مطالب برگزیده

متن مرتبط با «مولانا متصل شرح شعر» در سایت مطالب برگزیده نوشته شده است

فیلم/ شعرخوانی فوق احساسی باران نیکراه با حس ناب/ من چقدر از آنچه که دوست می داشتم راحت گذشتم...

  • این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد ترانه محمدی ویدیویی از شعرخوانی خوانی باران نیکراه مجری و گوینده مشهور ایرانی در فضای مجازی پر بازدید شده است. باران نیکراه مجری و گوینده ایرانی متولد ۲۰ شهریور ماه ۱۳۶۷ در گیلان است.نام اصلی او محدثه است یک برادر به نام بهتاش دارد که در عرصه خوانندگی فعالیت می‌کند. ویدیویی از شعرخوانی این گوینده را مشاهده می کنید. ترانه محمدی , ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و هشتم جزء اول از دفتر دوم

  • روشنیّ عقلهــــا از فکــــــــرتم انفطــــارِ آسمان از فطــــــرتم (1163/2) بازم و حیران شـــود در من هما چُغد کــــه بود تا بداند سرّ ما؟ (1164/2) شه برای من ز زندان یاد کــــرد صد هزاران بسته را آزاد کــــرد (1165/2) یک دمم با جغدها دمساز کـــرد از دم من جغدها را باز کــــــرد (1166/2) ای خنک جغدی که در پرواز من فهم کــرد از نیک بختی راز من (1167/2) در من آویــــزیذ تا نازان شـــوید گر چه جغدانید،شهبازان شوید (1168/2) آنکـــه باشـد با چنان شاهی حبیب هر, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و ششم جزء اول از دفتر دوم

  • مشرق خورشید برجِ قیرگون آفتابِ ما ز مشـــرق ها برون (1109/2) مشـــــرقِ او نسبتِ ذرّاتِ او نه برآمد، نه فرو شُــد ذاتِ او (1110/2) ما کــه واپس ماندِ ذرّاتِ وییم در دو عالم آفتـــــابِ بی فَییم (1111/2) باز گِردِ شمس می گـــردم عجب هم ز فرّ شمس باشد این سبب (1112/2) شمس باشد بر سببها مُطّلع هم ازو حَبلِ ســــببها منقطع (1113/2) صـــــد هزاران بار ببریدم امید از کـــه از شمس این شما باور کنـید؟ (1114/2) تو مرا باور مکن کـــــــز آفتاب صـبر دارم من و یا ماهی, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و هفتم جزء اول از دفتر دوم

  • آنکه او باشــــــد حسودِ آفتاب و آنکه می رنجد ز بودِ آفتـــاب (1131/2) اینت درد بی دوا کــور است آه اینت افتاده اَبَد در قعــــــرِ چاه (1132/2) نفی خورشـــیدِ ازل بایستِ او کی برآید این مــــــرادِ او بگو؟ (1133/2) باز آن باشد کـه باز آید به شاه بازِ کورست آنکه شد گم کرده راه (1134/2) راه را گم کـــرد و در ویران فتاد باز در ویران بَرِ چُغدان فتــــــاد (1135/2) او همیشه نورست از نورِ رِضـا لیک کورش کــرد سرهنگِ قضا (1136/2) خاک در چشمش زد و از راه, ...ادامه مطلب

  • ای دریغا ، ای دریغا، ای دریخ . تحلیل و شرح ( از اینجا و آنجا . قسمت شانزدهم )

  • مولانا در دفتر اول ابیا ت ذیل فرموده : " سوختم من، سوخته خواهد کسی / تا زمن آتش زند اندر کسی " (1723/1) " سوخته چون قابلِ آتش بود / سوخته بستان که آتش کَش بود " (1724/1) " ای دریغا، ای دریغا، ای دریغ / کانچنان ماهی نهان شد زیر میغ " (1725/1) " چون زنم دم کآتشِ دل تیز شد / شیرِ هَجر آشفته و خون ریز شد " (1726/1) " آنکه او هشیار خود تندست و مست / چون بود چون او قدح گیرد بدست (1727/1) " شیرِ مستی کز صفت بیرون بود / از بسیط مرغزار افزون بود " (1728/1) " قافیه, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود وچهارم جزء اول از دفتر دوم

  • کی کند دل خوش به حیلتهایِ کَش آنکــــه بیند حیلۀ حق بر سرش؟ (1057/2) او درون دام و دامی می نهـــــد جانِ تو نی آن جَهَد،نی این جهد (1058/2) گـــــــــر بروید،ور بریزد صد گیاه عاقبت بــــــــر روید آن کِشتۀ اِله (1059/2) کشت نو کارنــــــد بر کَشتِ نخست این دوم فانیست و آن اوّل دُرُســــــت (1060/2) تخم اوّل کامل و بگـــزیده است تخم ثانی فاسـد و پوسیده است (1061/2) کسانی که تدبیرهای خداوند را درک کرده اند و آنرا بر حیله های خود غالب می بیننـد هیچ وقت بر, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و پنجم جزء اول از دفتر دوم

  • دل زِ هَر یاری غذائی می خورد دل زِ هَر علمی صفائی می بَرَد (1091/2) صورتِ هر آدمی چون کاســه ایست چشم از معنیّ او حسّاســه ایست (1092/2) از لقایِ هـر کسی چیزی خوری وز قِرانِ هـــــر قرین چیزی بَری (1093/2) چون ستاره با ستاره شــد قرین لایقِ هر دو اثر زایـــــــــــد یقین (1094/2) چون قِرِان مرد و زن زاید بشـــــر وز قِرانِ سنگ و آهن شـد شَرَر (1095/2) وز قِرانِ خاک با بارانهــــــــــــــــا میوه ها و سبزه و ریحانهـــــــــا (1096/2) وز قِرانِ, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و دوّم جزء اول از دفتر دوم

  • گفت پس از گفتِ من مقصود چیست؟ چون تو میدانی که آنچه بود چیست (995/2) گفت شه حِکمت در اظهارِ جهــان آنکــــــــه دانست برون آید عیان (996/2) آنچه می دانست تا پیدا نکــــــــرد بر جهــــان ننهاد رنجِ طَلق و درد (997/2) یک زمان بی کار نتوانی نشســـت تا بَدی یا نیکیی از تو نَجَســــت (998/2) این تقاضاهایِ کار از بهـــــــــــرِ آن شـــد موکََّل تا شود سِرّت عیان (999/2) پس کَلابۀ تن کجا ساکن شـــــود؟ چون سـرِ رشتۀ ضمیرش می کشد (1000/2) تاسۀ تو شـــــــد نشانِ, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و سوّم جزء اول از دفتر دوم

  • گر به صورت می روی،کوهی بشکل در بزرگی هست صد چندان کــه لعل (1028/2) هم به صـــورت دست و پا و پَشمِ تو هست صد چندان کــه نقشِ چشم تو (1029/2) لیک پوشیده نباشـــــد بر تو این کز همه اعضا دو چشم آمد گزین (1930/2) از یک اندیشه کــــه آید در درون صد جهان گــــــردد به یک دم سرنگون (1031/2) جسمِ سلطان گــر به صورت یک بود صـــد هزاران لشکرش در پی دَوَد (1032/2) اگر به ظاهر و صورت توجه داری و بدنبال ظاهر بزرگ و سترک هستی ، و کوه کــــه از نظر شکل بزرگ تر هست و, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نود و یکم جزء اول از دفتر دوم

  • چیست اصل و مایــــۀ هر پیشه یی جز خیال و جز عَرَض و اندیشه یی؟ (970/2) حمله اجزایِ جهان را بی غَرَض در نگر، حاصل نشد جــــــز از عَرَض (971/2) اولِ فکر آخِـــر آمــــــــد در عمل بُبیتِ عـــــــــــــالَم چنان دان در ازل (972/2) میوه ها در فکــــــــرِ دل اوّل بُوَد در عمل ظاهر به آخر می شـد می شود (973/2) چون عمل کردی، شــــجر بنشاندی اندر آخِر حــــــــــــــرفِ اوّل خواندی (974/2) گـرچه شاخ و برگ و بیخش اوّلست آن همه از بهــــــــرِ میوه مُرسَلست, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و هشتاد و نهم جزء اول از دفتر دوم

  • نوح از آن گوهر کـــه برخوردار بود در هوایِ بحـــــــرِ جان دُربار بود (914/2) جانِ ابراهــــــــیم از آن انوارِ زًَفت بی حَذَر در شعله هایِ نار رفت (915/2) چونکــه اسماعیل در جویَش فتاد پیشِ دشنه آبدارش سَــــر نهاد (916/2) جان داوود از شعاعش گــرم شد آهن اندر دست بافش نرم شـد (917/2) چون سلیمان بُد وصالش را رضَیع دیو گشتش بنده فرمان و مطیع (918/2) در قضا یعقوب چون بنهاد سَــــــر چشم روشن کـرد از بویِ پسـر (919/2) یوسفِ مَه رو چون دید آن آفتـــاب شـد چنان, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و نودم جزء اول از دفتر دوم

  • شاه گفت اکــــنون از آنِ خود بگـو چنـــــــــد گویی آنِ این و آنِ او؟ (940/2) تو چه داری و چه حاصل کـرده ای از تَکِ دریا چــــــــه دُر آورده ای؟ (941/2) روزِ مـرگ این حسّ تو باطل شـود نورِ جان داری کــه یارِ دل شـود؟ (942/2) در لَحَـد کین چشم را خاک آکـــند هست آنچه گور را روشن کُـند؟ (943/2) آن زمان کـــه دست و پایت بر دِرَد پرّ و بالت هست تا جان بـر پرد؟ (944/2) آن زمان که این جانِ حیوانی نماند جانِ باقی بایدت بر جا نشــــاند (945/2) شاه به غلام گند, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و هشتاد و هشتم جزء اول از دفتر دوم

  • جود جمله از عوضها دیـــــــدنست پس عوض دیدن ضِدِ ترسیدنست (899/2) بُخــــــــل نادیــــــدن بود اَعواض را شـــــــــــاد دارد دیدِ دُر خُوّاض را (900/2) پس به عالم هیچ کس نَبود بخــیل زانکـــه کس چیزی نبازد بی بدیل (901/2) پس سخا از چشم آمد نه ز دست دید دارد کار،جز بینا نَرَســــــــــت (902/2) اُعواض جمع عوض بمعنی پاداش . خُوّاض بمعنی بسیار فرورونده در آب . جود و جوانمردی دیدن این پاداش هاست و بُخل هم نادیدن آنهاست و لذا دیدن پاداش ، ضد زوال و کم شدن مال, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و هشتاد وپنجم جزء اول از دفتر دوم

  • روشنیئی کــــــــو حیاتِ اوّلست رنجِ جان و فـــــتنۀ این احولست (827/2) احولیها اندک اندک کم شـــــــود چون ز هفصد بگــذرد،او یَم شود (838/2) آتشی کــه اصلاحِ آهن یا زرست کی صلاحِ آبی و سـیبِ تَرَست؟ (829/2) سیب و آبی خامیی دارد خفیــف نی چو آهن تابشی خواهـــــد لطیف (830/2) لیک آهن را لطیف آن شـعله هاست کو جَـــــذوبِ تابشِ آن اژدهاست (831/2) هست آن آهن فقیرِ سخت کَش زیرِ پُتک و آتش او ســـــــــرخ و خَوش (832/2) حاجبِ آتش بُوَد بی واســـــــطه در دلِ آتش, ...ادامه مطلب

  • شرح عرفانی مثنوی مولوی . برگه ی سیـــصـد و هشتاد و ششم جزء اول از دفتر دوم

  • چشم کژ کــــردی،دو دیدی قرصِ ماه چون سئوالست این نظـــــر در اشتباه (856/2) راست گــــــردان چشم را در ماهتاب تا یکی بینی تو مَــــه را نَک جواب (857/2) فکرتت که:کــژ مبین ، نیکو نگـــر هست هم نور و شعاع آن گهــــر (858/2) هر جوابی کان ز گوش آید به دل چشم گفت از من شـنو،آن را بهل (859/2) گوش دلاله ست و چشم اهلِ وصـال چشم صاحب حال و گوش اصحـــــــــابِ قال (860/2) در شنودِ گوش تبـــــــدیلِ صفات در عیانِ دیده هـــــــــــا تبدیلِ ذات (861/2) بَهَلَ فعل, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها