رم در هفته یازدهم سری آ به لطف گل سردار آزمون و روملو لوکاکو برابر لچه به برتری رسید., ...ادامه مطلب
مشرق خورشید برجِ قیرگون آفتابِ ما ز مشـــرق ها برون (1109/2) مشـــــرقِ او نسبتِ ذرّاتِ او نه برآمد، نه فرو شُــد ذاتِ او (1110/2) ما کــه واپس ماندِ ذرّاتِ وییم در دو عالم آفتـــــابِ بی فَییم (1111/2) باز گِردِ شمس می گـــردم عجب هم ز فرّ شمس باشد این سبب (1112/2) شمس باشد بر سببها مُطّلع هم ازو حَبلِ ســــببها منقطع (1113/2) صـــــد هزاران بار ببریدم امید از کـــه از شمس این شما باور کنـید؟ (1114/2) تو مرا باور مکن کـــــــز آفتاب صـبر دارم من و یا ماهی, ...ادامه مطلب
تصاویر گل زیبای سردار آزمون در تمرین رم در ایتالیا را در این ویدئو ببینید., ...ادامه مطلب
چشم کژ کــــردی،دو دیدی قرصِ ماه چون سئوالست این نظـــــر در اشتباه (856/2) راست گــــــردان چشم را در ماهتاب تا یکی بینی تو مَــــه را نَک جواب (857/2) فکرتت که:کــژ مبین ، نیکو نگـــر هست هم نور و شعاع آن گهــــر (858/2) هر جوابی کان ز گوش آید به دل چشم گفت از من شـنو،آن را بهل (859/2) گوش دلاله ست و چشم اهلِ وصـال چشم صاحب حال و گوش اصحـــــــــابِ قال (860/2) در شنودِ گوش تبـــــــدیلِ صفات در عیانِ دیده هـــــــــــا تبدیلِ ذات (861/2) بَهَلَ فعل, ...ادامه مطلب
حکایتِ مشورت کردنِ خدای تعالی جانشان در بحـرِ قدرت تا به حَلق (172/2) چون ملایک مانعِ آن می شــدند بر ملایک خُفیه خُنبک می زدنـــد (173/2) مطّلع بر نقشِ هر کــــه هست شد پیش از آن کین نَفسِ کُل پابست شد (174/2) پیشتر ز افلاک کــــیوان دیده اند پیشتر از دانه ها نان دیده انــــــد (175/2) بی دماغ و دل پِر از فِکــرت بُدند بی سپاه و جنگ بر نُصـــرت زدند (176/2) هنگامی که پیران و انسان های کامل قبل از نقش تن ، جان خود را گـرفته بودند و جانشان در دریای قدرت, ...ادامه مطلب
اینت لطفِ دل که از یک مشت گِل ماهِ او چون می شود پروین گُسل (3997/1) نان چو معنی بود،خوردش ســــــود بود چونکه صورت گشت،انگیزد جُحـود (3998/1) همچو خارِ ســبز کاشتُر می خورد زان خورش صد نفع و لذّت می بـــــــرد (3999/1) چونکه آن ســــبزیش رفت و خشــک گشت چون همان را می خورد اشترذ ز دشت (4000/1) می درانـــد کام و لُنجش ای دریخ کانچنان وَردِ مُرّبی گــــــــشت تیغ (4001/1) مولوی کراراً در مثنوی خاک خواری و گِل خواری را مذمت می کــــند و می گوید منجر به تیره, ...ادامه مطلب
جنگ خلقان همچـــو جنگِ کودکان جمله بی معنی و بی مغز و نهان (3439/1) جمله با شمشیرِ چوبین جنگشان جمله در لایًَنفَی آهنگشـــــان (3440/1) جمله شان گشــته سواره بر نَیی کین بُراقِ ماست یا دُلدُل پیی (3441/1) حاملند و خود ز جهل افراشــــــته راکب و محمولِ ره پنداشــــته (3442/1) جنگ خلق مردمان هم همانند جنگ کودکان بی معنی و بی هوده و خوار است و جملــه خلق مردمانم همانند همانند کودکان با شمشیر چوبی می جنگند که عزمشان بی هوده است و سوار بر نی اند و می پندارند که, ...ادامه مطلب
بر بلیس و دیو زان خــندیده ای که تو خود را نیک مردم دیده ای (3293/1) چون کُند جان باز گونه پوستین چند واویلی بــــــرآید ز اهلِ دین (3294/1) بر دکان هر زر نما خنـدان شدست زانکه سنگِ امتحان پنهان شــدست (3295/1) ملا هادی سبزواری " بازگونه " را یوم الدّین معنی نموده (1) . امّا کریم زمانی به درستی نوشته است که : " پوستین را واژگونه سازد (2) ، هرچنــد در یوم الدین جان خود را آشکار می نماید . مولانا می گوید : ای فلسفی که ابلیس و دیو را منکر شده ای و بر آنان, ...ادامه مطلب
ای برادر صــــــبر کن بر دردِ نیش تا رهی از نیشِ نفسِ گَــبرِ خویش (3006/1) کان گروهی کـــه رهیدند از وجود چرخ و مهر و ماهشان آرد سـجود (3007/1) هــــر که مُرد اندر تنِ او نفسِ گَبر مر ورا فرمان بَـــرَد خورشیـد و ابـر (3008/1) چون دلش آموخت شمع افـروختن آفتـــــــــــــاب او را نیارد سـوختن (3009/1) گفت حق در آفتــــــــــــابِ منتجِم ذکــــــــــرِ تَـزّاوَر کَذی عَن کَهفِهِم (3010/1) خار جمله لطف چون گُل می شود پیش جزوی کو سویِ کل می رود (3011/1) ملا, ...ادامه مطلب
بشنو اکـــنون اصلِ انکار از چه خاست زانکه کُل را گونه گونه جزو هاست (2908/1) جُزوِ کُل نی جزو ها نسبت به کُل نی چو بویِ گل کـه باشد جزوِ گل (2909/1) لطفِ ســـــــبزه جزوِ لطفِ گل بود بانگِ قمـــــــــری جزوِ آن بلـبل بود (2910/1) اکنون اصل انکار این دو عقل و نفس را توضیح می دهم تا بشنوی و بدانی کــه کُل از جزو های گونه گون تشکیل شده ، مرادم جزو کُل است و نه نســبت جزو ها به کُل یعنی بوی گل که جزوی از گل است منظور نیست ، پس مراد آن است کــــه جزوها را نسبتی, ...ادامه مطلب
دامِ آدم خوشـــــۀ گندم شــده تا وجودش خوشۀ مردم شده (2794/1) باز آید ســـــوی دام از بهرِ خَور ساعدِ شـــه یابد و اقبال و فَر (2795/1) طفل شد مکتب پیِ کسب هنر بر امیدئِ مـــــــرغِ با لطفِ پدر (2796/1) پس ز مکتب آن یکی صدری شــــده ماهگانه داده و بَدری شـــــده (2797/1) آمده عبّاس حرب از بهــــــرِ کین بهـرِ قمعِ احمد و اســـتیزِ دین (2798/1) گشته دین را تاقیامت پشت و رو در خلافت او و فـــــــرزندان او (2798/1) فروزانفر " خوشه ی مردم شده " نیک تر از هر, ...ادامه مطلب
چیست آن کوزه؟تنِ محصــــورِ ما انــــدرو آبِ حواسِ شـــــــــورِ ما (2711/1) ای خداوند این خُم و کوزۀ مـــــرا در پذیر از فضل اَلله اَشـــــــــتَرَی (2712/1) کوزه یی با پنج لـــــولۀ پنج حـس پاک دار این آب را از هـــــر نجس (2713/1) تا شود زین کوزه منفذ سویِ بحر تا بگـــــــــیرد کوزۀ من خویِ بحر (2714/1) تا چو هدیه پیشِ ســـلطانش بری پاک بیند ، باشدش شه مشتری (2715/1) بی نهایت گــــــردد آبش بعد از آن پر شود از کوزۀ من صـــــد جهان (2716/1) لـــــــوله, ...ادامه مطلب
سببِ حرمانِ اشقیا از دو جهان که خَسِرَ اَلدُّنیا و اَلاَخِرَة چون حکیمک اعتقادی کــرده است؟ کاسمان بیضه،زمین چون زرده است (2486/1) گفت سایل چون بماند این خاکــدان در میانِ این محیطِ آســـــــــــمان (2487/1) همچو قِندیلی معّلق در هــــــوا نه به اســـفل می رود نه بر عُلا؟ (2488/1) آن حکیمش گفت کز جذبِ ســــــما از جهاتِ شش بماند انــــــدر هوا (2489/1) چون ز مِقناطیس قُبّۀ ریختـــــــه در میان مانـد آهنی آویختــــــــــه (2490/1) آن دگر گفت آسمانِ با, ...ادامه مطلب
در مورد جان توضیحی ضروری می نماید تا مشخص شود جان نباتی و حیوانی چیست . ابتدا در مورد جان ، علماء و حکما سه نوع جان یا روح را معین کرده اند . نباتی - حیوانی -نفسانی روح نباتی : چون نطفه در رحم قرار گرفت بتدریج نضج یافته و اجزای لطیف آن از اجزای غلیظ شکل می گیرد ، سپس اجزای غلیظ روی به مرکز نطفه و اجزای لطیف از تمامت نطفه روی به محیط نطفه می آورد و سپس نطفه چهار طبقه می گردد ، مرکز آنرا سودا می نامند که سرد و خشک است و طبیعت خاک دارد - بالای مرکز را بلغم, ...ادامه مطلب
در معنی این حدیث که " اِغتَنِمُوا بَردَ الرَّبیعِ " اِلی آخِرِه گفت پیغامبر ز ســـرمایِ بهار تن مپوشــــــانید یاران زینهار (2049/1) زانکه با جانِ شما آن می کند کان بهران با درختان می کند (2050/1) لیک بگــــــریزید از سردِ خزان کان کند کو کرد با باغ و رَزان (2051/1) پیغمبر فرموده که ای یاران مبادا از ســرمای بهار تن را بپوشانید ، چون این سـرمای بهاری با جان شما همان کاری را می کند کــــه با درختان می نمایــد یعنی زندگی و طراوت می بخشد تا دل و جان لطیف و, ...ادامه مطلب