رحمان قهرمانپور، استاد دانشگاه در گفتوگو با «ایران» ماهیت و ضرورت
دیپلماسی غیر رسمی را تشریح کرد
جای خالی «تینک تنک»ها در دیپلماسی ایرانی
نظام هنوز برای استفاده از ظرفیت مؤسسات فکری در تصمیمسازی به نتیجه نرسیده است
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
دیپلماسی غیررسمی فرآیندی است که صاحبنظران و اساتید دانشگاهی و چهرههای شناخته شده بر پایه آن با هدف کاهش تنش و ایجاد فهم مشترک از سیاستهای رسمی کشور در فرآیند تصمیمسازی و همچنین تبیین و توضیح این تصمیمات در محافل سیاسی بینالملل بهطور جدی مشارکت میکنند. افراد فعال در این عرصه از جمله نخبگان، روشنفکران، استادان و محققان و سازمانهای غیردولتی فارغ از جناحبندیهای سیاسی نگاهی کلان و راهبردی به طراحی سازوکارهای تأمین منافع ملی کشور دارند و حضور مؤثر آنها میتواند به فرآیند تصمیمسازی مؤثر، روشن شدن مواضع کشور، علتها و راه حلهای احتمالی اجرای آنها کمک کند. با وجود این به نظر میرسد که سازوکارهای پیگیری چنین سطحی از دیپلماسی در ایران نهادینه نشده است و به رغم ضرورتی که بویژه در شرایط کنونی تحولات بینالمللی و بویژه بعد از حل موضوع هستهای برای تعمیق بخشیدن به مناسبات ایران با سایر اعضای جامعه بینالملل دیده میشود، مؤسسات و نهادهای فکری در کشورمان چنان که باید حضور تأثیرگذاری در فرآیند تصمیمسازی حاکمیت ایران نداشتهاند. با رحمان قهرمانپور، یکی از اساتید دانشگاه و چهره فعال در عرصه پژوهشی کشور درباره این موضوع گفتوگو کردیم. او معتقد است فقدان تصمیمگیری نظام برای بهرهگیری از ظرفیتهای فکری در فرآیند تصمیمسازی و اجرا از یک سو و ضعف حمایتی نهادها از سوی دیگر به تضعیف جایگاه نهادهای اندیشهای در کشور انجامیده است... مشروح گفتوگو از نظر میگذرد:
در کنار دیپلماسی رسمی که فرآیندی بر پایه قدرت است و از سوی مقامهای رسمی کشور و در چارچوبی تعریف شده، پیگیری میشود، شکل دیگری از دیپلماسی هم موسوم به دیپلماسی «خط دو» وجود دارد که در تحولات کنونی بینالملل نقش بسزایی در تصمیمسازیهای کشور در عرصه سیاست خارجی دارد چه عواملی بستر پیگیری این نوع دیپلماسی را فراهم میکند؟
بعد از تحولاتی که در نظام بینالملل در دهه 1990 و سالهای بعد اتفاق افتاد و نظام بینالملل و متغیرهای آن به مراتب پیچیدهتر از گذشته شد، نقش تینک تنکها، اندیشکدهها و مؤسسههای تحقیقاتی و حتی گروههای لابی در سیاست خارجی کشورهای مختلف افزایش یافت. البته میزان این افزایش تابعی از متغیرهایی مانند فرهنگ سیاسی آن جامعه، میزانگذار به دموکراسی و درجه دموکراتیزاسیون و قدرت جامعه مدنی، رسانهها و غیره بود یعنی این متغیرها تعیین میکردند در هر جامعهای میزان نفوذ بازیگران خارج از دولت در سیاست خارجی چقدر باشد. البته در کنار این از گذشته گروههایی وجود داشته که در سیاست خارجی تأثیرگذار بودند؛ گروههایی مانند بازرگانان، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و غیره که ما اینها را در نظریه نئولیبرال سیاست خارجی به عنوان تأثیرگذاری نهادها بر سیاست خارجی مطالعه میکنیم. اما آنچه به عنوان دیپلماسی جدید مطرح شده چیزی فراتر از اثرگذاری این نهادهای متعارف و سنتی بر سیاست خارجی است و در این مسیر است که راه برای اثرگذاری «ان جی اوها»، مؤسسات فکری و حتی افراد با نفوذ در سیاست خارجی هموار میشود و چنانکه اشاره کردم میزان اثرگذاری اینها بستگی به متغیرهایی دارد که در هر جامعه میتواند متفاوت باشد.
این متغیرها چه تأثیری در شکلگیری فرآیند دیپلماسی غیررسمی در جمهوری اسلامی داشته است؟
در ایران در اوایل دهه 1380 و بعد از آغاز دور دوم دولت اصلاحات، حرکتهای خوب و تأثیرگذاری در این راستا شروع شد. مجلات زیادی منتشر، مؤسسات تحقیقاتی زیادی تأسیس و تقویت و بودجه نسبتاً خوبی به آنها اختصاص داده شد. در واقع میتوان گفت دیپلماسی خط دو یا دیپلماسی غیررسمی فعالتر از گذشته شد. به دلایل متعددی میشود گفت این روند در اواخر دهه 1380 رو به افول رفت وهنوز هم در حال افول است.
دلایل این افول چه بود؟
شاید اولین دلیلش این بود که با پیروزی آقای احمدینژاد نوع نگرش به سیاست خارجی و اثرگذاری مؤسسات تحقیقاتی و «ان جی اوها» بر سیاست خارجی تغییر کرد. نگاه امنیتی که در آن دوره نسبت به مؤسسات تحقیقاتی وجود داشت و تبلیغاتی که علیه آنها انجام میگرفت، طبعاً میزان اثرگذاری آنها را کاهش داد و باعث شد هم خود این مؤسسات محافظهکارتر شوند و هم پژوهشگرانی که در آن کار میکردند، جانب احتیاط پیشه کنند.
مسأله دوم این بود که برخیها در بوروکراسی وزارت خارجه به این جمعبندی رسیدند که این مؤسسات بیشتر از آنکه به سیاست خارجی مشورت دهند در کار آنها دخالت میکنند و لذا بهطور طبیعی مقاومتهای اداری و بوروکراتیک در برابر این مؤسسات در وزارت خارجه و سایر وزارتخانهها بیشتر شد. در دوره آقای احمدینژاد و در دوره پس از آن، این نگاه غلبه پیدا کرد یعنی بخشی از بوروکراسی بر اساس همان نظریههای بوروکراتیک تصمیم گیری، احساس کرد پول و خدماتی را که بابت این کارها میگیرد، دارد از دست میدهد لذا شروع به مقاومت در برابر پذیرش این پیشنهادها کرد و در این مسیر میتوان مانعتراشی کرد.
مسأله بعدی که اتفاق افتاد کاهش سطح کیفی فارغالتحصیلان دانشگاهها و کسانی بود که در مؤسسات تحقیقاتی مشغول بودند؛ گسترش کمی دانشگاهها افزایش انبوه تعداد فارغالتحصیلانی که بعضاً از تواناییهای پایهای مطالعاتی هم برخوردار نبودند، باعث شد سطح کیفی این مشورتها کاهش پیدا کند و خود این مسأله هم انگیزه استفادهکنندگان از این گزارشها را کاهش داد.
کار این مجلات بعضاً به جایی رسید که صرفاً در خدمت ارتقای صوری علمی اساتید قرار گرفتند آنهم بدون توجه به اینکه این مقالات، کیفیت، استاندارد و نتیجه بخشی لازم را داشته باشند. یعنی اگر بخواهم بگویم از هر دو طرف مشکل ایجاد شد هم از طرف مصرفکنندگان که وزارتخارجه و سایر دستگاهها بودند و هم از طرف تولیدکنندگان که فارغالتحصیلان دانشگاهی و مؤسسات تحقیقاتی بودند. در هر دو طرف موانعی شکل گرفت که در مجموع باعث کاهش میزان اثرگذاری مؤسسات تحقیقاتی و انجیاوها بر سیاستگذاری خارجی شد که کمابیش ادامه دارد و با وجود تغییر دولت آقای احمدینژاد اتفاق خاصی در این زمینه نیفتاده و هنوز مؤسسات تحقیقاتی به دوران پر رونق خود برنگشتهاند.
اما به نظر میرسد یکی از تحولات مهمی که در این زمینه و در دوره آقای روحانی اتفاق افتاد، کم رنگ شدن نگاه امنیتی به رویدادها و گزارههای سیاست خارجی بود. نمونه آن هم خروج پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارتخارجه بود که باعث رونق گرفتن بحثهای کارشناسی در خصوص این مسأله مهم ملی شد...
تا اندازهای مفید بود ولی واقعیتش این است در حد مطلوب نبود. در ترکیب تیم مذاکرهکنندگان هستهای حضور پژوهشگران مؤسسات تحقیقاتی، چهرههای دانشگاهی و نهادهای مدنی بسیار کم رنگ بود و اساساً حضوری نداشتهاند. حالا اینکه دلیلش چه بود حتماً کسانی که آنجا حضور داشتهاند، دلایل خود را داشتهاند اما وقتی از زاویه بیرونی نگاه میکنیم اولین جلسه تیم مذاکرهکننده با تحلیلگران و اساتید دانشگاهها هم که برگزار شد، درست بعد از دستیابی به توافق هستهای و پایان مذاکرات بود. به بیان دیگر تیم مذاکرهکننده همزمان سه کار تحلیل، پیگیری دیپلماسی و اجرای سیاستهای تعیین شده را انجام میدادند در حالیکه بهرهگیری از ظرفیت نخبگان خارج از وزارتخارجه و تبادل آرا میتوانست به تعیین و اجرای سیاستهای این حوزه کمک مؤثری کند.
یکی از دلایل اصلی این مسأله به همان موضوعی که اشاره داشتید یعنی کاهش سطح کیفی آموزشی و علمی جامعه باز نمیگردد؟ به هر حال تا جایی که اطلاع دارم شماری از اساتید صاحبنام در خلال مذاکرات هستهای و پس از آن بهطور مستمر با تیم دیپلماتیک جلسات تبادل آرا داشتهاند.
بله؛ اما دو طرفه است موضوع حتماً یک طرفه نیست اما خب شما وقتی به نیروهای جدید میدان و امکان اثرگذاری ندهید نمیتوانید انتظار داشته باشید نیروهای کیفی خوب آموزش ببینند و رشد کنند. به هر حال این افراد در سطوح مختلف باید بیایند و تحت تجربههای مختلف رشد کنند. اینکه شما انتظار داشته باشید درعرض یک سال صد نفر در سطوح خیلی عالی بتوانند به تیم هستهای مشورت دهند، خب این انتظار واقعبینانهای نیست ضمن اینکه ما منکر ضعف توانایی کارشناسان نیستیم ولی واقعیت این است که در این حد هم کمبود کارشناس و متخصص و تحلیلگر نداریم که بینیاز از مشورت باشیم.
سوای این دلایلی که اشاره داشتید به نظر میرسد در ایران هنوز کارکردهای این نوع دیپلماسی به اندازه کافی روشن نشده است و نسبت به کارایی آن همچنان ابهاماتی وجود دارد. حتی در موردهایی نیز به کارکرد این نوع دیپلماسی با سوءظن و دیده تردید نگریسته میشود و از همین رو کاربرد آن چندان مرسوم نیست... یعنی با وجود اینکه پیگیری این نوع دیپلماسی در کنار دیپلماسی رسمی ضروری به شمار میآید اما پذیرش آن از سوی برخی جریانها و گروه های داخلی به دشواری صورت میگیرد و حتی منجر به زیانهایی برای دیپلماسی رسمی کشور هم میشود.
درک نگرانیهای برخی دوستان وزارت خارجه خیلی مشکل نیست ما شاهد بودیم در این سالها چه اتفاقاتی برای برخی افراد افتاده است. درست است و در این تردیدی نیست و باعث شده افرادی که خطر بکنند و وارد این حوزه شوند کمتر شوند ولی در عین حال واقعیت این است که شما در بوروکراسی باید مقداری جسارت و ریسک لازم را داشته باشید چون اگر این را نداشته باشید مجبور میشوید سیاست خارجی را به موضوعات مشخص محدود کنید. در سالهای گذشته موضوع هستهای که از اصلیترین مسائل و مشکلات سیاست خارجی کشور بود، باعث شد انرژی، زمان و تمرکز زیادی از سوی دستگاه دیپلماسی صرف آن شود، طبیعی بود که این امر میتوانست از کاهش تمرکز بر سایر حوزهها از جمله مسائل منطقه بکاهد. اما نکته مهم این است که در پیشبینی میگویند شما وقتی که بتوانید از طریق منابع مختلف و متفاوت اطلاعات به دست بیاورید امکان دقت در پیشبینی تان بالا میرود یعنی اساساً شنیدن نظرات مخالف جدای از اینکه نشانه تحمل، صبر و سعه صدر است خودش یک منفعتی دارد و آن این است که میزان خطای شما را کاهش میدهد این یک اصل پذیرفته شده در همه جای دنیاست. هر چه نظراتی که به یک تیم تصمیمگیری داده میشود، متفاوت باشد و از زوایای مختلف به موضوع نگاه کند امکان گرفتن تصمیمهای بهتر بیشتر میشود.
جدا از اینکه بهرهگیری از ظرفیتهای فکری و آکادمیک در تصمیمسازی و اجرای سیاست خارجی ضروری به نظر میرسد و فارغ از نقش نهادهای رسمی، مؤسسات پژوهشی و فکری برای تقویت کنش گری خود در عرصه تصمیمسازی و اجرایی چه کرده اند؟ به هر حال اینک ما چهرههای کم شماری داریم که با وجود پیامدهایی که میتواند حضور آنها در محافل بینالمللی و ارتباط شان با چهرههای خارج از ایران در دفاع از منافع ملی کشور داشته باشد، همچنان حضور فعالی در این عرصه دارند اما این در حالی است که اغلب چهرههای دانشگاهی ما حاضر به مشارکت مؤثر برای ارائه دیدگاهها و طرح نظریات خودشان نیستند. خود جنابعالی در مسأله هستهای صاحبنظر هستید و پژوهش های گستردهای هم در این رابطه داشته اید مشخصاً برای رساندن صدا و دیدگاه های خود در عرصه سیاست خارجی به نهادهای حاکمیتی چه تلاشی کرده اید؟
اگر بخواهم مقداری منصفانهتر قضاوت کنم واقعیت این است که این موضوعی که اشاره کردید یعنی نحوه فعالیت افراد صاحبنظر متخصص در جامعه مدنی و اثرگذاری آنها بر تصمیمگیری در خصوص مسائل اساسی کشور از جمله موضوعاتی است که به نظرم نظام هنوز درباره آن تصمیم استراتژیک نگرفته است یعنی جزو موضوعات لاینحل ماست. از یک سو یک نگاه امنیتی به چنین فعالیت هایی وجود دارد و معتقدند ممکن است، کارشناسان در معرض نفوذ باشند. این در حالی است که استدلالهای خودشان را هم دارند و براساس آن هم عمل میکنند. در جاهایی هم دست بالا را دارند و خب دیگران هم حساب میبرند. از طرف دیگر هم چنان که اشاره شد، تضعیف رویکرد بهرهگیری از ظرفیتهای کارشناسی خارج از مجموعههای رسمی کشور از جمله وزارت امور خارجه باعث شده که نتوان به شکل مؤثری از ظرفیت های فکری بهره برد.
در سیستم جمهوری اسلامی جدای از اینکه اساساً مسأله نظریه پردازی چقدر جایگاه دارد، چه بخواهید چه نخواهید افراد نقش مهمی در سیاستگذاری، تأمین بودجه و اجرای سیاست های تعیین شده دارند و بعضاً تمرکز بودجه و امکانات در دست یک فرد باعث میشود تا تعیین و اجرای یک تصمیم منحصر به فرآیند تصمیمگیری فردی شود. اما در مجموع این چیزی است که کلیت نظام سیاسی باید درباره آن تصمیم بگیرد. مواردی از جمله اینکه رابطه جامعه مدنی، روشنفکران و تحلیلگران با نظام تصمیمگیری چگونه باید باشد، سازوکار آن چطور باشد و از طرف دیگر نظام تصمیمگیری هم بایستی در این باره تعیین تکلیف کند آیا اساساً نیاز به مشورت در خود میبیند یا نگاهش این است اینها یک سری افرادی هستند که چرخ پنجم هستند. این مسأله باید حل شود، اینجاست که معتقدم ساختارهای تصمیمگیری باید به این مسأله توجه کنند.
سازوکار مشابه روند شکلگیری اتاقهای فکر و مؤسسات پژوهشی در کشورهای دیگر چیست؟ ساختاری که نحوه بهرهگیری از ظرفیتهای فکری را هموار میکند و در نهایت در روند تصمیمسازی سیاست خارجی کشور خود تأثیرگذار است...
امریکا را مثال نمیزنم چون فاصله زیادی با ما دارند، به ترکیه اشاره میکنم. این کشور از سالهای 2000 به بعد که حزب عدالت و توسعه بر سرکار آمده چند مؤسسه تحقیقاتی بسیار قابل ملاحظه راه اندازی کرده که میتوان گفت در سطح بینالملل بخوبی فعال هستند و به دولتشان مشورت میدهند. همچنین کارشناسان خوبی هم در این مسیر تربیت شدهاند که درکشورهای خارجی آموزش میبینند و پس از بازگشت به کشورشان به تحلیلگران خوبی تبدیل میشوند. این روند باعث شده نقش نهادهای مشورتی در عرصه سیاست خارجی ترکیه در سطح بسیار بالایی ارتقا پیدا کند. البته آغاز مذاکرات الحاق ترکیه به اروپا هم باعث شده استانداردهای آموزشی ترکیه به نسبت چند دهه قبل تا اندازهای بهتر شود. یعنی سطح کیفی فارغ التحصیلان به دلیل اجبار دانشگاه ها و رعایت برخی استانداردها بالاتر رفته و از طرف دیگر تعامل آنها با مراکز آموزشی جهان کیفیت را بالاتر برده و بوروکراسی وزارت خارجه ترکیه را تشویق کرده بیشتر از نظرات مشورتی این تحلیلگران استفاده کند.
کارکردهای مفید دیپلماسی غیر رسمی به اندازهای است که کشورهای مختلف بزرگ و کوچک برای دفع خطر از خود و تأمین منافع بلندمدت بدان توسل میکنند بنابراین برای تقویت نهادهای دانشگاهی و پژوهشی با علم به ضرورت آن برای تقویت جایگاه و تأثیرگذاری بیشتر در ساختارهای تصمیم گیرنده چه باید کرد؟
معتقدم ما با یک بحرانی در کشور مواجه هستیم و شاید اسم آن را بتوان بحران در شیوه و متدولوژی آموزشی گذاشت. یعنی ظهور انواع دانشگاه ها با انواع روشهای تدریس و نحوه نگرش متفاوت اساتید باعث شده آن دانش متمرکز و بیطرفی که لازمه مشورت دادن است به نوعی با اختلال مواجه شود. به زبان خیلی سادهتر بگویم حتی فارغ التحصیلان یک رشته معین مانند جامعه شناسی علوم سیاسی در گفتوگو با یکدیگر و در انتخاب واژگان با هم مشکل دارند. یعنی یک نفر از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده و نفر دیگر از دانشگاه آزاد اسلامی در یک شهر دورافتاده و به هر حال این دو به نوعی به هر دلیلی وارد نظام تصمیمگیری شدهاند خب اینها زبان مشترکی ندارند، بلکه نوع متونی که خواندهاند و نگرشی که به عرصه سیاست دارند، خیلی با یکدیگر متفاوت است. از طرف دیگر واقعیت این است که بخش نسبتاً قابل توجهی از مدیران ما مخصوصاً در خود وزارت خارجه کسانی هستند که ابتدا کارمند شدند و بعد رفتند تحصیلات خود را ادامه دادند. بدون اینکه بخواهم قضاوت کنم اما واقعیت این است که زمانی که شما اول تحصیلات تان را تمام میکنید و بعد وارد کار میشوید با زمانی که اول وارد دستگاه میشوید و بعد ادامه تحصیل میدهید خیلی متفاوت است. یعنی خیلی از افرادی که به هر حال در مراتب بالای سیاسی در نظام تصمیمگیری هستند چه بخواهیم و چه نخواهیم کسانی هستند که به واسطه ارتباطاتی که داشتهاند بعد از انتصاب در مناصبشان تحصیلاتشان را ادامه دادند لذا وقت و انرژی و انگیزه کافی برای پیگیری مباحث علمی نداشتهاند و خب طبیعتاً این کار را برای همفکری با دانشجویان و پژوهشگران دشوار میکند تا بخواهند پیرامون یک موضوع مشترک به تفاهم برسند.
همچنین باید این نکته را اضافه کنیم که بخشی از این افراد نیز در مأموریت های خودشان در امریکای لاتین، آفریقا، اروپا و جاهای مختلف درس خواندهاند و بخشی دیگر در دانشگاه و مراکز تحقیقاتی. همه اینها باعث شده که در نظام تصمیمگیری نظام شناخت منسجمی وجود نداشته باشد. یعنی دانشی با مبانی مشترک وجود نداشته باشد در حالی که وقتی شما به وزارت خارجه ژاپن یا کره جنوبی نگاه میکنید اکثرشان از دانشگاه های مشخصی فارغ التحصیل شدهاند. بنابراین زبان همدیگر را خیلی راحت میفهمند، زودتر به اجماع میرسند و تقریباً میشود گفت توان علمی شان به هم نزدیک است. خب اینها باعث میشود که کیفیت و کارآمدی شان بیشتر شود. این مشکل ربطی هم به این دولت ندارد و از قدیم هم وجود داشته است اما باید با شناخت ریشههای مشکلات موجود به ترمیم و بهبود جایگاه نهادهای اندیشه در کشور کمک کرد.
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 338 تاريخ : شنبه 21 مهر 1397 ساعت: 21:42