یکی از موضوعات مهم زبان انگلیسی که برای بسیاری از زبانآموزان، مخصوصا زبانآموزان مبتدی چالش برانگیز است، کسب شناختی صحیح درباره افعال دو قسمتی یا phrasal verbs است. به همین خاطر در این گفتار با یکدیگر بعضی از مهمترین افعال دو قسمتی با kick را مورد بررسی قرار میدهیم.
منظور از افعال دو قسمتی با kick دستهای از افعالاند که دارای دو بخش، یکی فعل یعنی kick و دیگری حرف اضافه هستند. و ترکیب این دو قسمت است که معنایی مستقل از هر کدام از دو بخش را تولید میکند..
بخوانید: آشنایی با فعلهای دو قسمتی یا Phrasal Verbs
آشنایی با پرکاربردترین افعال دو قسمتی با Kick
در ادامه با هم تعدادی از افعال دو قسمتی که با kick ساخته شدهاند را مورد بررسی قرار میدهیم. توجه داشته باشید که تعداد افعال دو قسمتی با beat محدود است ولی هر کدام معنای مختلفی دارند.
فعل Kick around
این فعل به صورت بدون مفعول و kick around مورد استفاده قرار میگیرد. معنای این فعل «گشت و گذار کردن و چرخ زدن» است. مثال:
The kids were kicking around the park all day.
«بچهها در طول روز در پارک میچرخیدند.»
فعل Kick back
کاربرد این فعل به صورت بدون مفعول و kick back است. معنای این فعل «ریلکس بودن و استراحت کردن» است. مثال:
After a busy day, I kick back and drink some tea.
«پس از یک روز پرکار، من از استراحت میکنم و مقداری چای مینوشم.»
فعل Kick down
این فعل به شکل kick down something به کار میرود. منظور از این فعل «چیزی را در هم شکستن (با نیروی جسمی)» است. مثال:
The police kicked down the door and rescued the hostage.
«نیروهای پلیس درب را شکستند و گروگان را نجات دادند.»
فعل Kick in
نحوه استفاده از این فعل به صورت بدون مفعول و kick in است. معنای این فعل «ناگهانی فعال شدن و شروع به کار کردن» است. مثال:
We pulled the lever and the engine kicked in.
«من دسته را کشیدیم و موتور ناگهانی شروع به کار کرد.»
فعل Kick off
این فعل دارای چند معنای اصلی است.
اولین کاربرد به صورتkick off است. معنای این کاربرد «زدنِ ضربه اول به توپ در یک بازی ورزشی» است. مثال:
The soccer game kicked off and lasted for 90 minutes.
«مسابقه فوتبال آغاز شد و ۹۰ دقیقه به طول انجامید.»
دومین کاربرد این فعل نیز به صورت kick off a position است. معنای این کاربرد «از جایگاه و مقامی اخراج شدن» است. مثال:
Joey was kicked off when he performed poorly for a year.
«جویی اخراج شد بعدی از اینکه به مدت یکسال ضعیف عمل کرد.»
سومین کاربرد این فعل بدون مفعول و به صورت kick off است. معنای این کاربرد «برای همیشه از کار افتادن یا فوت کردن» است. مثال:
Our old cat finally kicked off last December.
«گربه پیر ما نهایتا در سپتامبر سال گذشته فوت کرد.»
بخوانید: با انواع حروف اضافه در زبان انگلیسی آشنا شوید.
فعل Kick out
این فعل نیز بطور kick out به کار میرود. معنای این فعل «بیرون انداخته شدن (معمولا توسط صاحبِ خانه)» است. مثال:
I couldn’t pay the rent so I was kicked out.
«من نتوانستم اجارهخانهام را پرداخت کنم و به همین خاطر از خانه بیرون انداخته شدم.»
فعل Kick up
این فعل نیز بدون مفعول یعنی به صورت kick up مورد استفاده قرار میگیرد. معنای این فعل «افزایش پیدا کردن (معمولا از نظر قیمت)» است. مثال:
The dollar price had kicked up again.
«قیمت دلار دوباره بالا رفته است.»
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 3 مرداد 1397 ساعت: 21:29