«ماکسیم پوزدوروفکین» در فیلم مستندش که تماماً از تصاویر آرشیوی ماشین تبلیغات حکومتی روسیه و کلیپهای غیرحرفهای بارگذاری شده در سایت یوتیوب ساخته شده است، به توضیح این موضوع میپردازد که چرا روسها با افتخار از دونالد ترامپ بهعنوان «رئیسجمهورجدید ما» نام میبرند؟
بر اساس نظرات تحلیلگران اطلاعات، کارشناسان سیاسی و نویسندگان گزارشهای ویژه خبری رسانههای همیشه خوشبین لیبرال، به نظر میرسد پایگاه هواداران دونالد ترامپ در مناطق غیرشهری آمریکا و ایالتهای «کمربند زنگار» در حال کوچکتر شدن است.
مستند «رئیسجمهور جدید ما» تلویحاً این مسئله را مطرح میکند که علیرغم کاهش محبوبیت ساکن کنونی کاخ سفید در خود آمریکا، او خوششانس بوده و روسها همچنان وفادارانه حامی «نیروی» خودشان هستند. حتی بعضی از روسها با افتخار ادعا میکنند برنده شدن ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ناشی از اقدامات کشورشان بوده است.
مستند «رئیسجمهور جدید ما» توسط «ماکسیم پوزدوروفکین» کارگردانی شده که مستند قبلیاش با عنوان «شورش زنان: یک دعای پانک» برنده جایزه جشنواره فیلم ساندنس در سال ۲۰۱۳ شده بود. پوزدوروفکین در این اثر که کُلاژی کنایهوار از تصاویر آرشیوی، کلیپهای بارگزاری شده در یوتیوب و بخشهایی از برنامههای شبکههای دولتی تلویزیون روسیه است، نشان میدهد ولادیمیر پوتین، متصدیان حرفهای تبلیغات سیاسی و هواداران عامی ترامپ در روسیه، چه تفکری در مورد عوامل اصلی مؤثر در انتخابات سال ۲۰۱۶ دارند.
البته باید این مسئله را تذکر داد که در مستند هیچ اطلاعات نگفتهای مطرح نمیشود: تمام مطالب مستند قبلاً در فضای عمومی مطرح شده است و اطلاعات مردم و رسانههای روسیه در مورد روشهای حکومتشان برای اثرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، لزوماً بیشتر از ما نیست. تنها تفاوت آنها با ما این است که این موضوع کمتر باعث تعجب آنها شده است.
گهگاه در میانه نماهای فیلم نوشتههایی قرار داده شده تا به بیننده اطلاعاتی در مورد سابقه یک موضوع بدهد یا او را با شخصیتهای اصلی آشنا کند، شخصیتهایی که شامل افرادی مانند «دیمیتری کیزلیوف» مجری خبر روسی که شبیه «شان هنیتی» است یا «مارگاریتا سیمونیان» که رئیس شبکه کابلی بینالمللی «راشا تودی» (آر تی) میشوند. اما به غیر از این نوشتههایی که گهگاه روی تصویر درج میشوند و همینطور نوشتههای غیرضروری و شبه آکادمیکی که شروع هر بخش از فیلم را مشخص میکنند، پوزدوروفکین دخالت دیگری نکرده و تنها با هنر کنار هم قرار دادن تصاویر، اجازه داده تا خودشان گویای همهچیز باشند، به همین خاطر روایتِ مستند، ساختاری غیر ملایم پیدا میکند.
روایت اصلی که قبلاً از آن صحبت شد تمرکزش را بر سفر یکروزه هیلاری کلینتون در سال ۱۹۹۷ برای دیدن بدن مومیاییشده «شاهزاده» سیبری گذاشته است که بهتازگی توسط باستانشناسان کشف شده بود، این بازدید در جریان سفر رسمی او به روسیه و در زمانی که هنوز هیلاری بانوی اول آمریکا بود، انجام شده بود.
بر اساس یکی از تئوریهای توطئه موجود در روسیه، این بازدید و مواجهه او با بدن مومیایی ممکن است باعث نفرین شدن کلینتون شده باشد و گرفتگیهای عضلات، از هوش رفتن، و «نشانههای زوال عقل» که سالها بعد و در جریان کمپین انتخاباتیاش در سال ۲۰۱۶ بر او عارض شده بود ناشی از همان نفرین است. وضعیت سلامتی او هر چه که میخواهد باشد، این مسئله روشن است که رسانههای روسی و همچنین پوتین، سیاستهای کلینتون را برای خودشان تهدیدکننده میدانستند و او را در شبکههایشان شدیداً و بیرحمانه مورد حمله قرار دادند.
تا قبل از گذشت حدود ۱۵ یا ۲۰ دقیقه از مستند، حتی اسم ترامپ هم برده نمیشود و تصویر او را نمیبینیم، بعد از آن هم او به عنوان شخصیتی خندهدار و نهایتاً در نقش پادوی پوتین نشان داده میشود. در جایی از فیلم میبینیم که کودکان مو بور اسلاو مشغول جشن گرفتن پیروزی ترامپ بر کلینتون هستند و همزمان مردان مختلفی که هنر فیلمبرداری ضعیفی هم دارند مشغول فیلمبرداری از خودشان در حال نوشیدن مشروب به مناسبت پیروزی ترامپ و نواختن آهنگ شاد محلی با آکاردئون و گیتار هستند.
بهترین آهنگ احتمالاً آهنگی است که طنزش بیشتر از آن چیزی بود که پوزدوروفکین ممکن بود اجازه دهد، و ادای دینی به کاربران سایبری سنتپتزربورگ است.
خیلی سخت است که بگوییم کدام مسئله ترسناکتر است: این تحسینها و شادیهای برای مردی که علیرغم رأی مردمی کمتر برنده انتخابات شده بود یا واقعیت عریان طرفداری یکجانبه رسانههای دولتی و اطلاعرسانی نادرست آنها. درهرصورت، فیلم بدون اینکه نظر مشخصی در مورد این مسئله ابراز کند که آیا روسها کلاً نتیجه انتخابات ۲۰۱۶ را دستکاری کردند یا فقط تحرکات کمی در آن انجام دادند، به روشن کردن این موضوع میپردازد که تلاشهای تبلیغاتی آنها چقدر بیرحمانه، توطئه آمیز و گستاخانه بوده است و باعث انتشار مخرب مطالب هجوآمیز در سراسر جهان شده است.
خیلی سخت است که بگوییم کدام مسئله ترسناکتر است: این تحسینها و شادیهای برای مردی که علیرغم رأی مردمی کمتر برنده انتخابات شده بود یا واقعیت عریان طرفداری یکجانبه رسانههای دولتی و اطلاعرسانی نادرست آنها. درهرصورت، فیلم بدون اینکه نظر مشخصی در مورد این مسئله ابراز کند که آیا روسها کلاً نتیجه انتخابات ۲۰۱۶ را دستکاری کردند یا فقط تحرکات کمی در آن انجام دادند، به روشن کردن این موضوع میپردازد که تلاشهای تبلیغاتی آنها چقدر بیرحمانه، توطئه آمیز و گستاخانه بوده است و باعث انتشار مخرب مطالب هجوآمیز در سراسر جهان شده است.
پوزدوروفکین تصاویر زیادی از ضیافت شام تأثیرگذاری که به مناسبت ۱۰ سالگی تأسیس راشا تودی برگزار شده بود را هم در مستند گنجانده است، در این تصاویر «مایکل فلین» مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور بین سیمونیان و پوتین نشسته بود و وضعیت نشستن آنها جوری بود که انگار او تکهای برش داده شده از گوشت است که بین دو تکه نان غنیشده ساندویچی قرار دارد.
دیدن زبان بدن و حرکات آن بیشتر از چیزی که در گزارشهای خبری نشان داده میشود، خیلی جالب است، اگرچه درجاهایی به خاطر عدممداخله کارگردان و رویکرد مبتنی بر عدم ایجاد تغییر او، این موضوع میتوانند برای بعضی از بینندگان مشکلساز شود، مخصوصاً برای آنهایی که اطلاعات کافی در مورد رسوایی ترامپ-روسیه ندارند.
موسیقی اجرا شده توسط گروه موسیقی ریاست جمهوری هم به بینندگان در درک چیزهایی که میبینند کمک میکند، و آنها را قادر میسازد تا مطالب کاملاً مسخره را از مطالب جدی و گمراهکننده تشخیص دهند.
مترجم: رضا فرشید
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.