جعفر صادقی فوق لیسانس مهندسی سازه و از دانش آموختگان انجمن سینمای جوان است. او تاکنون با برنامههای تلویزیونی ورزشی چون نود همکاری داشته است.مستند «فرشاد آقای گل» اولین تجربه کارگردانی او محسوب میشود.
در خلاصه داستان این مستند آمده است: عکاسی علاقهمند به فوتبال به مرور شیفته هنرنماییِ پسرکی با استعداد به نامِ فرشاد پیوس میشود. از دریچه نگاه این عکاس سفری به دلِ تاریخ با تصاویری بدیع و دیده نشده خواهیم داشت
بلاگ سینمامارکت به بهانه پخش این مستند پرتره در جشنواره تلوزیونی مستند، گفتوگوی مفصلی را با جعفر صادقی راجع به «فرشاد آقای گل» و روند فیلمسازیاش طی این سالها پرداخته است.
مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانید:
در ابتدا از نحوه شروع فعالیتهای هنریتان را بگویید؟
من متولد آبان سال ۶۵ در گرگان هستم. تحصیلاتم خیلی مرتبط با فیلمسازی نیست. فوق لیسانس سازه هستم ولی درگیر با سینما و مخصوصا مستندسازی بودهام. مخصوصا ۱۰ – ۱۲ سال است که در حوزه مستند ورزشی فعالیت دارم، البته به صورت موازی با انجمن سینمای جوان دورهها را گذراندم و در کلاس فیلمسازی و… حضور داشتم ولی به صورت آکادمیک همانطور که عرض کردم رشته تحصیلی من مهندسی سازه است.
ایده اصلی این مستند از کجا به وجود آمد و چرا سراغ این سوژه رفتید؟
حقیقت این است که ما چند عزیز از جمله آقای پیوس را در نظر داشتیم. ما از سال ۸۶-۸۷ گروهی راه انداختیم و هسته مرکزی خودم و چند نفر از دوستان بودیم تا آرشیوهای فوتبال را جمع کنیم. چون متاسفانه در ایران کلا به آرشیو زیاد اهمیت داده نمیشود و میتوانم ادعا کنم غنیترین و مدونترین آرشیو فیلمهای فوتبال در ایران را گروه ما دارند. از دهه چهل تصویر داریم تا الان که با شما صحبت میکنم، تصویرهایی که شاید یک فریم عکس از آنها نیست و ما فیلمهای با کیفیتشان داریم.
آن زمان فکر مستندسازی در ذهنم نبود و به واسطه علاقه شخصی خودم یک سایت راه اندازی کردم و گفتم هرکس که آرشیوی دارد حاضر به تعامل هستیم و شاید جالب باشد برایتان تعریف کنم که به صورت اتفاقی با آهنگری آشنا شدم که علاقهمند به ورزش بود و نوارها را در گنجه خانهاش جمع کرده بود، خیلی از آرشیوها اینطور به دستمان میرسید. کمکم نگاهم حرفهایتر شده و ارتباط با شبکههای مختلف دنیا برقرار کردم و از آنها کمک خواستیم. جالب است بازی پرسپولیس و المحرق را هیچ کس در ایران نداشت، این بازی در فینال جام در جام آسیا در تهران برگزار شد و به واسطه اینکه پرسپولیس موافقت نکرد بازی را پخش کند و ادعا کرد باید هزینهای به ما بدهید که تبلیغات کنیم. خلاصه موافقت نکردند و بازی پخش نشد. فقط چون بازی با تیم بحرینی بود یک شبکه بحرینی آن را پخش کرد. تصویر این بازی دیگر در ایران وجود نداشت. از طریق عزیزی که با بحرین ارتباط داشت آن زمان یک مبلغ گزاف پرداخت شد و ما این نوار را توانستیم بیاوریم.
آن زمان هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم در دفترم یک گل از گلهای آقای فرشاد پیوس را در تلگرام برایشان میفرستادم. بعد از دو ماه به ایشان زنگ زدم و گفتم من همانی هستم که برایتان عکس و فیلم میفرستم، ایشان گفتند این فیلمها را از کجا آوردهای؟ برایش جذاب بود.
به واسطه علاقهای که داشتم تصاویری را که میرسید، آنهایی که به صورت نوار بود و امکان رتوش کردنشان بیشتر بود، خودم کیفیت تصاویر را بالا میآوردم و اصلاح رنگ و کیفیت انجام میشد که بخشی از آنها در فیلم آقای پیوس پخش شد و خیلیها متعجب بودند که این تصاویر آرشیوی از کجا آمده. یادم است روز اولی که فیلم برای آقای پیوس پخش شد میگفت خود من این تصاویر را ندیده بودم. اصلا تعجب میکرد که – بازیهای پرسپولیس بماند- مثلا بازی راه آهن با بنیاد شهید بود و ما از آن بازی هم تصویر داشتیم. برای همین به واسطه اینکه علاقمند به سینما و بخصوص مستند بودم تصمیم گرفتم خودم این کار را انجام دهم. تصمیم گرفتم فیلم یکی از عزیزان را درست کنیم و نشد. به واسطه یکی از پیشنهادها و جمع بندی خودمان فیلم آقای پیوس را درست کردیم. علت این بود که چون مطالعه در بحث فوتبال داشتم و هم اتفاقات جالب و اثرگذاری در زندگی ایشان اتفاق افتاده بود و خیلی به ایشان پرداخته نمیشد. حداقل تا قبل از اینکه این فیلم ساخته شود، در دو سه سال قبل (فرشاد پیوس) کمتر ورد زبانها بود. ما حس کردیم سوژه خوبی است و با ایشان از طریق واسطهای ارتباط برقرار کردیم. ابتدا ایشان موافق نبودند و میگفتند با شما تماس میگیرم. من هم فیلمساز شناخته شدهای نبودم و آن زمان هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم در دفترم یک گل از گلهای آقای فرشاد پیوس را در تلگرام برایشان میفرستادم. بعد از دو ماه به ایشان زنگ زدم و گفتم من همانی هستم که برایتان عکس و فیلم میفرستم، ایشان گفتند این فیلمها را از کجا آوردهای؟ برایش جذاب بود. آن زمان در رشت مربیگری میکرد. به رشت رفتیم و خیلی کوتاه با ایشان صحبت کردیم و خیلی لطف داشتند. یک دیتابیس جالب از زندگی ایشان تهیه کردیم که برای خودشان هم بعد از مشاهده جالب بود. روی همین حساب اعتمادشان بیشتر جلب شد و آن زمان استارت همکاری فیلم زده شد.
همیشه عنوان میشود مستند پرتره مصاحبه محور جلو میرود. ولی در اینجا از همان ابتدا مستند با یک نقل قول از یک عکاس شروع میشود.
اتفاقا خیلی از منتقدین که لطف داشتند فیلم را دیدند و دربارهاش صحبت کردند، گفتند چرا فقط به زندگی ورزشی آقای پیوس پرداختید و سمت چیزهایی که خارج از مستطیل سبز اتفاق افتاد، اشاره نکردید؟ وقتی راوی قصه یک عکاس ورزشی است که خارج از زندگی شخصی فرشاد پیوس قرار دارد، کارگردان میگوید که قرار است از چه زاویهای به فرشاد پیوس نگاه کند. من آنجا خط سیر داستان را مشخص میکنم که قرار است چه اتفاقی بیافتد. یک نکته اینکه با خیلی از دوستان صحبت کردم، اگر قرار بود همه این عزیزان را جلوی دوربین بیاوریم بخشی را مردم نمیشناختند و شاید برایشان جذاب نبود.
شما در این مستند، از فرشاد پیوس به عنوان نماد فوتبالیستهای وفادار آن دوران نام میبرید.
فرشاد پیوسی که سالهای سال برای این تیم (پرسپولیس) بازی کرد و رکورددار گلزنی در این تیم است و این همیشگی بودن و پایدار بودنش در این تیم اکنون او را به یک چهره محبوب میان هوادارانش تبدیل کرده که با گذشت حدود ۲۲ سال از خداحافظیاش هنوز مردم اسمش را با احترام میآورند.
ما نیامدیم آقای پیوس را به عنوان فوتبالیست وفادار نشان دهیم، بلکه کسی را نشان دادیم که به تیمش وفادار بوده، این اتفاق در زندگیشان افتاده و ما فقط آیینه زندگی ایشان بودیم. در گوشهای از فیلم هم اشاره میشود که باشگاه متمول کشاورز در آن سالها سه میلیون تومان و یک ماشین پر از لوازم خانه به ایشان پیشنهاد میدهد که ایشان برای کشاورز بازی کند ولی میگوید نه. حتی در اواخر بازیشان باشگاه کویتی آن زمان بیست میلیون تومان پیشنهاد میدهد که مجدد با مخالفت ایشان مواجه میشوند. فرشاد پیوسی که سالهای سال برای این تیم (پرسپولیس) بازی کرد و رکورددار گلزنی در این تیم است و این همیشگی بودن و پایدار بودنش در این تیم اکنون او را به یک چهره محبوب میان هوادارانش تبدیل کرده که با گذشت حدود ۲۲ سال از خداحافظیاش هنوز مردم اسمش را با احترام میآورند.
نگاه رنگی (استقلال-پرسپولیس) و سلیقهای در انتخاب سوژه و روند ساخت فیلم دخیل نبوده؟
ما اصلا در فیلم نگاه رنگی نداریم اتفاقا بعد از اینکه فیلم در سینماهای مختلف پخش میشد یک گزارشگر اختصاصی داشتیم که نظر مردم را سوال میکرد. عزیزی بود که استقلالی بودند، میگفت زیاد راغب نبودم فیلم را ببینم چون قرار است یک فیلم رنگ قرمز ببینم که فقط در سینما اذیت شوم. اما وقتی ۲۰-۳۰ دقیقه از فیلم گذشت، فیلم را کاملا مستقل و به دور از تمایلات قلبی کارگردان دیدم. در ضمن خودم نگاه رنگی ندارم که بخواهم بگویم مستندی به سفارش رنگ قرمز یا آبی بسازم. ما بخشی از تاریخ را به نمایش گذاشتهایم و چیزی را کم و اضافه نکردیم. در این مستند هرجا که از استقلال نام برده شده است با احترام بوده و سوژهای انتخاب شده که در روز خداحافظیاش، اگر استقلالیها بیشتر تشویقش نکردند کمتر هم نبودند و برای همین از پیشکسوتهای استقلال مانند رضا حسن زاده، بهزاد غلامپور و آقای امیر قلعه نویی در مصاحبهها استفاده کردیم.
برای ساخت مستند ورزشی دغدغه خاصی دارید یا به خاطر علاقه شخصی شما هست؟
به نظرم باید یک مستندساز در حوزهای تخصص داشته باشد. من گاهی اوقات تعجب میکنم مثلا جوان ۲۹ یا ۳۰ ساله ۶ مستند ساخته و در ۶ حوزه که هرکدام حداقل ۴-۵ سال پژوهش میخواهد، جور در نمیآید. مستند آقای فرشاد پیوس برای من ۲ سال و نیم زمان برد. از روزی که استارت پژوهش را زدیم تا زمانی که رندر نهایی را گرفتیم. همین الان که با شما صحبت میکنم برای مستند جدیدم از بهمن ماه پژوهش میکنیم و ۷۲ هزار صفحه مجله ورق زدهام که فقط دیتای دقیق به ما بدهد. بازیهای تخت جمشید را ورق میزنیم. عزیزی را میشناسم که هفت سال پای مستندی زمان میگذارد. در حوزه ورزش هم سال گذشته فکر میکنم ۱۵-۲۰ فیلم ساخته شد. سعی کردم همه را رصد کنم ولی متاسفانه خیلی از این فیلمها ایرادات عجیب و غریب پژوهشی داشت و میبینیم تولید هم میشوند و حتی یک ماه هم نتوانستند خودشان را نگه دارند. بیننده اگر حس کند که اصولی که در فیلم مستند انتظار دارد رعایت نشده، آن اثر را پس میزند.
وضعیت اکران مستندهای ورزشی و حضور در جشنوارهها چطور است؟
در این نوع مستندها شما مجبور هستید با افراد مشهوری غیر از حوزه سینما مواجه شوید و از یک طرف بیننده برایش این موضوع جذاب است اما از آنطرف معمولا خود این افراد کمتر مایل هستند جلوی دوربین بیایند. شاید با ساخته شدن فیلمهای بیشتر، افراد دیگری هم برای تولید مستندی از زندگیشان رغبت کنند. به چند نفر دیگر هم پیشنهاد ساخت مستندی را دادهایم منتهی رغبتی برای این کار، نداشتند البته یک مورد هم داشتهایم که به صورت غیرمستقیم پیشنهاد ساخت مستندی را داده است. ساخت مستند ورزشی هنوز در ایران نوپاست و تا جایی که میدانم مستند «من ناصر حجازی هستم» و احتمالا فیلم ما دومین فیلم پرتره از یک شخصیت ورزشی است که اکران شدهاند.
اعتقاد دارم که مرزی بین سینمای مستند و داستانی وجود ندارد که خیلی از عزیزان هم میگویند اما متاسفانه در ایران الان یک خط مشی در سلیقه جشنوارههای مستند ایرانی وارد شده که باید نزدیک به آن نگاه باشید تا در جشنوارههای داخلی مطرح شوید و جایزه بگیرید.
اعتقاد دارم که مرزی بین سینمای مستند و داستانی وجود ندارد که خیلی از عزیزان هم میگویند اما متاسفانه در ایران الان یک خط مشی در سلیقه جشنوارههای مستند ایرانی وارد شده که باید نزدیک به آن نگاه باشید تا در جشنوارههای داخلی مطرح شوید و جایزه بگیرید. مثلا اینکه شما یک قهرمان را جلوی دوربین بیاورید و در زندگی شخصیاش دور بزنید و به جای اینکه مستند زندگیاش را ساخته و حرفی برای گفتن داشته باشید، آن فرد را روزمره نشان دهید. روی همین حساب فیلمهایی مثل ما که بحث پژوهشی دارند و ارائه دهنده اطلاعاتی است حقیقتا خیلی دیده نمیشود. سال گذشته یک جشنواره فقط شرکت کردیم، جشنواره فیلمهای ورزشی بود و یادم است فیلم زمانی که میخواست اکران شود همزمان یک فیلم ترکیهای نیز در حال اکران بود، آنقدر از فیلم ما استقبال شد که پخش آن سالن دیگر را کنسل کردند و در سالن همزمان فیلم ما به اکران درآمد و اتفاق جالبی برای خودمان بود. دیگر هم در جشنوارهای شرکت نکردیم و امسال در گروه هنر و تجربه به اکران در آمد که خداراشکر جزو فیلمهای پربیننده بود.
ما فقط ۵ ماه اکران داشتیم و بعد از آن عذرخواهی کردیم و خواستیم فیلم از اکران برداشته شود و به صورت دی وی دی و vod پخش شود و در مجموعه سینمامارکت نیز در پخش این مستند همراهیمان کرد و امسال بعد از اینکه مدت قراردادمان با vod تمام شد در جشنواره تلویزیونی مستند شرکت کردیم و معمولا میگفتند فیلمی که سینما رفته نباید در جشنواره تلویزیونی شرکت کند ولی من دوست دارم فیلمم را مردم بیشتر ببینند. تلویزیون خاستگاه و خانه اصلی مستند است مخصوصا شبکه مستند که بیننده خاص خود را دارد و بین ۱۱ فیلم بلند از ۷۰۰ فیلم شرکت کننده قرار گرفتیم که فیلم دیروز پخش شد.
نظرتان در مورد مجموعه سینمامارکت به عنوان پلتفرمی که از جریان مستندسازی حمایت میکند، چیست؟
درباره سینمامارکت به واسطه اینکه خیلی مراوده نداشتهام دوست ندارم غلو کنم ولی این نکته که اولین نشریه دیجیتال را مختص سینمای مستند بنا گذاشتید مطمئن باشد یکی از انبوه مخاطبین شما خواهم بود که هم نشریهتان دانلود و استفاده میکنم چون حوزه مورد علاقه ام است. از این بابت باید تشکر کنم که یکی از مراجعی بودید که فیلم ما را در زمانی که به صورت آنلاین توزیع میشد، پخش کردند و کمک به دیده شدن بیشتر فیلم کردند.
به عنوان نکته پایانی …
نکته پایانی اینکه دوست داشتم فیلمی بسازم که مردم خوششان بیاید. اگر قرار باشد برای منتقدین فیلم بسازیم، هرچه بسازیم نقد خواهد شد نکته دیگری که برای فیلم ما خیلی ارزشمند بود، امسال در بین نامزدهای بهترین فیلم مستند سال در جشن حافظ هم انتخاب شد.
جالب بود که این فیلم دیده شد و بعد از مدتها یک فیلم مستند ورزشی در بین فیلمهای برتر قرار گرفت. در حالی که شاید هزینهای که برای فیلم مستند فرشاد پیوس انجام شد یک رقم خیلی فاصلهدار از تمام فیلمهایی بود که آنجا نامزد بودند و این باعث مباهات و افتخار ما بود که توانستیم فیلمی را تولید کنیم که جزو فیلمهای برتر سال قرار بگیرد و امیدوارم مردم هم خوششان بیاید.
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 365 تاريخ : شنبه 5 مرداد 1398 ساعت: 13:13