فیلم The lion king «شیرشاه» به کارگردانی«جان فاورو» بازسازی اثر محبوب دیزنی به شیوه پویانمایی رایانهای و با تصاویر بسیار شبیه به واقعیت است که در آن صداپیشگانی مانند «دونالد گلاور»، «بیانسه»، «جیمز ارل جونز» و «چیوتل اجیوفور» ایفای نقش کردهاند.
احتمالاً هیچ فیلمی مانند نسخه جدید «شیر شاه» به فروش موفق خود ایمان ندارد. «شیر شاه» پویانماییای بود که نسخه اصلی آن در سال ۱۹۹۴ ساخته شد و در سراسر جهان فروش فراوانی داشت، نسخه موزیکالی که در سال ۱۹۹۷ بر اساس آن ساخته شد در تاریخ «برودوی» جایگاه سومین فیلمی را دارد که مدتها روی پرده بود و بیش از ۲۰ نسخه جنبی که در سراسر جهان بر اساس این فیلم ساخته شد، به فروشی بیش از هشت میلیارد دلار دست پیدا کردهاند.
بهعبارتدیگر این فیلم برای دیزنی، حکم فرمولی برای فروش حتمی و بالا را دارد. این فیلم گاو شیردهی است که نباید زیاد سر به سرش گذاشت و در شرایطش تغییر ایجاد کرد. ولی این چه معنایی برای بازسازی جدیدی که از این داستان انجام شده، دارد؟ بازسازیای که کاملاً بهصورت پویانمایی ساخته شده اما آنقدر واقعی به نظر میر سد که عملاً آن را میتوان بهعنوان یک فیلم اکشن واقعی محسوب کرد. مسئلهای که در مورد این فیلم مطرح است این است که «شیر شاه» جدید میتواند محافظهکارانهترین، قابل پیشبینیترین، و کم ریسکترین فیلم قرن کنونی باشد. تقریباً سکانس به سکانس فیلم اصلی در آن بازسازی شده است -البته زمان نسخه جدید نیم ساعت بیشتر از نسخه اصلی است- و شیر شاه جدید به خوبی خواهد توانست انتظارات را برآورده کند کرد و در سراسر جهان مخاطبینش را راضی نماید.
با وجود چنین محصولی که بارها امتحان خودش را پس داده و نسلی که این داستان برای آنها ماهیتی نوستالژیک دارد، هرگونه دست زدن به ترکیب فرمول برنده، کار احمقانهای خواهد بود. چه کسی جز پیرمردهای غرغرو و مخالفین سلطه دیزنی بر صنعت سرگرمی جهان، به این مسئله اعتراض خواهند کرد؟
در ابتدای دیدن فیلم با دیدن حیواناتی که کاملاً واقعی به نظر میرسند و همانند انسانها با یکدیگر صحبت میکنند، جذب فیلم شده و لحظاتی سحرانگیز را تجربه خواهید کرد، اما پس از گذشت اندکی از زمان فیلم بهتدریج این مسئله برایتان عادی میشود و دیگر غافلگیرکننده نخواهد بود، اما همین عادی شدن تصاویر باعث میشود که آشنایی قبلی مخاطب با داستان فیلم، به سرعت وارد ذهن او شود. نسخه اصلی شیر شاه ۸۸ دقیقه بود، اما زمان پخش شیر شاه جدید دو ساعت است و قابل پیشبینی بودن فیلم و عادی شدن تصاویر زیبای آن باعث میشود که نیمه دومش خستهکننده شود. با دیدن آن میتوانید تفاوت نسخههای اصلی و جدید را حس کنید.
در فرهنگ سینمایی غالب این روزها، معمولاً ایدههای جدید نادیده گرفته میشوند و ایدههای تکراری و آشنا با استقبال شدید مواجه میشوند؛ به همین خاطر است که شیر شاه مانند همیشه با موفقیت روبرو خواهد شد. تنها دلیلی که برای بازسازی آن میتوان متصور شد پیشرفتهایی است که در صنعت پویانمایی رایانهای به وجود آمده است و با این پیشرفتها میتوان تصاویری ساخت که آنقدر واقعی به نظر میرسند که با اصطلاح «فیلمبرداری مجازی» از آنها نامبرده میشود. فیلمبرداری مجازی یعنی اینکه حیوانات و صحنههای مربوط به آفریقا بدون هیچ شک و تردیدی مانند نمونههای واقعی هستند و گویی سر صحنه فیلمبرداری شده باشند.
این تلاش چندبعدی درزمینهٔ ساخت تصاویر شبیه به واقعیت تحت نظارت فیلمبردار پیشکسوت «کالب دچانل» و همچنین تحت نظارت ناظران جلوههای ویژه «رابرت لگاتو» و «آدام والدز» صورت پذیرفته است که پیش از آن در فیلم «کتاب جنگل» دیزنی نیز همکاری داشتند. بالاترین تعریفی که از تلاش و کوششی که آنها برای کارگردان اثر «جان فاورو» انجام دادند، میتوان مطرح کرد این است که گفته شود تمام تصاویر واقعی به نظر میرسند، البته عملاً واقعی هم هستند، حتی یک نما با درخشش دوربین فرضی، تصویربرداری شده است.
پویانمایی شخصیتها نیز به همان نسبت واقعی به نظر میرسد، آنقدر که به سرعت آن را میپذیرید و دیگر برای چشمتان عادی میشود، چرا که پذیرش فناوریهای جدید اکنون سادهتر شده است. در فیلم «موفاسا» را (با صداپیشگی جیمز ارل جونز ۸۸ ساله) میبینیم که جلوی برادر سرکشش «اسکار» را گرفته و امیدوار است این کار را بتواند آنقدر ادامه دهد تا پسر جوانش «سیمبا» (با صدای پر انرژی دونالد گلاور) جای پای محکمی در پادشاهی جنگل پیدا کند.
همانطور که در اغلب اوقات اتفاق میافتد، شخصیت شرور این داستان نیز، جالبترین شخصیت فیلم است. بخشی از این ویژگی او را میتوان به هنر صدای چیتول اجیوفور نسبت داد که تهدید را با بیحوصلگی او از جهان، ترکیب میکند. اسکار با صداپیشگی او شخصیتی مطرود است که در مقایسه با برادر نیرومندش، لاغرتر، ژولیدهتر و ژندهپوشتر است. او شیری است که آنقدر در شرایط بیآبرویی و شکست زندگی کرده که خودش هم ممکن است فکر کند دیگر آیندهای ندارد. با این حال او آنقدر کینهتوز است که بتواند با رسیدن فرصت مناسب، به زندگی شرورانهاش برگردد.
بهاندازه کافی در مورد شخصیتپردازیهای چندبعدی صحبت شد. لحظات خوشایندی از بازیگوشی سیمبا و مادهشیر جوان «سارابی» (با صداپیشگی آلفری وودارد) در فیلم شاهد هستیم، همینطور کمدیای که با شرکت «پومبا»ی گراز (با صداپیشگی سث روگن) و «زازو»ی نوکشاخ (با صداپیشگی جان الیور) رخ می دهد را نیز مشاهده میکنیم. بااینحال، زمان زیادی از فیلم نمیگذرد که مشخص میشود فیلمنامهای که «جف نیثنسن» نوشته، عملاً در همان مسیری گام بر خواهد داشت که شیر شاه اصلی، قدم برداشته بود. این باعث میشود تا شیر شاه جدید عمدتاً بهعنوان نسخهای از همان داستان منتهی با ظاهری جدید، مطرح شود.
اگرچه واقعنمایی به کار رفته در فیلم باعث شده تا بعضی از سکانسها قدرت و تأثیر بیشتری داشته باشند – که از میان آنها میتوان به نمای قبرستان فیلها و مواجهههای متعدد (و البته بیش از حد) سیمبا با کفتارهای خشن و شکارچی اشاره کرد – بدون شک میتوان گفت که واقعنمایی بکار رفته در آن، باعث شده تا رده سنی فیلم از G به PG تغییر پیدا کند.
در این فیلم آهنگ «آیا امشب عشق را حس میکنی؟» اثر بیانسه (در نقش صداپیشهی «نالا» دوست دوران کودکی سیمبا) و گلاور با عنوان جدید از «روحیه» استفاده شده است. همچنین شاید بهترین جلوه ویژهای که در کل فیلم وجود دارد، درخشش مو و پوست شیرها است.
فیلمهای بازسازیشده اندکی بهجز بازسازی سکانس به سکانس «گاس ون سانت» از فیلم«روانی» و البته همین فیلم شیر شاه، توانستهاند به نسخهی اصلیشان اینقدر وفادار باشند. همهچیز در این فیلم، از پیش معلوم است و بدون هیچ تغییری، جوری با دقت محاسبهشده است که انگار لقمهای از پیش هضم شده برای مخاطب است. در این فیلم دوساعته، هیچچیزی که برای مخاطب غافلگیری به همراه داشته باشد، وجود ندارد.
مترجم: رضا فرشید
کپی برداری و نقل این مطلب تنها با ذکر نام بلاگ سینمامارکت جایز می باشد.