انشا صفحه ۵۳ کتاب نگارش دوازدهم درباره درمورد حس و حال صدای باران پایه کلاس شنیدن صدا های زیر چه حس و حالی به شما میدهد ؟ یکی را انتخاب کنید و حس و حال خود را درباره آن بیان کنید از سایت نکس لود دریافت کنید.
انشا صدای باران نگارش هشتم مقدمه بدنه نتیجه
مقدمه : کنار پنجره ایستاده بودم وبیرون را نگاه می کردم بر گ درختان که بر زمین روان میگشتند فریاد می زدند که پاییز است خورشید دلگیر تر از همیشه در آسمان خود نمایی میکرد ابرهای تیره آ سمان را فرا گرفته بودندگویی دلی پر از درد دارند و می خواهند بگریند.
بدنه : در همین افکار بودم که قطرلت باران آرام آرام به شیشه برخورد می کردند با خود گفتم که بالاخره بغض آسمان شکست . از خانه بیرون آمدم صدای باد وبو ی بارا ن را که حس کردم روحم تازه شد به یاد روزهایی افتادم که پاییز بود و باران می بارید و با هم خیابانها را متر میکردیم وقتی باران می بارید صورتمان را رو به آسمان می گرفتیم تا قطرا ت باران گونه هایمان را نوازش کند . گاهی خیلی سرد بود و صورت و دستهایمان یخ می کرد بعد با هم به همان کافه می رفتیم و یک لیوان شیر داغ می خوردیم .
حالا من در طول همان خیابان قدم می زنم ،روبروی همان کافه می ایستم اما چرا تو نیستی ؟چرا اینقدر جای خالی ات خود نمایی میکند ؟به همان کافه همیشگی میروم ولی شیر نمی خورم یک لیوان قهوه تلخ می خورم ، تلخ تلخ .
باران برای من یعنی یاد آوری نبودن تو. یاد آوری آن روز که تو برای همیشه رفتی ، برای همیشه چشم به راهم گذاشتی ، وقتی رعد و برق می زند و باران شدیدتر می شود با خود فکر می کنم آسمان چرا اینقدر غمگین است . آسمان در فراغ چه کسی چنان بی تابانه میگرید.
نتیجه : من فراموش میکنم ، آنقدر فراموش میکنم که گویی همه چیز دیروز اتفاق افتاده است . بله فراموش میکنم .ولی باران که می بارد دو باره همه چیزاز مقابل چشمانم عبور می کند و من فراموش میکنم که باید فراموشت کنم ! گاهی فکر میکنم باران غمها را می شوید و دلم را شاد می کند اما نه باران فقط مرا فراموشکارتر میکند .
مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 317 تاريخ : پنجشنبه 4 مهر 1398 ساعت: 13:32