انشا درمورد فرهاد یعنی نان و نان یعنی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

ال اس دی | نشانه ها و عوارض مصرف ال اس دی-فلزیاب نقطه زن اسکایروس|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09026822008-پاک کردن ریمل ضد اب-فلزیاب نقطه زن اسکایروس|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09031959795-خريد کفش اسپرت Salomon مدل Speedcross-ممبران تیره یا روشن اگرین چوب-نسل جدید کابینت کلاسیک اگرین چوب-کابینت وکیوم اگرین چوب-فلزیاب EPX 7500|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09199697033-کابینت آشپزخانه اگرین چوب-کابینت چیست اگرین چوب-کابینت MDF اگرین چوب-کابینت‌ های پی وی سی اگرین چوب-فلزیاب EPX 7500|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09026822008-کاربرد کارواش بخار در شستشو-جدید ترین سرویس وبلاگ دهی رایگان فارسی ایرانی با زیباترین وبلاگ ها و جدید ترین امکانات-افغانستان در سال ۱۴۰۰؛ رویدادها و روندها-سقوط دولت در پاکستان؛ پیام‌ها و پیامدها-فلزیاب EPX 7500|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09031959795-مزایای استفاده از کارواش بخار-دستگاه فلزیاب فیشر کومبو FX6500|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09199697033-دستگاه فلزیاب فیشر کومبو FX6500|شرکت فلزیاب گوهرباستان|09026822008-نحوه استخدام حسابدار متناسب با شرکت (و بودجه)-رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس تبیین کردند-Troubles that should be paid awareness of when buying silicon-مشاوره کنکور-لمینت دندان در رشت-پیش نیاز یادگیری سئو-💔-تولد عزیزترینم-درد روح-"یا خیر مونس و انیس"-استفاده درست از چت بات ها می تواند برای برندتان فرصت خوبی باشد-احمد حکیمی‌پور: گزارش املاك نجومی را من به یاشار سلطانی دادم-همچنان جنگ-آمد بهار جهان ها-اون پسره که جوجه است-دسته بندي انواع ساز و آلات موسيقي-کيفيت و طراحي به روز شيرالات نوبل-نحوه تعويض پنجره قديمي با پنجره دوجداره-Ceramic Bearing For Your Bicycle-آموزش نرم افزار سونار ۸ – Sonar 8 (به همراه نرم افزار) اورجینال-کمیسیون حل اختلاف و تجدید نظر چیست؟-کمیسیون حل اختلاف و تجدید نظر چیست؟-برج خنک کن هیبریدی-راهنمای جامع خرید دوربین دست دوم-ازین سایت پول ببرید- مالیات معاملات نقدی بانکی (BCTT) چیست؟-اصول و قیمت انواع طراحی نمای بیرونی ساختمان-تعریف کلی از اجزای آسانسور ها

انشا درمورد فرهاد یعنی نان و نان یعنی

کولبرها تکه ای از تاریخ این روزهای این سرزمین اند. تکه ای تلخ، تکه ای درد و تکه ای نان. آنها با صخره ها در ستیزند و ستیغ ها را به قصد سکه ای! فتح می کنند. صلابت دیروزشان به ضلالت نان تمسخر می شود و حماسه شان در پای هزل قرصی نان، جان می بازد. گویی کوه ها هم با اهریمنان همدستند تا کولبران راه گم کنند و خسته و خستو به سراشیبی در غلتند.

مه نیز زیبایی خویش را به زشتی پدیدار می سازد و سرما هم سخت جانگزا می شود. و برف به عوض هدیه ی هر ساله ی خویش، آدم برفی های واقعی تحویل مان می دهد. آدم برفی هایی که گرسنه می شوند و مجبورند برای سیر کردن شکم های خویش، پشت دوتا کنند و بار برند و مزد ستانند! بعضی از آنها در نیمه ی راه باز می مانند تا ذره ذره آب شوند و در زمین فرو روند. بعضی به مقصد می رسند اما به قصد خود نمی رسند.

بعضی اگر برسند هم به حق خود نمی رسند. بعضی نمی رسند که نمی رسند درست چون پیکر «فرهاد و آزاد» که یخ می زنند تا ما جسد یخ زده شان را آب کنیم و یا همچون دانه ای چونان جوانان دیگر وطن در خاک بکاریم.
کولبرها، پول حمل نمی کنند. در انبان آنها رنج های بی گنج جا گرفته اند. پول را دیگران پارو می کنند یعنی از ما بهتران، و سهم کولبران تنها کیسه هایی پر از خالی است. فرهاد یکی از آنان بود. به قرصی نان محتاج بود. و «نان [سالها بود که] نیروی شگفت رسالت را مغلوب کرده بود.» گویی فقر آمده بود تا این نیروی شگفت را مغلوب خویش سازد و تاریخ را از راه به در کند و حتی تعهد را از عشق بازستاند.

مگر نه این که قصه ی فقر فرهاد، فسانه ی فرهاد عاشق را به محاق برد و تیشه ی بیستون در پای رج زدن های این کولبر گرسنه از حکاکی باز ماند؟ آری، فرهاد عشق را بگویید که تو رنج را رج می زدی یا فرهاد نوجوان؟ تو عاشق تر بودی یا کولبر یخ زده ی نوان؟ جان کدامین یک عزیزتر بود، تو یا آن؟
آنجا یک تیشه بود و یک عشق، اینجا یک خانه بود و یک نان. غم عشق کجا؟ غم نان کجا؟

تو تیشه می زدی تا شیرین، شاهزاده ی ارمن را در سینه ی بیستون حک کنی، و فرهاد کولبر رج می زد تا نقاشی نان را در صخره های اورامان تابلویی سازد. تصویر عشق را با غم نان چه کار؟ خون شرف را نه در رگهای اشراف_که شیرین از آنان بود_ که در رگهای رنج می باید دید. در آن دو برادر، آن فرهاد، آن آزاد.
فاصله ی دست دو برادر از هم فاصله ی نان بود با نان. آن دو کولبر می رفتند تا تاریخی شاد را تنها در تکه نانی جوین خلاصه کنند. آن دو قرص نان هم از آنان دریغ شد. و تاریخی که جان عاشقانش می ستاند، بارها کمیک تر از تاریخی است که جسم نان را می پژمرد.
باری، تا اکنون تاریخ، تو بر بلندای عشق ایستاده بودی و اکنون این فرهاد است که غم نان را به پهنای فلک جار می زند و بر بلندا می ایستد. تاریخ ادبیات نیز زین پس پرسش خویش در باب نماد عشق را به پرسش نماد نان تغییر می دهد تا نان را برتر از عشق بنشاند و فرهاد را برتر از فرهاد. و آزاد را برتر از فرهاد.
و این نشان از آن دارد که تاریخ بی نان، تاریخی تهی است. تهی از حیات، تهی از انسان، تهی از فرهاد، تهی از آزاد. و تهی از هر آنچه طعم زندگانی دهد و شادمانی. اف بر چنین تاریخی باد

انشا درمورد فرهاد یعنی نان و نان یعنی

منبع: سایت مرجع انشا

نظر شما در مورد این انشا چه بود نظر بزارید

مطالب برگزیده...
ما را در سایت مطالب برگزیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جواد رمضانی بازدید : 250 تاريخ : چهارشنبه 2 بهمن 1398 ساعت: 12:23

خبرنامه