فصل یازدهم/ بخش هفتم / پایانی
نظریهی میدان واحد ایلان ماسک
برخی از گفتگوهای ماسک و پیج در آپارتمان مخفی گوگل در مرکز شهر پالوآلتو صورت میگیرد. این آپارتمان در یکی از بلندترین ساختمانهای منطقه و مشرف به کوههای اطراف محوطهی دانشگاه استنفورد است. پیج و برین ملاقاتهای خصوصی خود را در این آپارتمان صورت میدهند. آنها حتی آشپز آمادهی خود را برای تهیهی غذا برای مهمانها دارند. وقتی ماسک حضور دارد مکالمات بیشتر نامعقول و رؤیاپردازانه است. جورج زاخاری، فعال اقتصادی، سرمایهدار و دوست ماسک گفت: “یک بار که آنجا بودم ایلان راجع به ساختن هواپیمای جت برقی که بهصورت عمودی پرواز کند یا فرود آید صحبت میکرد. لری میگفت که این هواپیما باید قادر به فرود اسکیمانند روی شیب باشد و سرگی میگفت باید بتواند در بندر منهتن پهلو بگیرد. سپس آنها راجع به ساخت هواپیمایی مسافربری که همیشه در زمین درحال گردش باشد و بتوان سوار آن شد و با سرعت بسیار زیاد از نقطهای به نقطهی دیگری در زمین رفت صحبت کردند. فکر میکردم با هم شوخی میکنند اما در آخر از ایلان پرسیدم که واقعاً میخواهی این کار را انجام دهی؟ او پاسخ داد: “بله.””
پیج گفت: “صحبت کردن راجع به مسائل عجیبوغریب نوعی سرگرمی برای ما است. دست آخر چیزی را که بتواند واقعی باشد را پیدا میکنیم. قبل از رسیدن به مواردی که احتمال رسیدن به آنها بیشتر است صدها یا هزاران مورد را بررسی میکنیم.”
پیج طوری راجع به ماسک صحبت میکند گویی او منحصربهفرد است. مانند نیرویی در طبیعت که میتواند در دنیای تجارت به چیزهایی دست یابد که دیگران برایشان حتی تلاش هم نمیکنند. “ما اسپیسایکس و تسلا را پروژههایی با ریسک بالا میدانیم اما من فکر میکنم ایلان میتواند آن را عملی کند. او حاضر است متحمل هزینهی شخصی شود و من فکر میکنم این مسئله احتمال موافقت او را افزایش میدهد. اگر او را شخصاً میشناختید و زمانی او را دیده بودید که تازه شرکت خود را بنا نهاده بود میفهمیدید احتمال موافقت او بیش از ۹۰% است. منظور من این است که ما فقط یک نشانه داریم که شما میتوانید به چیزی که به نظر افراد بسیاری احمقانه است علاقهمند باشید و واقعاً به موفقیت برسید. حال اگر ایلان را در نظر بگیرید میگویید: ‘خب ممکن است شانس تمام مسئله نباشد. او دو بار موفق شده است پس شانس تمام مسئله را توضیح نمیدهد.’ من فکر میکنم این موفقیتها به نوعی قابل تکرار هستند. حداقل برای او قابل تکرار هستند. شاید بهتر باشد برای کارهای بیشتری از او استفاده کنیم.”
پیج ماسک را مدلی میداند که بقیه باید از او تقلید کنند. شخصی که در زمانهای که تجارت مردان و سیاستمداران روی هدفهای کوتاهمدت و بیاهمیت متمرکز شدهاند باید تکرار شود. پیج گفت: ” من فکر نمیکنم که ما بهعنوان یک جامعه تصمیمات درستی درباره ی میزان اهمیت کارها میگیریم. بهنظر من، ما مردم را در این موارد کلی، درست تعلیم نداده ایم. شما باید پیشینهی گستردهای در مهندسی و علم داشته باشید. باید دورههای مدیریتی و کمی دورههای MBA یا دانش اداره و سازماندهی کردن و پول درآوردن را پشت سر بگذارید. من فکر میکنم بیشتر مردم این کار را نمیکنند و این مشکل بزرگی است. مهندسان عموماً در محدودهی ثابتی تعلیم داده میشوند. وقتی بتوانید به تمام این دستورالعملها در کنار هم فکر کنید بهنحوی میتوانید تفکری متفاوت داشته باشید و راجع به چیزهای عجیبوغریب رؤیاپردازی کنید. بهنظر من این نکتهی مهمی در دنیا است. این روشی است که میتوانیم به کمک آن پیشرفت کنیم.”
فشار احساس نیاز به درست کردن دنیا هزینههایی بر وضعیت جسمی ماسک نیز داشته است. مواقعی هست که ماسک را میبینید که کاملاً خسته است. زیر چشمانش همیشه گودافتاده و سیاه است. در بدترین حالت وقتی هفتهها از خواب محروم بوده باشد انگار چشمانش در داخل جمجمه غرق شدهاند. وزن ماسک با میزان استرس او بالا و پائین میرود و تقریباً مواقعی که بیش از حد کار میکند سنگینتر میشود. جالب است که ماسک خیلی زیاد در مورد بقای انسان صحبت میکند ولی اصلاً به عواقبی که روش زندگیش بر بدنش دارد توجه نمیکند. استرابل گفت: “ایلان خیلی زود به این نتیجه رسید که زندگی کوتاه است. اگر واقعاً این حقیقت را پذیرفته باشید نتیجهی واضحش این است که باید تا جایی که میتوانید سخت کار کنید.”
بههرحال تحمل رنج، بخشی از وجود ماسک را تشکیل میدهد. بچهها در مدرسه او را مورد آزار قرار میدادند. پدرش بازیهای فکری بسیار سختی با او میکرد. بعد از آن ماسک با کار بسیار زیاد و پیشبرد تجارتش فراتر از مرزها بهنوعی از خود سوءاستفاده کرد. تصور تعادل در کار و زندگی در این زمینه بیمعنی به نظر میرسد. برای ماسک کار تمام زندگی است و همسر و فرزندانش تنها سعی میکنند در گوشهای از زندگی او حضور داشته باشند. ماسک گفت: “من پدر خیلی خوبی هستم. بچهها حدوداً نیمی از هفته پیش من هستند و من زمان زیادی را با آنها سپری میکنم. همچنین آنها را با خود به مسافرت میبرم. اخیراً بهدیدن مسابقهی رالی جایزهبزرگ موناکو رفتیم و با شاهزادهی موناکو وقت گذراندیم. تمام اینها از نظر بچهها عادی بهنظر میرسد و باعث خستگی آنها میشود. آنها همراه یک سری تجربههای غیرمعمول بزرگ میشوند اما تا زمانیکه بزرگ تر نشدهاند به غیرمعمول بودن این تجربه ها پی نمیبرند. اینها فقط تجربه است. همچنین آنها آداب غذا خوردن را خوب بلدند.”
ماسک از اینکه بچهها بهاندازهی او رنج نکشیدهاند احساس ناراحتی میکند. او احساس میکند که این رنج به او کمک کرده است تا به جایی که اکنون در آن قرار دارد برسد و به او نیرو و اشتیاق بیشتری بخشیده است. او گفت: “آنها احتمالاً در مدرسه کمی سختی را تجربه میکنند اما این روزها مدرسهها بیشتر از قبل از بچهها محافظت میکنند. امروزه اگر در مدرسه کسی را با نام بد صدا کنید بلافاصله به خانه فرستاده میشوید. زمانی که من مدرسه میرفتم اگر کتک هم میخوردید بدون خونریزی نمیتوانستید کاری کنید. حتی اگر خونریزی کمی هم داشتید کاری از پیش نمیبردید. خب حالا چه میتوان کرد؟ سختیهای مصنوعی ساخت؟ چگونه؟ بزرگترین کاری که من توانستم انجام دهم محدود کردن زمان بازی کامپیوتری آنها بود زیرا آنها همیشه دوست دارند بازی کنند. قانونش این است که آنها باید زمان بیشتری از بازی کامپیوتری به مطالعه بپردازند. اخیراً آنها یک بازی به نام شیرینیها دانلود کردهاند که در آن فقط یک شیرینی را لمس میکنید. بازی مثل ۱۰۱ قانون بنیادین روانشناسی بود. مجبورشان کردم آن را پاک کنند و فلپی گلفبازی کنند که شبیه فلپی برد است، ولی حداقل کمی فعالیت فیزیکی در آن کاربرد دارد.”
ماسک دربارهی داشتن فرزندان بیشتر صحبت میکند و در این مورد دلایل فلسفی بحثانگیزی در مقابل خالق مجموعهی بویس و بات-هد دارد. ماسک گفت: “اینجاست که مایک جادج مطرح میکند که انسانهای باهوش حداقل باید نسل خود را پایدار نگاه دارند. مثل این است که خلاف مسیر داروینی حرکت کنی پس حتماً چیز خوبی نیست. این مسیر حداقل باید خنثی باشد. اما این نیز درست نیست که نسلهای پیاپی انسانهای باهوش بچههای کمتری داشته باشند. منظورم این است که اروپا، ژاپن، روسیه و چین بهسوی انفجار جمعیت پیش میروند. حقیقت مسئله این است که مرفهترین جوامع از لحاظ ثروت و تعلیم و تربیت و وابستگی به دنیا پایینترین میزان تولد را دارند. تمام آنها به کاهش زادوولد مرتبط است. من نمیگویم که فقط افراد باهوش باید زادوولد داشته باشند اما حداقل آنها باید بهاندازهی جایگزین کردن خود زادوولد کنند. حقیقت این است که زنان بسیار باهوشی را میبینم که یا فرزند ندارند یا فقط یک فرزند دارند. احتمالا به این نتیجه میرسید که “وای! این اصلاً اتفاق خوبی نیست.””
ده سال آیندهی شرکت ماسک حتماً بهتر خواهد بود. ماسک این شانس را به خود داده است که یکی از بزرگترین تاجران و مخترعان تمام دورانها باشد. تسلا تا سال ۲۰۲۵ میتواند برجستهترین قدرت در بازار خودروهای برقی را بهدست آورد. سولارسیتی با در نظر گرفتن میزان رشد فعلی میتواند فرصت آن را داشته باشد تا بهعنوان شرکتی بسیار سودمند و پیشقدم در بازار وسایل خورشیدی که وعدهاش را داده بود ظاهر شود. شاید اسپیسایکس جالبترین بخش ماجرا باشد. طبق محاسبات ماسک اسپیسایکس باید پروازهای هفتگی حامل انسان و محمولهی باری به فضا ترتیب دهد و بسیاری از رقبایش را از دور تجارت خارج کند. موشکهای اسپیسایکس باید توانایی چند دور چرخیدن دور ماه و فرود با دقت بسیار بالا در پایگاه فضایی تگزاس را داشته باشند. آمادهسازی برای چندین سفر نخست به مریخ باید در مرحله ی اقدام باشند.
اگر تمام این پروژهها به موفقیت بیانجامد ماسک در ۵۰ سالگی بهاحتمال زیاد ثروتمندترین و یکی از قدرتمندترین مردان جهان خواهد بود. همچنین سهامدار اصلی در سه شرکت ملی میشود و تاریخ قدردان دستآوردهای او خواهد بود. زمانی که کشورها و تجارتهای دیگر بهخاطر تردید و تنبلی فلج میشوند ماسک تدبیری در برابر گرمایش کرهی زمین خواهد داشت آن هم درحالیکه طرح گریزی نیز محض احتیاط برای انسانها دارد. او میزان قابل توجهی از ساختوسازهای مهم صنعتی را به داخل خاک آمریکا برمیگرداند و همچنین نمونهی خوبی برای کارآفرینان خواهد بود با این امید که دوره ی جدیدی از دستگاههای شگفتانگیز را تحت کنترل خود درآورد. همانطور که ثیل میگوید حتی ممکن است ماسک آنقدر پیش برود که به مردم امید دهد و باور به این نکته که تکنولوژی چه کارهایی میتواند برای انسانها انجام دهد را در دلشان زنده کند.
بههرحال این آینده پرمخاطره خواهد بود. مسائل بزرگ مربوط به تکنولوژی سر راه هر سه شرکت ماسک قرار دارند. او روی نیروی اختراع بشر و قابلیتهای انرژیهای خورشیدی، باتری و تکنولوژیهای فضایی شرطبندی کرده است تا هزینههای پیشبینی شده و پیچیدگیهای کار را دنبال کند. حتی اگر تمام مسائل درست پیش برود تسلا ممکن است با مرجوع شدن غیرمنتظرهی محصولات برای اصلاح مواجه شود. ممکن است یک موشک اسپیسایکس در زمان انتقال انسان منفجر شود. اتفاقی که ممکن است خیلی راحت باعث پایان راه شرکت شود. خطرهای چشمگیری ماسک را در هر کاری که انجام میدهد همراهی میکنند.
طی آخرین شامی که با هم خوردیم همانطور که چند ماه قبل با صدای بلند به خیالپردازی پرداخته بود متوجه شدم که این گرایش به خطر کردن، رابطهی کاملی با دیوانگی ماسک دارد. ماسک بهنظر فقط دارای سطحی از اعتقاد راسخ است که بسیار قویتر و خاصتر از بقیهی سطوح است. همانطور که در حال خوردن چیپس و سس و نوشیدنی بودیم از ماسک مستقیماً پرسیدم که تا چه حد حاضر است برای موفقیت هزینه کند. پاسخ او این بود که تمام آنچه دیگران هرگز هزینه نمیکنند. او گفت: “دوست دارم در مریخ بمیرم. نه بهصورت اتفاقی بلکه دوست دارم چند بار برای بازدید به آنجا بروم و برای مدتی برگردم و حدوداً در هفتاد سالگی برای همیشه به آنجا بروم. اگر همهچیز خوب پیش برود همینطور هم خواهد شد. اگر من و همسرم چندین فرزند داشته باشیم احتمالاً او همراه فرزندان در زمین میماند.”
مطالب مرتبط:
زندگينامه ايلان ماسک (فصل اول/ بخش اول)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل اول/ بخش دوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل اول/ بخش سوم/ پاياني)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل دوم/ بخش اول)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل دوم/ بخش دوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل دوم/ بخش سوم/ پاياني)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل سوم/ بخش اول)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل سوم/ بخش دوم/ پاياني)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل چهارم/ بخش اول)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل چهارم/ بخش دوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل سوم/ بخش سوم/ پاياني)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل پنجم/ بخش اول)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل پنجم/ بخش دوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل پنجم/ بخش سوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل پنجم/ بخش چهارم/ پاياني)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش اول)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش دوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش سوم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش چهارم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش پنجم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش ششم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش هفتم)
زندگينامه ايلان ماسک (فصل ششم/ بخش هشتم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل ششم/ بخش نهم/ پایانی)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هفتم/ بخش اول)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هفتم/ بخش دوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هفتم/ بخش سوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هفتم/ بخش چهارم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هفتم/ بخش پنجم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هفتم/ بخش ششم/ پایانی)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش اول)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش دوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش سوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش چهارم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش پنجم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش ششم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل هشتم/ بخش هفتم/ پایانی)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش اول)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش دوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش سوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش چهارم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش پنجم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش ششم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش هفتم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش هشتم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش نهم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش دهم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل نهم/ بخش یازدهم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش اول)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش دوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش سوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش چهارم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش پنجم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش هفتم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش هشتم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش نهم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل دهم/ بخش دهم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش اول)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش دوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش سوم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش چهارم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش پنجم)
زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش ششم)
مطلب زندگینامه ایلان ماسک (فصل یازدهم/ بخش هفتم / پایانی) برای نخستین بار در دیجیکالا مگ منتشر شده است.