ملاک های اساسی ازدواج چیست؟

سلام. من چند وقتی است تصمیم به ازدواج گرفتم ولی در انتخاب شخص بسیار به مشکل برخوردم. برای من مومن بودن و با اخلاق بودن در درجه اول اهمیت قرار دارد و بعد این که هدف مان یکی باشد و بتوانیم یکدیگر را درک کنیم. من بسیار به تحصیل علاقه دارم و بیشتر وقتم به درس میگذره و برام مهمه شخص مورد نظر از همه لحاظ از من بهتر باشند و ترجیحا یک دوره تحصیلی در دانشگاه خوب درس خونده باشند ولی نمیدونم این معیار درسته یا نه؟ و دوست دارم شغلشان مثلا معلمی باشد و بازاری نباشند چون احساس می کنم شغل روی طرز فکر اثر داره و این که تفاوت اقتصادی و حتی تحصیلات خانواده ها مهم هست یا نه؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
پاسخ:
با سلام حضور شما پرسشگر محترم
از توجه شما به معیارهای مهم انتخاب همسر لذت بردیم. شما در موضوع مهم ازدواج، تناسبات اعتقادی، اخلاقی، خانوادگی، فرهنگی و تحصیلی را در نظر دارید و در سنجش میزان اهمیت و صحت ملاک های ازدواج، به مشورت با کارشناسان می پردازید؛ این رفتار، حاکی از درک و عقل و نگاه منطقی شماست.
اسلام درباره ازدواج و انتخاب همسر، به حدی قانون و مطلب و تأکید دارد که انسان در شگفتى فرو مى ‏رود. استاد محمد تقى جعفرى (ره) مى ‏فرمود: «برتراند راسل، فیلسوف مشهور اروپایى، به من نوشت: چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و براى آن قانون وضع کرده است؟ در جواب نوشتم: مسأله انسان است. با ازدواج مى ‏خواهد انسان به وجود بیاید».
بنابراین یک جوان عاقل و منطقی در موضوع مهم ازدواج، قبل از پرداختن به احساسات و مسائل عاطفی، درباره معیارهاى ازدواج و شرایط همسر ایده ‏آل شناخت کافى پیدا می کند.
به خاطر داشته باشید در مسیر ازدواج، دقت لازم است اما وسواس ممنوع است. در تشخیص مرز دقت و وسواس از مشاوران کمک بگیرید. معیار، قابلیت کم و زیاد شدن و انعطاف پذیری دارد در صورتی که وقتی فرد بر روی یک معیار خاص، بیش از حد معقول، تمرکز و پافشاری دارد در بعضی موارد گفته می شود فرد دچار وسواس یا تعصب شده است.
چنانچه پس از فکر و بررسى ‏های اولیه، فردى را صالح و مناسب تشخیص دادید، بهترین راه آن است که به طور رسمى و خانوادگی از شما خواستگارى کند. بنابراین باید از هرگونه ارتباط مستقیم و دور از نظارت بزرگ‏ترها جدا بپرهیزید. ارتباط شخصی نگیرید که وابستگی ایجاد می کند و وابستگی دردسرساز است. معمولا وابستگی یا عشق، چشم اندیشه را کور می کند و فرد را از تحقیق کامل و همه جانبه باز می دارد.
در اینجا معیارهای لازم در امر ازدواج را توضیح می دهیم با این امید که بتوانید با مطالعه و دقت در آن ها، یک انتخاب مناسب و شایسته داشته باشید. ملاک های انتخاب همسر دو نوع است:
الف) معیارهای اصلی: آن هایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتما لازم اند.
ب) معیارهای فرعی: آن هایی که شرط کمال هستند یعنی برای بهتر و کامل تر شدن زندگی لازم اند و بعضی از آن ها به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارد.
ملاک های دسته اول عبارتند از:

ایمان و اخلاق

معمولا کسی که پایبند به دین نباشد تضمینی وجود ندارد که به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک پایبند باشد؛ از طرفی انسان دیندار معمولا نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند. با این وجود باید در تشخیص مرز دیندار بودن و بی دین بودن نیز دقت کنید و افراد را صرف این که در بجا آوردن بعضی آداب دینی ضعف دارند، بی دین ننامید. بی دین یعنی کسی که با دین سر جنگ و عناد دارد. اهمیت دادن به آداب دینی مهم است اما ضعف در ایمان و دینداری گاهی به دلیل تنبلی، تربیت و فضای خانوادگی یا تأثیر تبلیغات دشمنان دین و دلایل دیگر است نه به خاطر بی قید بودن فرد. به طور مثال هر فردی که خمس مال را پرداخت نمی کند یا کاهل نماز است بی دین نیست. بنابراین دقت کنید در ملاک ایمان، دچار سخت گیری و تعصب نباشید که متأسفانه این امر موجب به تأخیر افتادن ازدواج برخی دختران مذهبی شده است.
در بحث تناسب اعتقادی و دینداری و بحث اخلاق و شخصیت حتما باید از مشاوران کمک بگیرید. خود شما نیز با مطالعه و افزایش اطلاعات صحیح می توانید در صحبت های دونفره و معاشرت های خانوادگی به قدری شناخت برسید.

شرافت و اصالت خانوادگی

منظور، نجابت و پاکی خانواده است و شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده؛ زیرا ازدواج پیوند دو خانواده است نه دو فرد و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم؛ زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی و عقل آن خانواده، از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل شده است.
یادآوری می کنیم این معیارها کلی هستند و گاهی استثنائاتی وجود دارند یعنی افرادی که به خاطر داشتن اراده ای قوی یا داشتن الگوهایی دیگر غیر از خانواده، کمتر از خانواده تأثیر گرفته اند.

عقل

فرد باید باشعور و فهمیده باشد و این معیار به قدری مهم است که گاهی می تواند بعضی کمبودها و نقص های دیگر را جبران کند. به طور مثال گاهی فرد تحصیلات زیادی ندارد اما فردی باتجربه و منطقی ست چون خودساخته است. فردی که پختگی و درک بالایی دارد بسیار برای ازدواج مناسب است چون درک، مهم تر از مدرک است.
دسته دوم یعنی معیارهای فرعی در ازدواج عبارتند از:

سلامت جسم و روح

در صورتی که هر کدام از دختر و پسر، بیماری جسمی و روحی خاصی دارند مانند بیماری های قلبی، دیابت، اختلالات شخصیت، عصبی، افسردگی، وسواس، نارسایی های جنسی و …، لازم است در خواستگاری عنوان کنند. البته بیان کردن هر نوع بیماری لازم نیست مانند بیماری هایی که حاد نیست یا در روند زندگی عادی خللی ایجاد نمی کنند یا این که فرد در گذشته به آن ها مبتلا بوده و به طور کامل درمان شده اند. در مورد این دسته از بیماری ها حتی اگر نیاز به بیان باشد بهتر است در جلسات اولیه خواستگاری نباشد. به طور مثال در جلسه سوم و بعد از شکل گیری حدی از شناخت مطرح شوند.

تحصیلات

تحصیلات یک ملاک اصلی نیست؛ چه بسا تحصیلکرده هایی که از درک و شعور کافی برای زندگی برخوردار نیستند و حتی با رشد تحصیلی دچار حس خودبرتربینی شده اند. بنابراین دقت در شخصیت فرد، بر تحصیلات او اولویت دارد.

ظاهر و زیبایی

ظاهر و قیافه طرفین، باید برای هم دلنشین باشد. زیبائی و ظاهر مورد پسند، یک امر سلیقه ای و نسبی ست اما به طور کلی نمی توان به ظاهر و جمال بی تفاوت بود. توجه به ظاهر، ایراد نیست بلکه واقعیتی است که نباید فراموش شود و زیبایی طرف مقابل، حداقل در این حد مهم است که به دل فرد بنشیند و نسبت به آن نفرت یا بی میلی شدید نداشته باشد.

کفو بودن و همتایی

منظور، تناسب و کفو همدیگر بودن در جنبه های مختلف اعتقادی، اخلاقی و شخصیتی، فرهنگی و خانوادگی، تحصیلات علمی، سطح اقتصادی، ظاهر و زیبایی و تناسب سنی ست.
تناسب فرهنگی و خانوادگی معمولا باعث می شود هیچ کدام از دختر و پسر یا خانواده ها نسبت به دیگری احساس برتری نکنند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر داشته باشند. سبک زندگی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن افراد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را پدید آورد.
تناسب تحصیلی از این جهت مهم است که گاهی باعث ایجاد تفاهم بیشتر است چون کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت فردی و ارزش اجتماعی به شمار می رود و در رشد فکری افراد تأثیر دارد.
تناسب سنی بین زن و مرد، باعث تشابه نیازها، علایق و توقعات می شود چون اقتضائات هر دوره سنی متفاوت است. کارشناسان خانواده، حدود ۲ تا ۶ سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.
سن ازدواج:
موضوع مهم تری که خوب است همین جا مطرح شود بحث سن ازدواج است که باید سن ثبات شخصیت و بلوغ فکری و اجتماعی فرد باشد. سن مناسب برای ازدواج را حتی می توان از معیارهای اصلی ازدواج دانست. معمولا همانطور که بین بلوغ جسمی و جنسی دختر و پسر حدود ۶ سال فاصله است بین زمان رسیدن آن ها به بلوغ فکری و اجتماعی نیز فرق است. غالبا دختران حدود ۱۸ سالگی و پسران حدود ۲۴ سالگی به این بلوغ یعنی به سن ازدواج می رسند و تا قبل از این سن، معیارهای انتخاب همسر در دختر و پسر رو به تغییر است.
مسیر شکل گیری آرزوها و اهداف و خلق و خوی انسان در زندگی، تغییراتی را در طول زمان دارد. در سنین پایین تر، سرعت این تغییرات بالاتر است و هر چه سن افزایش پیدا می کند، تغییر آمال و اهداف، روند کاهشی دارند. در حقیقت زمانی که سرعت تغییر شخصیت، خلق و خو و آمال و اهداف، کُند شد و فرد به ثبات نسبی رسید، بهترین وقت ازدواج است.
گاهی دختر و پسر در سنین پایین دچار یک احساس ثبات شخصیت کاذب می شوند اما باید این حقیقت را قبول کنند که در رسیدن به بلوغ عقلی، تشخیص خود فرد ملاک نیست و یک مشاور باتجربه باید نظر بدهد. البته یکی از نشانه های بلوغ فکری و اجتماعی همان ” سن ” است که عرض شد و تجربه نشان داده معیار بسیار مهمی ست.
رمز ازدواج موفق:
رؤیا پردازی در ازدواج غلط است. هر اندازه توقعات و انتظارات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود. بنابراین سعی کنید در ازدواج معیارهایی واقع بینانه و کاربردی داشته باشید و دقت کنید دچار ایده آل نگری نشوید. مسلما فردی نخواهید یافت که همه معیارهای معقول و همه تناسب های لازم در ازدواج را داشته باشد چون به لحاظ شخصیت و شرایط، هیچ انسانی کامل نیست و هر چقدر هم در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی تلاش کنیم باز هم زن و مرد به لحاظ جنسیت و تربیت، تفاوت های بسیار چشمگیری با هم دارند؛ بنابراین در اصل باید یاد بگیرند چطور با این تفاوت ها زندگی کنند تا ثمره یک ازدواج، یک زندگی شاد و رضایت بخش باشد.
به عبارت دیگر، خوشبختی فقط با توجه به این ملاک ها به دست نمی آید چون دقت در ” انتخاب همسر ” یک رکن ازدواج موفق است و ” همسرداری ” رکن دیگر است. یک جوان عاقل در آموختن اصول همسرداری نیز از طریق مطالعه و مشاوره تلاش می کند. اصولی مانند ابراز محبت به همدیگر و اصل اعتماد و احترام، شناخت تفاوت های زن و مرد، موفقیت در روابط جنسی و موارد دیگر وقتی به خوبی انجام شوند خیلی مشکلات روابط زوجین اصلا ایجاد نمی شوند.
چند نکته مهم:

ملاک هایی را که برای شخص شما مهم است با کمک یک مشاور اولویت بندی کنید و وقتی خواستگاری دارید نقاط ضعف او را در کنار نقاط قوت و مزیت های او ببینید و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به خواستگارتان امتیاز بدهید و به نوعی مصالحه دست بزنید. منظور این است که گاهی باید از بعضی معیارها صرف نظر کرد. به طور مثال گاهی یک خواستگار در تناسب تحصیلی امتیاز بالاتری می گیرد و خواستگار دیگر در تناسب اقتصادی؛ یا امتیاز یک خواستگار، داشتن خانواده ای تحصیلکرده است و امتیاز خواستگار دیگر، داشتن خانواده ای ساده و صمیمی و زحمتکش و متواضع. در این موارد باید ببینید کدام معیارها برای شما مهم تر است.
در مورد پسران، اهل کار بودن معیار مهمی ست. به عبارت دیگر، داشتن غیرت کار، مهم تر از داشتن یک شغل خوب است. از دوره سربازی پسر هم مطمئن شوید.
درست است که شغل در شخصیت انسان اثرگذار است اما اندازه این تأثیر به حدی نیست که ملاک ازدواج شود. چه بسیار معلمان یا کارمندانی که تفکرات صحیحی ندارند یا در زندگی مشترک خود موفق نیستند و بالعکس چه بسا بازاری هایی که زرنگی و هوشمندی آن ها باعث موفقیت در زندگی مشترک و رضایتمندی زن نیز شده است. به طور کلی در ازدواج اگر شغل خاصی را ملاک قرار دهید با مشکل مواجه می شوید و باعث تأخیر در ازدواج می شود. همچنین این معیار که پسر در کدام دانشگاه تحصیل کرده باشد بیشتر مایه افتخار و چه بسا فخر و مباهات و غرور است و برای ازدواج معیار عاقلانه ای نیست. سطح تحصیلی خانواده ها هم می تواند لحاظ شود اما یک معیار اصلی نیست.
تناسب اقتصادی باید لحاظ شود حداقل در این جهت که سطح اقتصادی پسر پایین تر از خانواده دختر نباشد. در سطح اقتصادی نیاز نیست خانواده ها کاملا همطراز باشند و همین قدر که تفاوت زیاد نباشد کافیست.
در توضیحات خود فرموده اید دوست دارید با همسر آینده خود یک هدف داشته باشید و همدیگر را درک کنید و به عبارتی در خط مشی زندگی و سبک فکری تناسب داشته باشید؛ این نوع از شناخت هم تا حدی در مصاحبت های دونفری و خانوادگی و مشاوره ازدواج به دست می آید و جای نگرانی نیست. یک ازدواج موفق معمولا به دو سه جلسه خواستگاری رسمی و چند هفته رفت و آمدهای خانوادگی و گفتگوهای دونفره نیاز دارد تا طرفین بتوانند نسبت به شخصیت همدیگر شناخت قابل قبولی کسب کنند و البته یک مشاور دانا نیز می تواند به طرفین، شناخت خوبی بدهد.
برای دختران، ازدواج بر تحصیل اولویت دارد بنابراین به هر دو اهمیت بدهید و طوری نباشد که تحصیل، شما را از فکر کردن به ازدواج غافل کند و زمانی به خود بیایید که دیر شده باشد.
تفصیل و تعدد معیارهای انتخاب همسر نباید باعث شود در انتخاب همسر سخت گیری کنید. بنابراین هیچ خواستگاری را بدون مشاوره رد نکنید و ازدواج را به تأخیر نیندازید که سن بالا، یکی از موانع ازدواج به شمار می رود. خواستگاری بهاری دارد و همیشه خواستگار نمی آید.
همان قدر که قبل از ازدواج باید چشم ها را باز کرد و به دنبال تناسب ها بود، بعد از ازدواج باید چشم ها را به روی خیلی از مسائل بست و فقط به دنبال توافق و تفاهم ها بود.

بنابراین به طور کلی در مسیر ازدواج، از شناخت، تحقیق و مشاوره ازدواج غافل نشوید
به امید خوشبختی و آرامش شما
در پناه خدای متعال، سرزنده و سلامت باشید.
نوشته ملاک های اساسی ازدواج چیست؟ اولین بار در خبرگزاری اویس پدیدار شد.

ملاک های اساسی ازدواج چیست؟


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog