بسته به نواحی مختلف سرزمین ایران هنرهای خاصی در هر محدوده که گاها منحصر بفرد نیز می باشند شکل گرفته است از این رو در این مقاله سعی شده تا به چند نمونه از این هنر ها پرداخته و آنها مورد ارزیابی قرار گیرند.
نقاشی :
ایران به دنیا یک هنر مخصوص را عرضه کرده است که در نوع خودش بی مانند است . (Basil Gray )
تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمی گردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشیها بوسیله (W.Semner) بر روی دیواره های ساختمانها در ملایر و فارس که به 5000 سال پیش تعلق دارند کشف شده است.
نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند.
همچنین نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد.
در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند.
از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند.
کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت.
مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب نیستند. تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است.
اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.
متخصاص هنر نقاشی بر این باورند، که نقاشی در ایران در دوران تیموری به اوج خود رسیده بود. در طول این دوره استادان برجسته ای، همچون کمال الدین بهزاد، یک متد جدید را به نقاشی ایران عرضه کرد. در این دوره (تیموریان) که از سال 1370 تا 1405 میلادی به طول انجامید؛ هنر نقاشی و کوچک سازی به بالاترین درجه کمال رسیده و بسیاری از نقاشان مشهور عمرشان را بر سر اینکار گذاشته اند.
دو کتاب با ارزش از زمان بایسغر باقی مانده است؛ یکی کتاب "کلیله و دمنه" و دیگری کتاب "شاهنامه". هنر کوچک ایرانی در کتاب شاهنامه که در سال 1444 میلادی در شیراز رنگ آمیزی شده است، بخوبی مشخص است.
یکی از این طرح ها نشان دادن یک منظره زیبا از یک دادگاه ایرانی است که به سبک چینی رنگ آمیزی شده است. کاشی های سفید و آبی ایرانی همراه با فرشهای زیبای ایرانی بصورت هندسی نقش شده است. در یکی از کتابهای دستنویس "خمسه نظامی گنجوی"، سیزده مینیاتور زیبا بوسیله "میرک" کشیده شده است.
منبع: رشد
اخبار فرهنگی هنری خبرگزاری ها
عکاسی :
پیدایش عکاسی و رواج روشهای گوناگون این فن در ایران، با اختلاف حدود سه سال از اعلام موجودیت عکاسی در فرانسه روی دادهاست. صنعت عکاسی برروی کاغذ حساس در سال ۱۸۳۹ میلادی بوجود آمد و در سال ۱۸۴۱ میلادی پلاکهای شیشه برای عکاسی اختراع گردید و از قرائن موجود این اختراعات و همه انواع وسائل عکسبرداری دو تا سه سال پس از اینکه به بازار میآمد بطور هدیه بدست پادشاه ایران میرسید.
نخستین دستگاههای عکاسی به روش داگرئوتیپ، به در خواست محمد شاه قاجار از کشورهای روسیه و انگلیس به دربار ایران وارد شد. دستگاههای عکسبرداری روسیه که هدیه امپراتور بود، زودتر رسید و نیکلای پاولوف دیپلمات جوان روس که به این منظور تعلیم عکاسی دیده بود، این دستگاهها را به تهران آورد ودر اواسط دسامبر ۱۸۴۲ م مطابق پایان آذر ۱۲۲۱ه. ش نخستین عکسبرداری در ایران را انجام داد. ملک قاسم میرزا شاهزاده ایرانی و ژول ریشار فرانسوی نیز از جمله پیشروانی هستند که در ایران، به شیوه داگرئوتیپ، عکسبرداری کردهاند. با اطلاعاتی که از کتاب مقالات گوناگون تالیف دکتر خلیل خان اعلم الدوله ثقفی از یادداشتهای ریشار خان، اولین عکاسی که اعتماد السلطنه از او نام برده حاصل میشود این است که اولین عکسبرداری برروی صفحه نقره در سال ۱۲۶۰ هجری قمری در تبریز، زمانی که ناصرالدین میرزا ولیعهد بود انجام شدهاست. این دو دستگاه دوربین داگروتیپ یکی اهدایی از طرف ملکه انگلیس و دیگری هدیه امپراتور روسیه بودند. به جز یک عکس، هیچکدام از عکس های داگرئوتیپ ایرانی، باقی نمانده اند.
در سالهای آغازین پیدایش عکاسی در ایران برخی از اروپاییانی که در مشاغل گوناگون در استخدام دولت ایران بودند نیز به تجربیاتی اندک در این زمینه دست زدند. این افراد اغلب معلمان رشتههای مختلف دارالفنون بودند که مدرسهای فنی برای تربیت افسران، مهندسان نظامی و غیر نظامی، پزشکان و مترجمان زبانهای خارجی به شمار میآمدو به دست امیرکبیر پایه ریزی و در سال ۱۸۵۰ م تأسیس شده بود.
عکاسان ایرانی نیز همزمان با سالهای اولیه پیدایش عکاسی در ایران دست به کار شدند و به تصویر جنبههای گوناگون زندگی مردم در دوران قاجار پرداختند. برای نمونه میتوان به نامهای ریز اشاره کرد:
شاهزاده ملک قاسم میرزا که شاید نخستین عکاس ایرانی باشد، آقا رضا عکاسباشی، اولین عکاس حرفهای و پرکار دربار ناصرالدین شاه که بسیاری از سفرها مراسم و جنبههای گوناگون دوران حکومت طولانی ناصرالدین شاه را ثبت کردهاست.
باید خاطر نشان ساخت که نمونه عکسهای دوره محمدشاه (که البته هیچکدام باقی نمانده اند) را نباید با صنعت عکاسی مرسوم امروز یکی دانست، زیرا صنعت عکاسی (فتوگرافی) در سال ۱۲۶۵ هجری قمری ۱۸۴۹ میلادی اختراع شدهاست یعنی یک سال بعد از فوت آن پادشاه، و آنچه در عهد محمدشاه وجود داشت و ریشار خان عمل میکرد دستگاه داگرئوتیپ بود که در سال ۱۸۳۹ میلادی به وجود آمده بود.
سرآغاز عکاسی در ایران، رویدادها و حرکتهایی را دربر دارد که گاه در نوع خود در جهان بینظیر و برخی اوقات پیشرو حرکتهای عکاسی در جهان است و از این لحاظ بسیار جای تامل و بررسی دارد.
از اوایل سلطنت مظفرالدینشاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانههای دارالفنون عکاسخانهای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاسهای بعدی از شاگردان وی بودهاند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام میداد، بنام میرزا ابراهیمخان عکاسباشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدینشاه بودهاست. معروف است که مظفرالدینشاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بودهاست.
از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر بنام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانههای دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکسهای ارزانتری میانداختند.
با آغاز جنبش مشروطیت مردم تمایل داشتند چهرهٔ رهبران خود را مشاهده نمایند و رواج اینگونه عکسها مصداق این تمایل است. بهتدریج ثبت چهرههای معروف گسترش یافت؛ و با ایجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد و موضوعات اجتماعی و واقعی موضوع عکاسی قرار گرفت. با تحولات جنبش مشروطیت زمینه برای عکاسی مطبوعاتی فراهم شد. در حال حاضر، بیشتر عکسهای موجود از دوران جنبش مشروطه، توسط استپان استپانیان، عکاس ارمنی انداخته شدهاند. استپانیان به عنوان «نخستین عکاس خبری ایران» شناخته میشود.
دوران پهلوی ، دوران ورود همه جانبه فنون و تجهیزات غربی به ایران و رویآوری هنرمندان به شیوههای مدرن غربی بود. در این دوران با پیشرفت تجهیزات عکاسی و گسترش فعالیت مطبوعات، عکس به عنصری مهم و تأثیرگذار بدل گشت.
عکاسی مطبوعاتی که کمابیش رونقی داشت با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه. ش دوباره دچار رکود و رخوت شد و عکاسی در حاشیه قرار گرفت. عکسهای دههٔ ۳۰ و ۴۰ شمسی بیشتر جنبهٔ تبلیغاتی و رسمی داشتند. در اواخر دههٔ ۴۰ بهدلیل ظهور و گسترش گرایشات هنری و پیچیده شدن مبارزات سیاسی، بهتدریج فضای جدیدی بوجود آمد که عکاسی را نیز متأثر ساخت.
منبع : ویکی
اخبار ورزشی خبرگزاری ها
مجسمه سازی :
ایرانیان که در تمام رشتههای هنری تزئ سنگتراشی، منبتکاری و غیره مهارت فوقالعاده بخرج دادهاند در فن مجسمهسازی علاقه زیاد از خود نشان ندادهاند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در برخی ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشتهاست.
تاج سلاطین ساسانی شکلهای عجیب و غریب به خود میگرفت طرفین آن بصورت بال پرندگان یا شاخ حیوانات درمیآمد و در بالای پیشانی ماه و ستارهای قرار داشت و گوی بزرگی در بالای آن جای میگرفت
معروفترین مجسمهٔ عهد ساسانیان پیکر شاپور دوم واقع در غار معروف در درهٔ شاپور است. این مجسمه از اندازهٔ معمولی بزرگتر است؛ و در قرنهای اخیر بر زمین افتاده بود. اخیراً آنرا روی پاهای بتونی قراردادند ولی اینطور بهنظر میرسد که وقتی بر زمین افتاده بود زیبایی بیشتری داشت چون ساق پاهای آهنی و بتونی با قامت شاپور تناسب زیاد ندارد. مجسمه سازی همزمان با تکنولوژی پیشرفت کرده و در حال حاضر گروه هایی در ایران و جهان با پرینتر سه بعدی و طراحی کامپیوتری، مجسمه سازی را به روشی بسیار سریع تر انجام میدهند.
پیشینه مجسمه سازی در ایران به پنج هزار سال پیش بر میگردد. آثار مفرغی بدست آمده از لرستان، آثاری سمبولیک، ملهم از طبیعت و کاربردیاند. حجاریهای ایران باستان دارای جنبههای مذهبی و وقایعنگار است و در آنها توجه خاصی به نقوش حیوانی شده. به طوری که پیکرتراشی متأثر از هنر آشوری در دوران هخامنشی به نوعی دیگر و به گونهای ظریف با نگاهی ناتورالیستی با جنبهی مذهبی و وقایعنگار در ارتباط است. در دوران اشکانی هنر ایران با امتزاج دو هنر هلنی و هخامنشی و نیز واقعنمایی در چهرهپردازی ادامه یافت. در دوره ساسانی نیز خصوصیات هنر هخامنشی را حفظ میکند، اما به طبیعت نزدیکتر میشود.
در سده اخیر، ارتباطات، مهمترین نقش را در احیای هنر مجسمه سازی ایران ایفا کرده است. در دوران معاصر، آشنایی مجدد هنرمند ایرانی با هنر جهان و به خصوص هنر آکادمیک اروپا به مجسمهسازی ایرانیان جان دوباره بخشید.
بعد از کمال الملک هنرمندی چون ابوالحسن صدیقی که دانش آموختهی اروپا بود، آغازگر مجسمهسازی حرفهای ایران شد و بعد از او استادانی چون علی اکبر صنعتی و علی قهاری راه وی را در پیش گرفتند. نوع بیان این دسته از هنرمندان به شیوههای نئوکلاسی سیسم، رئالیسم و نئورئالیسم محدود میشد. اما از سالهای 1320 نهضت نوینی در نقاشی و مجسمه سازی ایران به وجود آمد که هنرمندانی چون پرویز تناولی و ژازه طباطبایی با بهره گیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر سنتی جامعه ایرانی، سعی در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی در مجسمه سازی ایران داشتند. این مجسمه سازان به همراه بهمن محصص از پرکارترین مجسمه سازان دوران معاصر بودند.
مجسمه سازان مدرن ایران با بهره گیری از جنبشهای هنر مدرن جهان و استفاده از عناصر درونی شده بومی (در آثار پرویز تناولی و ژازه طباطبایی) بیان حالات درونی (در آثار بهمن محصص) تجربههای گوناگونی را در پیش گرفتند.
اکنون به نظر میرسد پس از پشت سر گذاشتن این دوران و به پشتگرمی استادان ارزشمندی که برخی از آنان هم اکنون نیز در حال فعالیت هستند و به علاوه با توجه به گسترش ارتباطات و نیز ایجاد و افزایش ظرفیت آموزش دانشگاهی هنرهای تجسمی در داخل کشور، زمینه برای رشد و تجربههای جدیدتر فراهم شده است و ما شاهد حضور مجسمه سازان نسل جدیدتر در نمایشگاههای جهانی بودهایم که از این بین اساتیدی چون ناهید سالیانی، لیلیت تریان، ویکتور دارش، سعید شهلاپور و بسیاری دیگر را میتوان به عنوان هنرمندان تأثیرگذار در پرورش نسل اخیر مجسمهساز به خصوص در بخش آموزش دانشگاهی برشمرد. اما کماکان این سوال مطرح است که آیا در کنار این پیشرفتها، زمینههای لازم برای نقادی این هنر و در نتیجه تداوم این پویش از طرف خود جامعه هنری و فرهنگی کشور پدید آمده است؟ و کدام جنبه از ارزشهای آفرینش، هنرمندان تجسمی و مجسمه ساز کشور را جذب خود میکند؟
منبع: ویکی و زیبا سازی
اخبار علمی و دانشگاهی خبرگزاری ها
صنایع دستی :
صنايع دستى ايران جلوه اى از هنر، فرهنگ و تمدن كهن اين سرزمين شرقى است كه روح هر بيننده اى را در نقوش و ظرافت خود غرق مى سازد. تمدن غنى چندين هزار ساله ايران در برابر تمدن هاى نه چندان دور اروپايى و آمريكايى هر گردشگرى را متحير مى سازد و او را ترغيب مى كند تا تكه اى از اين سرزمين كهن را به عنوان خلاصه اى از تاريخ ايران زمين، به سوغات ببرد و اين تكه ارزشمند براى گردشگران، همان صنايع دستى است كه روح و عشق انسان شرقى در آن پيوند خورده و اين اعجاب سرزمين ايران است كه گردشگران را متمايل مى سازد تا از هر گوشه اى سوغاتى ارزشمند به ارمغان ببرند.
تمدن چند هزار ساله ایران، میراث ماندگار بسیاری برای ما، مردم امروز این کشور کهن به یادگار گذاشته که مجموعه این میراث، هویت تاریخی و ملی ما را تشکیل می دهد. این میراث، مظاهر و جلوه های متنوع و متعددی دارد که هر یک از آنها به نحوی، گذشته درخشان و تمدن باستانی این مرز و بوم را بازگو می کند.یکی از این مظاهر که در شاخه های متنوعی خود نمایی می کند و بازگو کننده ی هویت و ذوق و هنر ایرانیان است،صنایع دستی است.
تاریخچه صنایع دستی
در حدود 8000 سال قبل که به عصر «نوسنگي» معروف است، مردمي در منطقه وسيعي در آسياي جنوب غربي زندگي مي کردند که براي نخستين بار در گروههاي کوچک جمع آمده، در يک مکان ساکن شدند و اولين دهکده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارينه سنگي، ميان سنگي و نوسنگي، گواه بر فعاليت انسان در ساخت ابزار و وسايل سنگي است. ابزارهايي چون تيغه هاي دندانه دار و به شکلهاي مختلف هندسي در مکانهايي مانند بيستون و غارهاي هوتو و کمربند به دست آمده است. انساني که ياد گرفته بود با کاشتن دانه هاي خوراکي مقدار بيشتري از آن را به دست آورد، ناگزير بود آن را در جايي ذخيره کند. او ظرفهايي را مي خواست که در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از اين رو انسان دوران نوسنگي با الهام از همان شکلهاي طبيعي و با آميختن آب و خاک، اولين ظرفهاي سفالي را ساخت.
منبع: کویر ها و کانون جهانگردی
اخبار سیاسی خبرگزاری ها
خوشنویسی :
خوشنویسی ایرانی بخشی از خوشنویسی اسلامی است که در ایران و سرزمینهای وابسته یا تحت نفوذ او همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان و شبه قاره هند به تدریج حول محور فرهنگ ایرانی شکل گرفت.
در حالی که عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه در جهان اسلام، بهعهده ایرانیان بودهاست، رفته رفته ایرانیان سبک و شیوههایی مختص به خود را در خوشنویسی ابداع کردند. هرچند این شیوهها و قلمهای ابداعی در سایر کشورهای اسلامی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط به ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و هند میباشد.
در ایران پس از فتح اسلام، خطّاطی به شیوهٔ نسخ وجود داشت. در پرتو حمایت ابوبکر بن سعد زنگی در فارس، دهها نسخه قرآن خطی به وجود آمد. در زمان حکومت ایلخانیان، به دلیل نفوذ هنر چین و سلطه مغولها، اوراق مُذهّب کتابها، نخستین بار با نقشهای تزیینی زینت یافت. در زمان حکومت تیموریان در ایران، خط و خوشنویسی اهمیتی ویژه یافت. میرعلی تبریزی خط نستعلیق را که از ترکیب خط نسخ و تعلیق بهتدریج ایجاد شده بود را قوام بخشید. از شاهزاده بایسنقر میرزا بهعنوان مشهورترین خطاط قرآن در این دوره یاد میشود.
آنچه که بهعنوان شیوهها یا قلمهای خوشنویسی ایرانی شناخته میشود بیشتر برای نوشتن متون غیر مذهبی نظیر دیوان اشعار، قطعات ظریف هنری و یا برای مراسلات و مکاتبات اداری ابداع شده و بهکار رفتهاست. این در حالی است که خط نزد اعراب و ترکان عثمانی بیشتر جنبه دینی و قدسی داشتهاست. هرچند آنان نیز برای امور منشیگری و غیرمذهبی قلمهایی را بیشتر بهکار میبرند، اما اوج هنرنمایی آنان - بر خلاف خوشنویسان ایرانی- در خط ثلث و نسخ و کتابت قرآن و احادیث قابل رویت است.
در ایران نیز برای امور مذهبی مانند کتابت قرآن یا احادیث و روایات و همچنین کتیبهنویسی مساجد و مدارس مذهبی بیشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره میگرفتند که نزد اعراب رواج بیشتری دارد. هرچند ایرانیان در این قلمها نیز شیوههایی مجزا و مختص به خود آفریدهاند.
منبع:ویکی
اخبار اقتصادی خبرگزاری ها
نگارگری :
اولین مکتب نگارگری ایرانی که در تبریز پایه ریزی شده است، و آن را مکتب تبریز نامیدهاند. در دوران صفوی و بازگشت تختگاه به تبریز مکتب دیگری در نگارگری با نام تبریز شکل میگیرد. همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران مصور سازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعهای به نام ربع رشیدی که به همت خواجه رشد الدین فضل الله بنا شده بود به انجام میرسید.
خمسه نظامی(ساختن کاخ خورنق) اثر کمال الدین بهزاد از مکتب هرات به سال ۸۹۹ه.ق محفوظ در موزه بریتانیا،توجه به صحنههای روزمره زندگی مشهود است حرکت در این نگاره به صورت دو دایره در هم پیچیده است که یادآور عدد 2 در انگلیسی است همچنین واقعگرایی موجود در اثر نسبت به دوران گذشته چشمگیر است.
فعالیت کارگاههای نگارگری پس از مرگ شاهرخ و بایسنقر میرزا تا اندازهای رنگ رکود گرفت و این رکود تا هنگام به قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا (آخرین شاه تیموری از ۹۱۲-۸۷۳ه.ق) ادامه یافت و هنرمندان بزرگی را پروراند ،همچون:محمد سیاه قلم،روح الله میرک و از همه مهمترکمالالدین بهزاد که بسیاری او را تابناکترین چهره نگارگری میدانند.
منبع:سیمرغ
امید است در این مقاله که به تعداد اندکی از هنرهای ایرانی پرداخته و باعث افزایش اطلاعات شما عزیزان درباره کشور بزرگ ما شود و ما با تکیه بر این اطلاعات بتوانیم از هنرهای ناب ایرانی حفاظت نماییم
پایان