چرا اصول‌گراهای تند و تیز از سپنتا حمایت کرده‌اند؟ /سوء استفاده احمدی‌نژاد از فضای خالی سیاست/نوشتن در عمق طبقات محروم/پایان باز موسسات مالی و اعتباری/منطق مواجهه نظام با کارکنان بی‌بی‌سی فارسی

[unable to retrieve full-text content] چالش غلامی با فراکسیون امید و چراغ سبز بهارستان به پاستور، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخست وزیر عراق مبنی بر عدم اتماد به آمریکا، گزارش‌ها و یادداشت هایی درباره درگذشت علی اشرف درویشیان، حواشی نصب کاشی ماندگار بر سردر منزل پدری حسن روحانی در سرخه، یادداشت‌ها و گزارش هایی درباره ماجرای عضور زرتشتی شورای شهر یزد و پشت پرده ممنوعیت واردات خودرو از محورهایی است که روزنامه‌های امروز در گزارش‌های خبری و تحلیلی خود به آن پرداخته اند. به گزارش تابناک، روزنامه‌های امروز شنبه ششم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار نخست وزیر عراق با رهبر معطم انقلاب و سایر مقامات ایرانی و حمایت رهبری از گسترش روابط همه جانبه تهران – بغداد از سویی و توصیه ایشان به عدم اعتماد به آمریکا از عناوین اصلی آن‌ها محسوب می‌شود. روزنامه ایران با در گزارشی رایزنی‌های فشرده العبادی در ایران را بررسی کرد و بیشتر روزنامه‌ها بخشی از سخنان رهبری در دیدار با العبادی منبی بر عدم اعتماد به آمریکا را برجسته کردند. پس از چندین روز از مطرح شدن مساله تعلیق و ابطال عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد، روزنامه‌ها همچنان با انعکاس مواضع برخی سیاسیون و نیز ارائه تحلیل‌ها و گزارش هایی این موضوع را در شماره امروزشان بررسی کرده اند. همدلی و آفتاب یزد با بازتاب دیدگاه و پیشنهادات اصولگرایان برای حل مشکل عضویت سپنتا نیکنام عناوینی همچون «چرا اصولگرایان تند و تیز از سپنتا حمایت کرده اند؟ » «سپنتا نیکنام چاره کار شرع با مصلحت» و «راهکار اصولگرایان برای حل مشکل سپنتا» را انتخاب کرده اند. روزنامه شهروند نیز در گزارشی درباره موضوع عضو زرتشتی شورای شهر یزد با مردم یزد به گفتگو پرداخته و عنوان گزارش خود را «امید یزدی‌ها به صندوق رای» برگزیده است. روزنامه‌های منتقد دولت از جمله کیهان ، جوان ، وطن امروز در ادامه رویکرد خود به موضوع نیکنام امروز نیز از کنار این موضوع گذشتند و ترجیح دادند سیاست خارجی از جمله مساله تحریم‌های آمریکا بعد از آزمایش‌های موشکی را در صفحات اول خود برجسته کنند. در ادامه تعدادی از گزارش‌ها و یادداشت‌های چاپ شده در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: چرا اصول‌گراهای تند و تیز از سپنتا حمایت کرده‌اند؟   همدلی در گزارشی مواضع بخشی از اصولگرایان در رابطه با عضو زرتشتی شورای شهر یزد را تحلیل کرد و نوشت: ضرغامی که با اصول‌گرایی سفت و سخت و تند و تیز خود معروف شده، مخصوصاً در دوران صداوسیمایی‌اش، پُشت عضو زرتشتی درآمده، بعد هم کنار عکس سپنتای چفیه به گردن، در اینستاگرام خودش، نوشته: «ضرورت احترام به افکار عمومی، به‌ویژه مردم متعهد یزد (مسلمان و زرتشتی)، که بر اساس نظامات قانونی و اعلامی قبلی به آقای سپنتا رای داده‌اند، بهترین دلیل در تائید عضویت آقای نیکنام در شورای شهر یزد است.» آقای میرسلیم گفته، مشکل سپنتا نیکنام در مجمع تشخیص مصلحت نظام قابل‌حل است؛ قصد ما در این‌جا بیان این‌که میرسلیم به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت، پیش از این کاندیدای ریاست‌جمهوری بود و گرایشی به سمت دو کاندیدای اصول‌گرا، رئیسی و قالیباف، داشت، نیست. اسم مجمع تشخیص مصلحت که می‌آید، آقای ضرغامی که ریاست سازمان صداوسیما را در سال‌های ۸۳ تا ۹۳ برای خودش داشت، می‌گوید تعجبش از این است که «دستگاه‌های تشخیص مصلحت که خوشبختانه در کشور کم هم نیستند! در تشخیص این مصلحت واضح تعلل می‌کنند؟» به سیدمصطفی میرسلیم کاری نداریم که اصلا شکل موضع‌گیری‌اش مشخص نمی‌کند کدام طرفی است یا کدام مواضع برایش از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است، اما گاهی مواضع عجیب و نرمِشِ محسوس برخی سیاست‌مداران، هر فرد غیرسیاست‌مدار عوامی را به این فکر وامی‌دارد که نکند، قرار است اتفاقاتی در جایگاه و مقام و منصب افراد رخ دهد. هرچند که سوژه مورد بحث، عزت‌الله ضرغامی نیست، اما او گفته «جامعه را دوقطبی نکنید» و بعد هم توضیح داده که لقمه نگیرید برای بوق‌های تبلیغاتی جهان؛ اصلا «مسلمان‌ها در شوراهای شهر چه تخم دوزرده‌ای برای مردم کردند که حالا یک زرتشتی نمی‌تواند؟!». اما در کنار اصول‌گراها، از آن‌طرف، اصلاح‌طلب‌ها و معتدل‌ها هم از همان اول اعلام موضع کردند؛ خانم مولاوردی، دستیار حقوق شهروندی رئیس‌جمهور، گفت که دارد گزارشی آماده می‌کند که بدهند به دولت و دولت درباره سپنتا مذاکره کند؛ غلامحسین کرباسچی در اینستاگرام خود عکسی از آیت‌الله بروجردی گذاشت و زیرش نوشت: «از مرحوم آیت‌الله بروجردی نقل شده که در بروجرد هر یهودی که از دنیا می‌رفت، ایشان مقید بود که از درب منزل تا گورستان همراه جنازه برود که مبادا کسی، به تحریک برخی نادانان، به جنازه یهودی توهینی بکند. رفتار امروز برخی بزرگان با هم‌وطنان غیرمسلمان، با این سیره می‌خواند؟» برخی دیگر، ورود سران سه قوه کشور را برای رفع مشکل عضو زرتشتی شورای شهر یزد، ضروری دانسته‌اند و همه این اعتراض‌ها در حالی است که محمد یزدی، در اعلام نظر نهایی شورای نگهبان، در قضیه سپنتا، اعلام کرده بود که «این شورا به اتفاق آرا، فعالیت عضو زرتشتی شورای شهر یزد را از نظر شرعی تایید نمی‌کند و آن را دچار اشکال شرعی می‌داند.» هرچند که واکنش اصلاح‌طلب‌ها و جریان میانه‌روِ نزدیک به روحانی، به نظر این عضو فقهای شورای نگهبان، دور از انتظار نبود، اما اعتراض به نظر شورایی که در بسیاری از تصمیمات حیاتی و اساسی کشور دخیل است، زمانی که از سوی نزدیکانی، چون ضرغامی صورت بگیرد، حتماً می‌تواند جایی برای تعجب کردن، داشته باشد. سوژه ما، آقای نیکنام است؛ عضو قانونی شورای شهر یزد که با گذراندن همه مراحل ثبت‌نام و برگزاری انتخابات، جایگاه هفتم این شورا را به خودش اختصاص داد، اما دیری نپایید که علی‌اصغر باقری، نفر چهل‌وپنجم و البته راه‌نیافته به شورا (که شاید لزومی هم نداشته باشد گفتنش که نامزد اصول‌گرا‌ها بود) رفت و از سپنتا در دیوان عدالت اداری شکایت کرد و گفت: او زرتشتی است (دین او را می‌گفت) و دیوان مذکور هم در حکمی، عضویت او را معلق کرد؛ معلوم نیست که سال ۹۲ که آقای نیکنام برای بار اول و به مدت چهار سال، عضو شورای یزد بود، زرتشتی نبود یا این‌که زرتشتی بودنش این‌بار بهانه‌ای شده برای مواردی که تشخیصش آسان نیست. نوشتن در عمق طبقات محروم   هوشنگ مرادی‌کرمانی درشماره امروز اعتماد که صفحه نخست خود را به تصویر بزرگی از نویسنده تازه درگذشته علی‌اشرف درویشیان اختصاص داده نوشت: علی‌اشرف درویشیان سهم بسیار بسیار مهمی در ادبیات ما داشت. او نویسنده‌ای بود که توانست محدوده قلم را گسترش دهد و در آثارش به جای پرداختن به کودکان اقشار مرفه جامعه، به اعماق جامعه و طبقات محروم و فرودست توجه داشت و به لایه‌های زیرین اجتماع نفوذ کرد. او گستره قلم را به کودکان طبقه فرودست جامعه برد و از تنهایی‌ها و رنج‌ها و آلام این کودکان نوشت؛ کودکانی که طبیعت و جامعه هر دو به آن‌ها ظلم کرده بودند. او از کودکان محروم منطقه‌ای مانند کرمانشاه نوشت و با به تصویر کشیدن رنج‌ها و مشقات آنان، آثاری ماندگار در ادبیات ما خلق کرد. علی‌اشرف درویشیان نویسنده‌ای است که هرگز نمی‌توانیم او را از ادبیات واقع‌گرایانه کودکان و نوجوانان ایرانی حذف کنیم. او نیز به شیوه صمد بهرنگی، قلمش را به میان کودکان فقیر و فرودست برد و از تلخی‌ها و مرارت‌های زندگی این کودکان سخن گفت و از اختلافات طبقاتی نوشت، اما این به معنای آن نیست که دنباله رو صمد بهرنگی بود بلکه شیوه خاص خودش را داشت. درویشیان مهم‌ترین نویسنده‌ای است که در همان راهی قدم گذاشت که پیش‌تر صمد بهرنگی رفته بود، اما درویشیان به شیوه خود و به شکلی قوی‌تر و واقعی‌تر آن راه را ادامه داد. صمد بهرنگی، بنیانگذار داستان‌نویسی درباره کودکان زجر کشیده روستایی و تنهایی‌ها و دشواری‌های زندگی آنان بود و درویشیان هم تجربه‌های عملی و زیستی خود را در قالب داستان‌ها و واقعیات اجتماعی با قلمی شیرین، ساده و روان ماندگار کرد. من هرچند دنباله‌رو ایشان نیستم، اما به شخصه از آقای درویشیان بسیار آموختم و ویژگی مشترک همه نویسندگانی مانند ما پرداختن و تمرکز بر کودکان طبقات محروم و تهیدست است. همه ما به این کودکان و درد‌ها و رنج‌های آنان، رویا‌ها و ناکامی‌هایشان، آرزوهای کوچک و بزرگ‌شان فکر می‌کنیم و از آنان می‌نویسیم؛ اما هر یک به شیوه خود. حرف و سخن‌مان شبیه یکدیگر است ولی ظرف و قالب‌مان با یکدیگر متفاوت است و شیوه نوشتن‌مان متفاوت است. به هر روی علی‌اشرف درویشیان نویسنده‌ای است بسیار‌بسیار قابل احترام؛ نویسنده‌ای که در کارش بسیار جدی بود و کاملا شجاعانه قلم زد. او همواره بر سر عقایدش ماند و تاوانی سنگین داد، اما هرگز و با وجود همه سختی‌ها و مصایبی که دچار شد، از افکار و عقایدش کوتاه ننشست. بسیار مقاوم بود و محکم مانند همان کودکانی که در کتاب‌هایش و داستان‌هایش از آنان می‌نوشت. سوء استفاده احمدی‌نژاد از فضای خالی سیاست احمد غلامی. سردبیر شرق در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: بی‌اعتبارترین جریان سیاسی کشور، حلقه احمدی‌نژاد، مشایی و بقایی، این‌روز‌ها بسیار فعال‌اند. آنان تلاش می‌کنند تا فضای سیاست داخلی را که به واسطه برجسته‌شدن مسائل منطقه‌ای- جهانی تهی شده است، به دست گیرند. از آثار منفی مقابله رئیس‌جمهور آمریکا با توافق هسته‌ای، تعطیلی سیاست داخلی و اخلال در روند اصلاحات است که ضلعی از آن دولت و ضلع دیگرش اصلاح‌طلبان اند. بی‌شک مواجهه ترامپ با توافق هسته‌ای که دستاورد مهم دولت روحانی است، خواسته یا ناخواسته روحانی را رودرروی رئیس‌جمهور آمریکا قرار داده است. شاید بتوان گفت: مواضع ترامپ، مواضع اکثر سیاست‌مداران آمریکا نیست و اتحاد و اتفاق نظری دراین‌باره بین آنان وجود ندارد. هرچه دولت روحانی بیش از پیش به مصاف دولت آمریکا می‌رود، ناگزیر است در سیاست داخلی به اقتضای شرایط جهانی و منطقه‌ای، عقب‌نشینی کند و به‌تبع آن اصلاح‌طلبان نیز به حاشیه می‌روند. طبیعی است در این روند اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کند شده و تصمیم‌گیری در سیاست خارجی و مواجهه با مسائل منطقه‌ای و جهانی و خطرات آن، در اولویت کار دولت قرار خواهد گرفت. در این رودررویی، فضایی خالی از سیاست به وجود می‌آید که رقبای دولت روحانی را وسوسه می‌کند تا از این فضا بهترین بهره را ببرند و به خلق سیاست بپردازند؛ سیاستی هرچند پوپولیستی و مبتذل. حضور بقایی با زنبیلی در دست در روز دادگاه و اعتراض خلاف واقع احمدی‌نژاد درباره گذاشتن شرط برای پرداخت قیمت سهام عدالت از سوی مردم، نمونه بارز نمایش این سیاست‌های پوپولیستی است که منجر به پُرشدن فضای سیاست خواهد شد؛ کاری که اصلاح‌طلبان به‌عنوان «روشنفکران دینی» در قبل و بعد از دوم‌خرداد ٧٦ انجام دادند. آنان در فضای تهی‌شده از روشنفکران مستقل و به حاشیه رانده‌شده، با خلق سیاست قدرت را به دست گرفتند.  اینک بقایی زنبیل به‌دست در کنار هجو مطالبات مردمی و مباحث حقوقی، به این شبهه دامن می‌زند که حلقه احمدی‌نژاد از مصونیت سیاسی و قضائی برخوردار است و این تلقی ناخواسته در اذهان مردم به اقتدار این حلقه می‌انجامد. از این منظر، کار بقایی کار هوشمندانه‌ای است که در صورت تداوم به ارتقای جایگاه سیاسی حلقه احمدی‌نژاد و یارانش می‌انجامد و دیری نمی‌گذرد که این ضرب‌المثل درباره آنان مصداق عینی پیدا می‌کند: «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است». در همین زمینه، نامه احمدی‌نژاد و دفاعش از بقایی که در ٩ بند خلاصه شده، بیش از آنکه دفاع از یار غار باشد، حمله به نهادهای حقوقی است. احمدی‌نژاد می‌داند با شرایط جدید منطقه‌ای و جهانی، دست او برای مغالطه و معامله بازتر است؛ کاری که اگر صورت نگیرد فردایی برایش وجود نخواهد داشت. این‌روز‌ها بهترین شرایط برای او است تا نگذارد باد فراموشی، او را از یاد‌ها ببرد. بی‌دلیل نیست که احمدی‌نژاد سعی می‌کند از هر بهانه‌ای برای حضور مکررش در رسانه‌ها و اذهان عموم استفاده کند. دولت روحانی و اصلاح‌طلبان به دلیل جایگاه پوزیسیون خود، چاره‌ای جز تبعیت از عقل ندارند. هر کار نابخردانه‌ای به ضرر آنان و اصلاحات خواهد شد. دولت روحانی با دو راه متفاوت روبه‌رو است؛ هم باید مسائل جهانی را در اولویت قرار دهد و هم سیاست داخلی را ر‌ها نکند. در خمودگی و سرخوردگی مردم از سیاست داخلی، آینده دولت و اصلاحات از دست می‌رود و ازاین‌رو دولت روحانی ناگزیر است سیاست خارجی را به سیاست داخلی گره بزند و اهمیت آن را برای مردم تبیین کند.  در این مسیر است که مردم تصویری روشن از آینده به دست خواهند آورد. یکی از وظایف مهم دولت روحانی، برخورد واقع‌بینانه با دشمنان جهانی و منطقه‌ای است. درشت‌نمایی بیش از حد و کوچک‌انگاری شعارگونه و عامدانه به ضرر دولت روحانی و اصلاح‌طلبان است. آنچه آینده اصلاحات را تضمین می‌کند، جلب مشارکت مردم برای حل بحران‌های جهانی و منطقه‌ای است. اگر این کار به هر دلیل دور از دسترس باشد، حداقل باید تصویری روشن از شرایط ایران در مواجهه با قدرت‌های بزرگ ارائه داد. الگوی دولت جنگ نشانگر آن است که هرقدر مردم صادقانه برای حل مسائل فراخوانده شوند، نتیجه به‌دست‌آمده از مقبولیت و مشروعیت بیشتری برخوردار است. تاریخ گواهی می‌دهد که قراردادهای تاریخی نافرجام و پرهزینه داخلی و خارجی، در غیاب مردم و در پس پرده به امضا رسیده است. پایان باز موسسات مالی و اعتباری قانون در بخشی از گزارش خود که در آن از پایان باز موسسات مالی و اعتباری که چند ماه است به یکی از مشکلات بخشی از مردم تبدیل شده است پرداخت و نوشت: برای سود بیشتر! حکایت تمام موسسات مالی و اعتباری است که مانند قارچ در سراسر کشور رشد کرده‌اند. این موسسات برای سود بیشتر پا به عرصه بانکداری گذاشتند. آن‌ها با اعلام پرداخت سود بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفته و با دادن نوید سودهای چندبرابری به نوعی ملت را فریب دادند. رقابت برای دریافت سود بیشتر، ریشه در اقتصاد بانک محور ایران داردو به روایتی موسسات مالی و اعتباری از ابتدای دهه ۷۰ شروع به فعالیت کردند و اوج فعالیت‌شان زمانی بود که درآمدهای نفتی افزایش یافت.  عده‌ای می‌گویند فریب خوردن مردم توسط این موسسات، طبیعی به نظر می‌رسد، زیرا زمانی که حقوق ماهانه یک کارمند معمولی را دو میلیون تومان در نظر بگیریم، دریافت ۱۰ میلیون تومان سود، عددی نیست که به راحتی بتوان از کنار آن عبور کرد و این نقطه آغازی می‌شود برای آغاز به کار موسساتی که می‌خواهند در اوضاع نامتوازن و نامساعد اقتصادی، پول بیشتری به جیب بزنند.  حالا سپرده‌گذاران فریب خورده از روند رسیدگی به مشکلی که برای‌شان ایجاد شده، به شدت گله دارند. وقتی از آن‌ها سوال می‌شود که چرا در این موسسات سپرده‌گذاری کردید، پاسخ می‌دهند که به ما گفتند زیر نظر بانک مرکزی و در حال دریافت مجوز است. این حرف منطقی به نظر می‌رسد، زیرا به گفته سپرده‌گذاران حتی روی دفترچه‌های تعاونی فرشتگان نیز نوشته شده بود: تحت نظارت بانک مرکزی. در این خصوص کارشناسان اقتصادی معتقدند که دولت و رسانه‌ها هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی درخصوص موسسات غیرمجاز نمی‌کنند. ضمن اینکه سخنگوی قوه قضاییه نیز در یکی از نشست‌های اخیرخود به این موضوع اشاره کرده و گفته بود که بانک مرکزی باید تخلف این موسسات را توسط رسانه‌ملی به اطلاع مردم می‌رساند. عده‌ای از افراد، پول و سرمایه زندگی خود را در موسسات به امانت می‌گذارند تا سود بیشتری نسبت به سایر بانک‌ها دریافت کنند؛ غافل از اینکه مجریان موسسات با پول آن‌ها به نزدیکان خود وام می‌دهند. به اعتقاد یکی از اقتصاددانان کشورمان، زمانی که مجازات بازدارنده‌ای برای سودجویان وجود نداشته باشد و آن‌ها را در پستو پنهان کنند، این چرخه همچنان ادامه دارد؛ به‌گونه‌ای که عاملان ایجاد موسسات اعتباری، پس از ورشکستگی دوباره به سراغ ایجاد تعاونی یا موسسه دیگری می‌روند. او می‌گوید: این اتفاق باید عمومیت پیداکند و به مردم اطلاع بدهند. اگر به مردم کوچک‌ترین اطلاعاتی از طریق رسانه ملی ارائه می‌شد، این تخلفات گستردگی پیدا نمی‌کرد. اگر دستگاه‌های نظارتی-قضایی مجازات بازدارنده را درنظر بگیرند، دیگر کسی در کشورمان هوس این کار به سرش نمی‌زند. مقام معظم رهبری، ۱۲ سال تکرار کرد که با فساد مبارزه کنید، اما مسئولان توجهی نکردند. آن‌قدر جامعه گرفتار این گرداب شده است که بانک مرکزی از مردم درخواست کرده تا قبل از سپرده گذاری در هر بانک و یا موسسه اعتباری، با مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی بانک مرکزی به نشانی WWW.CBI.IR از لیست بانک‌ها و موسسات اعتباری مجاز، اطمینان پیدا کنند. محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی، دوره قبل بار‌ها از تصمیم به برخورد با این موسسات و ساماندهی آن‌ها خبر داد، اما تا آخرین روزهای حضورش در طبقه هفدهم ساختمان فیروزه‌ای میرداماد، از تحقق این برنامه ناکام ماند. این روز‌ها میزان اعتراضات سپرده‌گذاران موسسات مالی، بالا گرفته است و، ولی ا... سیف، رییس کل فعلی بانک‌مرکزی و تیم سیاست‌گذار پولی کشور، بیش از هر دستگاه دیگری برای تعیین و تکلیف هرچه زودتر سهامداران این موسسه در حال فعالیت هستند. اگر خبرهای چندسال اخیر را مرور کنید، متوجه خواهید شد که پیشتر نیز، مسئولان بانک‌مرکزی با دادن هشدارهایی، مردم را از سپرده‌گذاری در موسسات غیر مجاز منع کرده بودند، اما به گمان برخی‌ها، مقصر اصلی بانک مرکزی است و باید زودتر جلوی فعالیت این موسسات را می‌گرفت تا به سرعت رشد پیدا نکنند. حالا بانک مرکزی می‌گوید سپرده‌گذاران باید صبر داشته باشند تا این مساله مرحله به مرحله حل شود زیراعدم شکیبایی مردم، می‌تواند زمینه سودجویی را فراهم کند. وقتی اقتصاد به درستی عمل نکند، یک شبه موسسات مالی به وجود می‌آیند که با دادن سودهای کلان مشتریان را گرفتار می‌کنند. حالا چرخ اقتصاد لنگ می‌زند و خیلی از کارخانه‌دار‌ها به دلیل سودهای نجومی موسسات مالی، دست از کار کشیده و بسیاری سرگردان شده‌اند. حالا دیگر رویای شیرین سودهای میلیاردی غیرمجاز‌ها به سرابی بدل شده است. آتشی که دود آن، تنها در چشمان سپرده‌گذاران رفته و روزگار بسیاری از آن‌ها را همچون شب، تیر و تار کرده است. سپرده گذارانی که بسیاری از آن‌ها به امید سود بیشتر، تمام سرمایه خود را در یک موسسه به یادگار گذاشتند و اکنون هیچ خبری از این سرمایه نیست. منطق مواجهه نظام با کارکنان بی‌بی‌سی فارسی روزنامه جوان در یادداشتی با عنوان منطق مواجهه نظام با کارکنان بی‌بی‌سی فارسی نوشت: چندی پیش از سوی نظام جمهوری اسلامی ۱۵۲ نفر از کارکنان بخش فارسی بی‌بی‌سی در ایران ممنوع‌المعامله شدند و بی‌بی‌سی با اندکی تأخیر ضمن شکایت به سازمان ملل، موضوع را در قالب اذیت و آزار خبرنگاران طرح و به عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران نیز رساند. سؤال این است که این تصمیم نظام را می‌توان مواجهه با خبرنگاران ارزیابی کرد؟ و آیا بی‌بی‌سی فارسی فقط یک رسانه است؟ آیا مشغول تحکیم روابط ایران و انگلستان است؟ برای روشن شدن موضوع توجه به چند نکته اساسی لازم و ضروری است:  ۱ - آیا انگلیس دشمن جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود و شامل کشورهای متخاصم است؟ آیا ایران و انگلستان هر دو نسبت به مسائل دیگری خود را ذی‌حق برای اظهارنظر، دخالت و فشار می‌دانند؟ این تخاصم یک طرفه است؟ یا دوطرفه؟ برای پاسخ به این سؤالات باید مسائل اختصاصی هر دو کشور را شناخت و موضع طرف دیگر نسبت به آن مسائل را دید. انگلستان دارای مشکلات و چالش‌های جدی در ایرلند، جبل الطارق با اسپانیا و جزایر فالکلند با آرژانتین و... است. آیا کسی مشاهده کرده است که ایران نسبت به این موضوع در سازمان ملل یا با کشورهای طرف انگلستان همسویی و علیه انگلیس توطئه کند؟ آیا تاکنون ایران به مسائل اختصاصی انگلستان ورودی داشته است یا در مسائل داخلی آن دخالت کرده است؟ حال در نقطه مقابل نگاه کنید، انگلیس همسوترین کشور اروپایی با امریکا علیه جمهوری اسلامی است. در تحریم ایران تلاش حداکثری را نموده است و به قول ظریف بعد از توافق هسته‌ای هم نتوانسته‌ایم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم. انگلیس علیه ما در سوریه، عراق، لبنان و یمن فعالیت بین‌المللی و دیپلماسی می‌کند. در مسائل داخلی ایران مانند مسائل حقوق بشری و فتنه ۱۳۸۸ دخالت مستقیم دارد. خود دارای برترین موشک‌هاست، اما با موشک‌های ما مخالف است. خود دارای زرادخانه اتمی است، اما از ما خواست تحقیقات هسته‌ای راه هم پلمب کنیم. علاوه بر آن در ۲۰۰ سال گذشته محوری‌ترین عامل کودتا، قحطی، قراردادهای استعماری، اشغال و فرقه‌سازی در ایران بوده است. حال از کارکنان ایرانی بی‌بی‌سی باید پرسید آیا شما در خدمت یک کشور متخاصم که علیه وطن شما و دولت قانونی آن اقدام می‌کند، نیستید؟ آیا شما بخشی از ابزار انگلیس در مبارزه با نظام جمهوری اسلامی نیستید؟  ۲ - اگر تحول در مفهوم جنگ را بپذیریم و سلاح گرم را به قلم و بیان تأویل کنیم شما چه فرقی با رجوی دارید که در دامن صدام متخاصم قرار گرفت؟ اگر نظام جمهوری اسلامی اقدامات انگلستان علیه خود را خصمانه می‌داند ـ. که می‌داند ـ. باید با سربازان انگلستان در جنگ نرم چگونه برخورد کند؟ مگر تلویزیون بی‌بی‌سی اکنون در خدمت اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی به عنوان کارشناس از دانشگاه‌های مختلف دوقوزآباد نیست؟ چرا نظام تلقی دشمن‌انگاری از آن نداشته باشد؟ مگر قاعده هر جنگی این نیست که امکانات دشمن غنیمت به حساب می‌آید؟ اما هنوز نظام جمهوری اسلامی اموال شما را در ایران مصادره نکرده است؟  اگر ما با کارکنان بخش فارسی بی‌بی‌سی در این نقطه عزیمت به تفاهم برسیم که انگلستان در عرصه بین‌الملل به عنوان دشمن ایران عمل می‌کند چرا باید از برخورد نظام با پیاده‌نظام آن تعجب کنند؟ مگر می‌شود کسانی لحاف و کرسی خود را در منزل پدری گذاشته باشند و به جبهه دشمن بپیوندند، اما بخواهند هیچ‌کس به این لحاف و کرسی تعرض نکند یا آن را به آتش نکشد. مگر ایرانیانی که بدون سلاح مشغول خرید تجهیزات از امریکا برای کشورشان بودند، اکنون در زندان‌های امریکا نیستند؟ آنان که دشمن امریکا نبودند، اما چون برای دشمن امریکا خرید می‌کردند به زندان افتادند، حال چطور ایران به اقدامی کمتر از زندان بسنده نکند؟! همه کارکنان بی‌بی‌سی فارسی علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند، اما در یک تقسیم‌بندی کلی دو دسته‌اند؛ دسته‌ای که خود اپوزیسیون هستند و حقد و کینه خود را در زرورق روشنفکری و خبرنگاری می‌پیچند و به صورت اتوکشیده، شیک، با کراوات، ساق‌های عریان و لبخند بیان می‌کنند. این جماعت باید بدانند که در میدان مبارزه حلوا تقسیم نمی‌کنند و اتوکشیدگی تأثیری در برداشت طرف مقابل ندارد. شما ممکن است با استانداردهای غرب و با سر به زیر برف‌کردن، از این صحنه، تلقی مبارزه نکنید، اما تلقی ما چیز دیگری است. دسته دوم کسانی هستند که برای هویت‌یابی و شغل به آن پیوسته‌اند که در ادبیات جنگی و مبارزه به آنان مزدور می‌گویند و سرجمع رفتار آنان با دسته اول یکی است و حتی بدتر، چرا که ممکن است باورهای دسته اول با سیاست‌های انگلیس همسو باشد، اما دسته دوم صرفاً «پول» مبنای ورودشان به مبارزه با ملت خود است. بهترین راه برای این جماعت که نه عرق ایرانی دارند و نه عرق شیعی، نه حمیت ملی دارند و نه غیرت قومی این است که یا به رسانه‌های مستقل و غیرمتخاصم کوچ کنند یا از حداقل‌های مقابله به مثل نظام جیغ بنفش نکشند. از شبکه‌سازی، تیتردهی و خط‌دهی بعضی از عناصر بی‌بی‌سی فارسی به رسانه‌های داخلی فعلاً می‌گذریم، شاید در نوشته‌ای دیگر به آن بپردازیم. Let's block ads! (Why?)

چرا اصول‌گراهای تند و تیز از سپنتا حمایت کرده‌اند؟ /سوء استفاده احمدی‌نژاد از فضای خالی سیاست/نوشتن در عمق طبقات محروم/پایان باز موسسات مالی و اعتباری/منطق مواجهه نظام با کارکنان بی‌بی‌سی فارسی


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog