10 بازی ویدئویی که شما را مجبور به پاسخ دادن به سوالاتی غیرممکن میکنند
"ترجمه شده از وبسایت whatculture"
بسیاری دوست دارند که در بازیها نقش قهرمان را ایفا کنند. اگر در یک دو راهی میان درست و غلط قرار بگیرند، ترجیح میدهند که کار خوب را انجام دهند تا اینکه سود و زیان هر تصمیم را بسنجند. اگر موضوع کشتن یک انسان و یا نکشتنش باشد، خیلی ها "نکشتن" را انتخاب میکنند و اگر جایی در بازی امکان نجات دادن یک شخصیت را داشته باشند حتما اینکار را انجام میدهند، هرچه نباشد، آدم خوبه بودن حس فوقالعادهای به همراه دارد.
خوشبختانه این رویکرد در اکثر موارد جواب میدهد و بازیکنان پاداش خوب بودن خود را میگیرند و بالعکس. مثلا در Elder Scrolls اگر شما کسی را بکشید شاید بتوانید وسایلش را غارت کنید، اما وقتی همه از شما متنفر شدند و از معامله کردن با شما و یا دادن اطلاعات به شما سرباز زدند از تصمیمتان پشیمان خواهیدشد.
اما مشکل اینجاست که در خیلی از بازیها، انتخاب گزینهی درست آسان است، یعنی کاملا مشخص است که هر انتخاب، چه پیامدهایی خواهد داشت و مشخص است که خوب بودن بهتر است. اما در واقعیت که اینطور نیست! پس گاهی یک بازی مسالهای را بر سر راهتان قرار میدهد که پاسخ دادن به آن غیر ممکن است.
در این موارد، درست و غلط و یا برد و باختی در میان نیست، فقط باید بسنجید و ببینید که بهترین کاری که در این موقعیت میتوان انجام داد چیست. باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنید و در مورد سرنوشت دوستانتان و یا سرنوشت یک جامعه تصمیم بگیرید. در این شرایط بازیکن همیشه این نگرانی را با خود دارد که شاید تصمیم بدی بگیرد؛ تصمیمی که خرابیهای جبران ناپذیر به همراه داشته باشد و پایان بازی را تحت تاثیر قرار دهد و یا حتی شخصیتهای مورد علاقهاش را به مرگی محتوم سوق دهد.
نکته: این مقاله حاوی اسپویل از بازیهای ذکر شده خواهد بود.
10. The Walking Dead : فصل اول
فصل اول، اپیزود دوم. بعد از یک روز کابوسوار و دیدن صحنههایی فجیع، بازماندگان بیپناه و آواره رها شدهاند. مغزشان کار نمیکند و از اخلاقیات تهی گشتهاند. درست همان زمانی که احساس میکردند اوضاع خیلی بد است، ماشینی را در میانهی جاده پیدا میکنند که پر از جعبههای آذوقه است.
تصمیم: آیا غذاها را برمیدارید و باعث میشوید که یک گروه دیگر از گرسنگی بمیرند؟ یا خودتان ریسک گرسنگی را به جان میخرید؟
درست است که حتی در بدترین شرایط، دزدی کردن، مخصوصا از کسی که در شرایط شماست، عملی غیر انسانی محسوب میشود اما این را هم در نظر بگیرید که ماشین وسط جاده رها شده. نشانههایی وجود دارد که میگوید کسانی به تازگی اینجا بودهاند. اما کسی چه میداند؟ از کجا معلوم که برگردند؟ تازه اگر این غذاها را بر ندارید ممکن است همان جا بمانند و هدر بروند. اگر هر اپیزود را تمام کرده باشید، میدانید که تصمیمات شما پیامدهای خاص خودشان را دارند اما وقتی در همین ابتدای بازی به چنین مشکلی بر میخورید، به چنین مسالهای فکر نمیکنید.
9. Spec Ops: The Line
در قلب قلمرو دشمن هستید؛ واحد 33 گروهی از شهروندان بیگناه را دستگیر کردهاست. گولد، رهبر پناهندهها(Refugee) که قبلا تیم شما را نجات داده بود و همینطور مسئول نجات جان افراد بسیاری از دست واحد 33 بیرحم است، حالا دستگیر شده و بازجویان در حال شکنجهی دیگر زندانیان برای گرفتن اطلاعاتی بسیار مهم هستند.
تصمیم: آیا مامور گولد را نجات میدهید و میگذارید که آن چند شهروند بیگناه کشته شوند؟ یا نجات جان آنها را به نجات گولد ترجیح میدهید؟
این تصمیم به شجاعت و یا زیرکی فرد برمیگردد ولی هر کدام از اینها در یک موقعیت جنگی، بسته به شرایط، میتوانند تصمیم درست باشند و مانند بسیاری از انتخابهای دیگر Spec Ops: The Line، هیچ کدام به نتایج دلخواه نمیانجامند. موضوع رسیدن به یک راه حل صلح آمیز نیست، بلکه به حداقل رساندن خسارات است.
8. Fallout 3: The Pitt
پیت که قبلا پیتزبرگ نام داشت، حالا تبدیل به بهشتی برای بردهدارها شده تا از بردگانشان کار اجباری بکشند. شهر سلطهی لرد آشر قرار دارد و او با اعمال زور و رعب و وحشت، بردگان را به کار کردن بی وقفه در کارخانهی فولاد، برای تولید سلاح وا میدارد.
ممکن است آشر به نظر پلید بیاید اما تلاش میکند تا کارهایش را توجیه کند. اینطور که اعمالش را تلاشی برای جلوگیری از یک بیماری مسری خطرناک به نام Troglodyte Degeneration Contagion میداند. بیماریای که مانع تولد انسان ها میشود و در نهایت، مبتلایان را به هیولاهایی خطرناک تبدیل میکند.
در چنین شرایطی، آشر معتقد است که شهر پیت نمیتواند بدون استفاده از نیروی کار بردگان دوام بیاورد. در حالی که دختر او "مری" درمان احتمالی این بیماری مسری را در بدن خود دارد و برگ برندهای برای پایان دادن به بردگی مردم پیت است.
تصمیم: آیا حاضرید مری را بدزدید تا به برده داری در پیت پایان دهید؟ یا اینکه به پدر و مادر او اجازه میدهید تا تحقیقات خود را برای پیدا کردن درمان این بیماری ادامه دهند؟ در این مورد باید تصمیم قطعی و فوری خود را بگیرید و هیچ درست و غلطی در کار نیست.
7. Mass Effect 2
از زمانی که "گث"ها توسط "کوارین"ها به وجود آمدند تا به عنوان نیروی کار مورد استفاده قرار گیرند، همچون طاعونی در کهکشان صرفا تباهی به بار آوردند. این بردگان، به محض به دست آوردن ادراک ذهنی، بر علیه اربابان خود شوریدند و خیلی از آنها را از بین بردند، اما هر چقدر هم که آنها ویرانگر باشند، بازهم گونهای از هوش مصنوعی هستند که به آگاهی ذهنی و فکری رسیدهاند.
تصمیم: شما به ایستگاه Heretic میروید تا ویروسی را آزاد کنید. این ویروس قابلیت ناتوانسازی گثها را دارد. آیا دوباره برنامهشان را مینویسید یا آنها را نابود میکنید؟ اولین تصمیم، نقض حقوق یک گونهی دارای ادراک و تقلیل دادن آنها به بردگانی بی اختیار است، و دومی ریشهکن کردن آنها، یک زندگی برده وار یا نابودی سریع؟ تصمیم سادهای نیست.
6. Deus Ex
بعد از متوقف کردن باب پیج، یک میلیاردر دیوانه که رویای حکومت بر دنیا را در سر داشت، شما با یک مسالهی مهم مواجه میشوید؛ حالا باید چکار کنید؟ اولین کاری که میتوانید انجام دهید رفتن به سمت ایلومیناتی(illuminati) و حکمرانی مخفیانه بر دنیاست، و اینکه جلوی کسانی مانند باب پیج را بگیرید تا دیگر به قدرت نرسند و دومین کار پیوستن به HELIOS AL و تبدیل شدن به یک فرمانروای قادر و خیراندایش است که به هیچ کس پاسخ نمیدهد؛ و سومین کار هم نابودی تجهیزات و امکانات و برگرداندن قدرت به مردم.
تصمیم: آیا به HELIOS AL یا ایلومیناتی میپیوندید یا اینکه کلا همه چیز را نابود میکنید تا حکومت جدیدی شکل گیرد؟ نابود کردن همه چیز، قدرت را به مردم میدهد اما دنیا دوباره به اعصار تاریک باز میگردد. پیوستن به HELIOS به شما قدرتی میدهد که میتوانید هر تغییری که میخواهید در دنیا ایجاد کنید اما اینکه یک نفر چنین قدرتی داشته باشد به نظر درست نمیآید.
یا اینکه میتوانید به ایلومیناتی ملحق شده و گروههایی را بر مسند قدرت قرار دهید که البته ممکن است این گروهها از قدرت خود سو استفاده کنند
متاسفانه هر انتخابی که داشته باشید، مجموعه در ادامه همهی را با ادغام به نوعی نادیده میگیرد، یعنی در نسخه بعدی برای اینکه به کسی برنخورد، به نوعی از عواقب انتخاب هر 3 پایان احتمالی در دنباله سازی خود بهره میبرد.
5. Skyrim
Skyrim از آن دسته بازیهایی است که تصمیمات اخلاقی ساده ای جلوی پایتان میگذارد و از شما میخواهد بین خوب و بد یکی را انتخاب کنید. اما یک تصمیم وجود دارد که با بقیه فرق میکند و از شما میخواهد تا تحمل تفاوت فرهنگی و آزادی مذهبی را با ظرافت، مورد قضاوت قرار دهید.
با امضای پیمان White-Gold، ایمپریالها پرستش تالوس، که مورد احترام نوردها بود را ممنوع کردند. در پاسخ، استورم لوکها یک جنگ داخلی را بر علیه دیکتاتوری ایمپریال آغاز کردند. آنها خواستار به قدرت رسیدن آلفریک استورم لوک و سلب قدرت از ایمپریالها بودند.
تصمیم: شما طرف ایمپریالها هستید یا استورملوکها؟ با اینکه سلب آزادی مذهبی کار بسیار ناشایستی است اما این را هم در نظر داشتهباشید که ایمپریالها پرستش تالوس را تنها برای صلح با آلدمری دومینیون منع کردند تا باعث به وجود آمدن یک جنگ بزرگ دوم و کشته شدن افراد بسیار نشوند. استورم لوکها هم گرایش به سواستفاده از دیگر گروههای نژادی داشتند و آلفریک در صورت به قدرت رسیدن تنها به آزادی نوردها اهمیت خواهد داد.
4. GTA IV
گذشتهی نیکو بلیک، به سیاهی حالش است. مملو از مرگ و خشونت و خیانت. عجیب است که با وجود این همه رنج و بدبختی در لحظه لحظهی زندگیاش، چطور کارش به دیوانگی نکشیدهاست.
در جنگ بوسنی به او وهمراهان نظامیاش توسط یکی از اعضای خود تیم، به نام دارکو برویک خیانت شد. نیکو قسم خورد که انتقام بگیرد اما امکان گیر انداختن او را نداشت. سرانجام لحظهای میرسد که دارکو را کت بسته جلوی پای او میاندازند.
تصمیم: آیا دارکو را میکشید یا اجازه میدهید که زندگی کند؟ کارهای دارکو چندین نفر را در جنگ به کشتن داد ولی با اینحال مرگش، برای نیکو آرامش به همراه نخواهد آورد. به علاوه به نظر میرسد که دارکو مشتاق مردن باشد، چرا که از کردهاش پشیمان است و پیامدهای خیانت عذابش میدهند.
اگر تصمیم بگیرید دارکو را بکشید، نیکو فورا پشیمان میشود، پس انتقام همیشه جواب نیست.
3. Mass Effect
بعد از شکست دادن سیرن، باید در مورد مسائل بسیار مهمی تصمیم بگیرید؛ تصمیماتی که بر روی کل کهکشان تاثیرمیگذارند. یکی از این تصمیمها در مورد شورای کهکشانی است که که اکنون به دورترین نقطه کهکشان گریخته. جوکر شما را مطلع میکند که کشتی میتواند از حملهی کشتیهای دشمن نجات پیدا کند اما اگر یک سری کارها فورا انجام شوند. مشکل اینجاست که نجات این شورا به مرگ عدهی زیادی میانجامد.
تصمیم: آیا حاضرید جان انسانها را برای نجات شورا قربانی کنید؟ با میگذارید که شورا نابود شود؟ تاکنون انسانها نقش مهمی در تصمیم گیری نداشتند و شورا دائم به آنها دروغ میگفت. بنابراین اگر شورا نابود شود، میتوان جایگاهی را برای انسانها در مجلس در نظر گرفت و از مرگ انسانها هم جلوگیری کرد.
در نهایت، تصمیم بر سر این است که حاضرید با خودخواهی، منافع انسانها را به باقی کهکشان ترجیح دهید یا خیر؟ با اینکه تصمیمتان چندان تاثیری در این مجموعه ندارد اما باز هم یکی از نقاط مهم در طول تجربهتان از بازی خواهد بود.
2.Heavy Rain
آزمون Lizard. به "ایتن" گفته میشود که برای نجات جان پسرش و پیدا کردن یک تراشهی دیگر برای گوشی، باید انگشتش را جلوی دوربین قطع کند. اگر اینکار را قبول کنید، ایتن لوازم لازم را جمع میکند و روی میز میگذارد. میتوانید برای تسکین دردتان ویسکی بنوشید، چوبی را گاز بگیرید و انگشتتان را ضد عفونی کنید. سپس وسیلهی لازم را انتخاب کرده و انگشتتان را قطع میکنید.
تصمیم: آیا حاضرید برای نجات جان پسرتان چنین فداکاری ای را انجام دهید؟ میتوانید از همان راهی که آمده اید برگردید و این کار را نکنید اما رد شدن در این آزمون میتواند به مرگ پسرتان منجر شود. در حین تصمیم گیری نمیتوانید حدس بزنید که آیا قطع عضو کردن فایده ای خواهدداشت یا خیر ولی بعد از انجام اینکار، متوجه فایدهاش میشوید و ایتن سرنخ دیگری در یافتن پسرش میگیرد.
1.Fable
بعد از شکست دادن لوسین در پایان بازی، بازیکن در شرایط تصمیم گیری بسیار سخت قرار میگیرد؛ ثروت، عشق یا فداکاری. ثروت به بازیکن 1000000 طلا میدهد، مبلغی که به شما کمک زیادی خواهد کرد و میتوانید با آن چیزهای زیادی بخرید. عشق، خانواده تان را به زندگیتان برمیگرداند؛ خواهرتان، همسرتان، بچه هایتان و همینطور سگ باوفایتان را. فداکاری افرادی را برمیگرداند که به خاطر لوسین کشته شدند؛ غریبههای بی گناهی که شاید حتی یک بار هم آنها را ندیدید.
تصمیم: میزان خودخواهیتان چقدر است؟ کاملا خودخواه؟ کمی خودخواه؟ و یا فداکار؟
هر تصمیمی که بگیرید احساس خواهید کرد که چیزی را از دست داده اید؛ بهترین دوستتان را، پول هنگفت و یا جان تعداد زیادی ار مردم آلبیون را، در این موقعیت هیچ بردی وجود ندارد.
پردیسیهای عزیز به پایان این مقاله رسیدیم. اکنون نوبت شماست که از موقعیتهای پیچیدهای که در آن قرار گرفتهاید و در مقاله به آنها اشارهای نشده برای ما بگویید ...