سلام
سلام
از من به تو هر آینه شب تا سحر سلام
وقت رسیدنم به تو، وقت سفر سلام
هر دم سلام بر تو و هر بازدم درود
اینک سلام و باز از آن بیشتر سلام
در راه تو به هر که رسیدم دهم سلام
حتی به کوه و کوچه و دیوار و در سلام
گاهی نسیم می رسد از راه و می دهد
در لابه لای زلف تو از هر نظر سلام
خوب است ناگهان برسم من کنار تو
تو گرم کار باشی و من بی خبر سلام
من پادشاهِ صاحبِ گنجی مقدسم
دارم به جای شأنیتِ سیم و زر، سلام
وقت جدایی از تو و هنگام رفتن است
با این دل شکسته و با چشم تر سلام
[سید حسن مبارز]
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |