xخل بازیامون
xخل بازیامون
امروز بعد کلاس قرار شد بریم پارک ...ولی نمیدونم چرا اصن خوش نگذشت...مری ک حالش گرفته بود بناب دلایلی دیگ تو راه یکم مسخره بازی دروردیم اینا...تو خوابگا گف ارام بیا بریزیم رو هم دوباره روی این مصیومه رو کم کنیم...منم ک ا خدا خواسته بش گفتم باوووووشه...هیچی زنگ زد ب رضی با چ مکافاتی دوباره مخشو زد فردا قرار بازی گذاشتن دیگ منو ح هم هنو میبینیم دیه گله ای میخوایم بریم ...
حالا این وسط صورتم مث گوهههه شده ریخته بیرون وحشتناک چیکااا کنممممم خدااااااا خیلی بد شدم افتضاح ...چشای کورمم ا ی طرف باید برم تو کار لنز اه...
این ب درک خدا چرا صورتم جوش میزنه چ گوهی بخورم دیگ ک اینطوری نشه هیچی دیه فردا با اعتماد ب نفس کاذب باید برم پیششون...
میدونم خیلی کxخلیم ما...دلم نمیخا دوباره باش رل بزنم فردا نمیدونم رفتارش چی باشه...
اگرم دلم میخواس ک بعد اون روز ک با مصیومه دیدمش.....بیخی فقط میخوام این سخنو سر جاش بشونم ک دیه خودشو واس من چس نکنه ایکبیری
فعلا دیه تا فردا ببینم چی بشه
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |