شکر شکر خدا/سخن80کیلویی
شکر شکر خدا/سخن80کیلویی
شب عالی ای بود مرسی
امروز طبق معمول رفتیم دانشگاه و اینا...یعنی عاشق اکیپمونم...خوشگلای کلاس
دیگ تا غروب اومدیم خونه..یعنی همون خوابگا
اغا حالا ک دارم نیگا مبکنم میبینم دارم ب چشم خودم جای پای خدارو...ک داره بهم میگ نکن...
تو این فکر بودم شنبه هفته دیه ک تهنا میام ب ح اس بدم بیا ببینمتو این حرفا بعد ب بچه ها هم نگم و اینا ک دعوام نکنن...خخخ برم ببینمش اخه دلم خلی براش تنگبده بود...
میخاسیم اکانت بگیریم از سرپرست یکی از بچه ها رفت گفتن ک نمیدنو این حرفا بعد خودش ک اومد واسه حضوری زدن بش گفتم اکانت نمیدید گفت چرا بیاید پایین بگیرید
خلی عجیب بودااااا...با مری عششششقم رفتیم منم ا حموم اومده بودم با ی قیلفه و تیپ داخون رفتیم سرپرستی دیدم بهههههله عن خانوم نشسته پشت میز دوستشم بود رفتیم تو من سلام کردم مث تاپاله ی نگا کردو سرشو انداخت پایین...خلی کارش زشت بود نمیدونسم چ مرگشه اخخخخخه...هیچی با مرجان گفتیم خندیدیم دیدم زنگید ب یکی ک حدس میزنم صدددددر صد ح بود مری داش زر میزد ک مثلا ما حواسمون نیس اینا نتونسم بشنوم دقیق خودش بود یا ن ولی طرز حرف زدنش خودش بود ...خدایا ی ادم چقد میتونه کمبود داشته باشه اخه خپپپپپل من خودم با اون کات کردم الان مثلا تو برش زدی؟!زااااارت
وای قیافش خودا...گامبو حداقل 80 میخوره شایدم بیشتر چشای نخودی قوزی فففف هیچی اکانترو گرفتیم اومدیم بیرون با مری ...
سوار اسانسور شدیم ب مری گفتم دیدی چقد لاشین دیدی ب ح زنگید مثلا میخواس بگ ک چی ما دوسیم...هه اخه عننن من اگ بخوام ک اون دوباره برمیگرده پیش خودم
بعد مری گف بیخیال این خزو خیلا ب هم میان پسره ی ال...ری و دختره ی هشتاد کیلویی ...اقا این جمله اخریشو قیشنگ تو صورت میصومه گف وااااای نمیدونم این اسانسوره قاط زده بود چی بود دوباره مارو برده بود همکف وااااای زدیم زیر خنده هاااااااااا خیلیییییییی خوب بود خیلی جیگرم حال اومد قشنگ ا قیافش معلوم بود سوخته خخخخ ب طبم ک رسیدیم گیر کرد ب جاکفشی خخخخخ کلا ریده شد بش اومدیم تو سوییت با مری بلند میخندیدیم و جیغ میزدیم بعد این دیوار بینمون صدا گوزم ازش رد میشه مطمنم شنیده حالا قسمت ضد حالش تا ما انرژیارو خالی کنیم دیر شد بریم فالگوش از اخراشو شنیدیم ک اره این دوس دختر ح بوده و این حرفا...بیخی
خدایا شکرت...دیدی میخواسم چ گوهی بخورم...هیچی غرور خود ادم نمیشه من اگر از دلتنگی یا هررر چیز دیگه ایم بمیرم دیگ نمیرم طرف این گوه...اوه اوه راسی امارشو از هم سوییتیامون پرسیدیم اسم واقعیشو گفتن وااااای خودا سخن 80 کیلویی هههههه...بعد پیام نوریم هس فردا شبم مهمونمونهههه ...هه
خدایا شکرت...دوست دارم...بازم حست کردم