خودت
خودت
مثل تو بود . ته چهرهاش صداش ک ن اما لحن حرفاش کلماتش
رانندگي اش.
يه لحظه دلم خواست تو بودي جاي اون .
با روحم بازي کني
برگردم ب روزايي ک انقدر حواسم پرت تو ميشد ک همش ميحنديدم ناخوداگاه
زنش دکتر نبود
اما تو اگ مال من بودي من دکتر بودم براي تو . براي مردم شهرم
دلم لرزيد باز .
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |