277
277
نمی دانم این جوجه را بدهم به تو، یا از طرف خودم و خودت هدیه بدهیم به دختر خاله ات. او از دیروز با این جوجه دوست شده. بدهیم بهش؟ لبخند می زنم. حالم خوب است. وقتی جوجه یِ سبزِ مزرعه تمام شد، آن دو تای دیگر را هم که در عکس هست درست کردم. محضِ دخترانگی. محضِ لبخندهای مخصوصِ دخترانگی. خب، میوه یِ جانِ تازه شاداب شده یِ من، اولین کارِ دستِ مادرت، چطور شده؟
# سلام. من جوجه ام. جوجه ی سبزِ مزرعه ی فیروزه ای. خانوم فیروزه ای من را دعوت کرد که به مزرعه ی آنها بیایم. من هم آمدم. من همیشه لبخند می زنم و همیشه بچه ها را دوست می دارم. بچه ها می آیید برویم با هم بازی کنیم؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |