چنین چرا دلتنگم ؟! چرا بیزار ؟!
چنین چرا دلتنگم ؟! چرا بیزار ؟!
حوصله ی هیچ کاری رو ندارم! ی جمعه از صبح تا شب رفت هیچ کار مفیدی نکردم!
حتی حوصله ی کارای وقت گذرون همیشگی رو هم ندارم !
حوصله ی تلگرام ، حوصله ی سایتای تفریحی ، حوصله ی پرسه زدن تو صفحات ادبی و انجمن های
شعر و شاعری رو ک همیشه ازشون لذت میبردمو هم حتی ندارم !
از 7 صبح بیدارم ولی هر کاری ک ب ذهنم رسیدو رفتم سمتش حوصلم نکشید ک نکشید
میخواستم امروز برم حرم ولی حتی حوصله ی این کارم نداشتم :(((((
حس غریبی دارم ، نمیدونم شاید بشه اسمشو گذاشت همون بیزاری ، بیزاری از همه چیزو همه کس
بیزاری ب معنی تنفر نه ! ب معنی ناامیدی ، ب معنی خستگی، ب معنی ...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |