انشا خخخ
انشا خخخ
اینم انشای نوبت دومم .آی ام کلاس اول دبستان
موضوع:کودکی من
کودکی واژه ای پر از احساس های ناب و شیطنت های بچگانه.کودکی چه زیباست!واژه ای است غیرقابل توصیف.تمام دنیای کودکی خلاصه می شود در شمردن اعداد از یک تا ده،دستانی لطیف و گرم و دلی به دور از کینه و سیاهی های روزگار.کاش می شد به کودکی برگشت...
تمام دوران شیرین کودکی هم گذشت.دوران کودکی من هم شیرین گذشت.لحظه هایی شیرین صدا زدن اسم پدرم"بابا".لحظه های شیرین اولین قدمی که خودم بدون کمک کسی برداشتم و لحظه های شیرین گریه کردن با صدای بچگانه.تمامی اینها گوشه ای از احساس های شیرین کودکی من است
کودکی خودم را دوست دارم چون در کودکیدلی داشتم بدون کینه.در آن زمان از پستی وبلندی های روگار نمی رنجیدم.وقتی با یکی از دوستانم قهر میکردم بعد از چند ثانیه آشتی میکردم.نمیدانستم غیبت و دروغ و همت و حرف های ناپسند به چه معنی است.کاش الان هم دلی داشتم همانند دل زمان کودکی ام.
خنده های دوران کودکی هم فرق داشت.خنده هایی باصدای نازک بچگانه و از اعماق وجود با احساس های سرشار از محبت.حال اگر تمام احساس های خوب را در این زمان روی هم بگذاریم به ان احساسس لبخند دلنشین کودکی نمی رسد.
کودکی زمانی است که با گذشت ان هرگز بر نمیگردد.احساس های ان دوره دیگر تکرار نمیشود.دل کوچک و یکرنگ کودکی برنمیگردد.خنده های شیرین ان زمان بر نمیگردد.دندان های شیری آن زمان بر نمیگردد.کودکی تکرار نمیشود...کودکی برنمیگردد...