دست ها ی من
دست ها ی من
4 ش : باز کلاس تشکیل نشد . مامان رفت قم . با سوره رفتیم برای تعیین تکلیف کارت پستال هام . قرار گذاشتم با تر نج ستان . خدا بخواد .
5 ش : با ف یکتا رفتیم بام و ریواس . خدا رو شکر .
جمعه : مح و همسر و مامبزرگ اومدن برای ناهار . با سم کوکی درست کردیم .
الان : مامان با بقیه پارکه . خونه تنهام .
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |