من
من
یادت هست که چقدر خندیدی به حرفهایم؟
آنگاه که می گفتم
جز تو کسی را دوست نمی دارم
آن زمان که باور نمی کردی من چه تنهایم
و تنها برایت می مانم
یادت هست وقتی که رفتی؟
من تمام شدم و باز
به دنیا آمدم برای کسی که باید می بودم
و این من
منی دیگر است
شاید نه به آن خوبیِ من تو
و شاید نه عاشق تر از آن
اما
هست و می جنگد
تا به تو ثابت کند بزرگ تر از آنی است
که تو فکرش را بکنی
می جنگد در جنگی دو سر باخت
در جنگی که نه تو مانده ای و نه من
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |