پریشون حالی
پریشون حالی
حال این روزا بعد فراق یار میرسه به پریشون حالی که بعد طلب، به عشق میرسی و عشقی که به افتاب تمثیل شدس و هر چه بهش نزدیکتر میشی سوز بیشتری نصیبت میشه از این سوزایی که رند باشی روح و روانتو میپزه الحمدالله که این مرحله بد نبود و از معشوق یاد گرفتیم سادگی، بی الایش و قناعت و بلاخص صبر و اگر به وصال برسه جالب هست میگن از بین میره و کیرسه به عالم قبض و پریشون حالی که بزرگانی چون مولوی، حافظ و شهریار ار دلش بیرون اومدن این وادی پریشون حالی یعنی پختگی بشینی همه چیزو دوتا دوتا کنی ببینی خب بد این مدت چی از دست دادی و چی بدست آوردی؟!
میرسی در نهایت به سوختن که برابر میشه با ساختن تو معنی جهنم هم همینه که تهش ساخته بشی و ی چیزی ازت دربیاد اینی که بعد استغنا رسیدی به توحید همه چیز رو مگر غیر این نیست که معشوق میبینی؟
مگر توحید نیست ؛ به یکی بودن میرسی و اگر او توحیدی بود راه وصلت به اوست پس معشوقت راه عرفان و وصل است.
شعر داره مولوی انسانم ارزوست معرکس اون ومعنی واقعی حرفامه.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |