عقده ایمبراش حرف میزنم...غر میرنم
عقده ایمبراش حرف میزنم...غر میرنم
بیخیل باید قوی باشم...دلم میخاد تو اتاقم بشینم تا ابد...کنار همین گوشیم...منو گوشیم...
بعضی رفتارا بهم ثابت میکنه ک کارم درسته...
عقده ایم...
دلم میخاد با ی پسر غریبه برم بیرون
دستاشو بگیرم
چون کسی نبوده دستامو بگیره هیچوخت
کسی نبوده با لبخند ب حرفام گوش بده
میرم و اجازه میدم ببوستم
اجازه میدم بغلم کنه
اره اینا خلا های زندگیمه
براش حرف میزنم..غر میزنم
بدون اینک بترسم یهو سرم داد بکشه
اینا بهم ارامش میده
خدا اگ میخاس من گناه نکنم اگ میخواد گناه نکنم ی راهی بذاره..
خودش این نیازو تو وجودم گذاشته
دلم میخواد عاشق باشم...دلم میخا یکی دوسم داشته باشه
دیگ عذاب وجدان ندارم
همین رفتار الانشون شد علتم...
هدیه میخرم براش...و عذاب وجدان ندارم چرا برای اون چرا برای بابا و برادرم ن...
مامان میگ تو عجیبی..هه..
ترجیح میدم پیش کسی باشم ک با خنده هام عشق کنه ن اینک....
بیخیال..میدونم حرفاشون و دعواهاشون از ته دل نیست...ولی من اینارو دارم میبینم...
من ی دخترم...روحیم حساسه...میدونن..میبینن
دلم براش تنگ شده
با اینک یروز بیشتر میتونسم بمونم اما ترجیح میدم برم...
ترجیح میدم برم پیش اون
من عقده ایم...عقققققققده ای