برو...
برو...
باز امشب دلم میخاد بنویسم
خیلی دارم با خودم میجنگم ک بهت کاری نداشته باشم
دورمو شلوغ کردم اینقد ک اصن جایی برای تو نباشه
اما میون همه اینا
امشب ی اهنگ آشنا همه چیو خراب کرد
داش باورم میشد نبودی نیسی ..
. اما باز دیدم چقد ضعیف شدم دربرابر این حس.
تو میخای من نابود شم اره ...
تنها منم
همه درد تنم
همه یادگاری توچشم خیس وترم
واسه اینکه دارو ندار منی
که اینقد ترو دوست دارم... برو
نذا گریه هامو ببینی عزیز
یکاری نکن کم بیارم
برو...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |