شهاب حسینی - نقدی بر سریال "شهرزاد"
شهاب حسینی - نقدی بر سریال "شهرزاد"
سرویس نقد کافه سینما - آریان گلصورت: فصل اول سریال شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی به پایان رسید. مجموعهای که در شبکه خانگی پخش شد و پس از مدتی توانست مخاطبان قابل توجهی را جذب خود کند. شهرزاد را باید مهمترین پیروزی شبکه خانگی بر صدا و سیما در این سالها دانست. سریالی که موفق شد به خوبی از افت کیفیت محسوس و ریزش مخاطب فراوان تلوزیون دولتی استفاده کند و به یکی از موضوعات مورد علاقه مخاطبان ایرانی تبدیل شود. مخاطبانی که هم سریال را دنبال میکردند و هم هر هفته نسبت به اتفاقات آن در شبکههای مجازی واکنشهای مختلفی نشان میدادند. از این رو، شهرزاد را باید مجموعهای موفق در نظر گرفت.
اما این موفقیت به این معنا نیست که با اثری کم نقص روبهرو بودیم.
نویسندگان شهرزاد تحت تاثیر محبوبیت سریالهای خارجی در ایران تصمیم گرفتند تا داستانشان را با فراز و نشیبهای فراوان و اتفاقهای متعدد پیش ببرد. اما باید قبول کرد که این استراتژی را به شکل نه چندان سطح بالایی پیاده کردهاند. شهرزاد پر بود از خرده داستانها و شخصیتهای فرعی که وارد قصه میشدند و غافلگیریهای مقطعی ایجاد میکردند و سپس بدون کارکرد دراماتیک لازم به پایان رسیده و کنار گذاشته میشدند. ابهامات و اتفاقات بسیاری که در این چند قسمت به منظور بالا بردن جذابیت به کار گرفته شدند، در موارد بسیاری به دلیل نبود منطق کافی، تاثیر خود را از دست میدادند. تعدد گرههای غیر ضروری و رویدادهای تصادفی در سریال شهرزاد، که یک ملودرام عاشقانه است و نه گونهای که آن را بتوان از اتفاقهای غیرمنتظره انباشته کرد، گاهی برخی از مخاطبان را نسبت به دنبال کردن خط داستانی، به ویژه در قسمتهای میانی، بیتفاوت میکرد. به اینها اضافه کنید شخصیتهای متناقضی را که ثبات نداشتند، هر کاری از آنها ساخته بود و اعمالشان نه هماهنگ با روند منطقی پیرنگ، که با خواست مستقیم نویسندگان اثر و به منظور به وجود آمدن جذابیتهای مقطعی و کاذب و البته بدون توجیه لازم انجام میگرفت. علاقه سرهنگ به دختر تئاتری و تبعات آن و یا شخصیت اصغری که همزمان هم پادوی جمشید بود و هم عامل نفوذی و قاتل حشمت، میتوانند تنها دو نمونه از این موارد باشند. در چنین شرایطی نویسندهها مجبور بودند با پاک کردن صورت مسئله، بسیاری از این شخصیتهای سرگردان را پس از مصرف کردن و پر کردن زمان سریال بکشند و از داستان حذف کنند تا بتوانند مسیر را برای پیشرفت قصه اصلی، که همان داستان عاشقانه شهرزاد، فرهاد و قباد زیر سایه بزرگ آقا بود، هموار سازند.
اما خب هر اثری ضعفهایی دارد. در مورد شهرزاد بدون شک نقاط قوت و ویژگیهای متمایزی نیز وجود داشتند که آن را به موفقیت رساندهاند. مواردی که باید به آنها توجه شود و در ادامه مطلب به مهمترینشان میپردازیم.
* شهرزاد یک سریال خوش ساخت و حرفهای است که با هدف سرگرم و همراه کردن مخاطب ساخته شده است. در سالهایی که دیگر چندان خبری از مجموعههای با کیفیت نیست و بدسلیقگی، عافیتطلبی، سادهانگاری و عدم احترام به شعور مخاطب در بین سریالهای تلوزیون و حتی نمونههای قبلی شبکه خانگی مد شده است، این مجموعهای است که استاندارهای تولید را رعایت کرده، میتواند تماشاگر خود را در مواردی غافلگیر کند و موقعیتهای متنوعی را پیش روی او قرار دهد. به اینها اضافه کنید خط قرمزهای کمتر شبکه خانگی را که به سازندگان شهرزاد اجازه داد تا لحظات عاطفی و انسانی موثری را خلق کنند و به دور از سانسورهای دست و پا گیر و گاه بیمنطق تلوزیون دولتی، شخصیتها و داستان را به شکل ملموستری بپرورانند.
* داستان عاشقانه پر فراز و نشیب و به شدت احساسی فیلم. آن هم در دورانی که به نظر میرسد مردم بیش از گذشته طرفدار حسرتهای عاشقانهاند و وقتی رنجهای تحمیل شده به شخصیتهای مورد علاقهشان با صدای پر سوز محسن چاووشی همراه میشود، کاملا تحت تاثیر قرار میگیرند. نویسندگان شهرزاد با به تصویر کشیدن یک قصه رومانتیک در بستری تاریخی، که اتفاقا با استعاریهای امروزی جالبی نیز همراه است، توانستند لحظات موثری خلق کنند.
* شخصیتهای اصلی خوب و نقشآفرینیهای شایسته توجه یکی از مهمترین عوامل موفقیت این سریال در فصل اول بود. شهرزاد بدون بازیهای موثر بازیگرانی چون ترانه علیدوستی و شهاب حسینی نمیتوانست تا این اندازه مورد توجه قرار گیرند. علیدوستی و حسینی که پیش از این نیز در آثار سینمایی حضور موفقی داشتهاند، در این سریال مخاطب را با خود همراه میکنند. شخصیتهای شهرزاد و قباد نیز به گونهای بودند که این فرصت را در اختیار آنها قرار دادند تا ابعاد انسانی مختلفی از نقش را برجسته کنند. به ویژه شخصیت به نسبت پیچیده قباد که نمونهاش را کمتر در محصولات تصویری سالهای اخیر سراغ داریم.
* شخصیت بزرگ آقا و حضور علی نصیریان. باید پذیرفت که کارکتر درست پرداخت شده و چند وجهی بزرگ آقا و البته بازی حساب شده نصیریان در این نقش سطح سریال را بالا برده است. شخصیتی که نویسندگان اثر، او و ماجراهای پیراموناش را به طرز آشکاری تحت تاثیر فیلم سترگ فورد کاپولا یعنی پدرخوانده شکل دادهاند. داستانهای مربوط به مافیا بازیهای بزرگ آقا و جنگ قدرتی که در آن درگیر بود، داستانی فرعی بود که به افزایش وزن دراماتیک سریال بسیار کمک کرد. بزرگ آقا درست مانند زندگی آدمهای اطرافاش، سایه سنگیناش را بر سر سریال شهرزاد نیز انداخت. او مهمترین شخصیت در دنیای کوچک قصه این سریال بود و حالا بعد از تمام شدن فصل اول همه را با این سوال تنها گذاشت: «بعد از مرگ بزرگ آقا، چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟»
آریان گلصورت / کافه سینما / اردیبهشت 95