سهم من؟؟؟
سهم من؟؟؟
دست ها بالا بود
هر كسى سهم خودش را طلبيد
سهم هر كس كه رسيد داغ تر از دل من بود ولى
نوبت من كه رسيد سهم من يخ زده بود
سهم من چيست مگر؟
يك پاسخ
پاسخ يك حسرت
سهم من كوچك بود
قد انگشتانم
عمق آن وسعت داشت
وسعتى تا ته دلتنگى من
شايد از وسعت آن بود كه بى پاسخ ماند....
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |