با سلامی دوباره خدمت تمامی عزیزان
همان طوری که قبلا اعلام کرده بودم در این قسمت ماجرای گروی حاج اصغر
رضایی معروف به =اصغر حاج اکبر=با شادروان ایرج بختیاری معروف به
=ایرج زاغی= راعنوان نمایم
حول و حوش سال های 1367 یا 1368بود بعد از مدت ها تعطیلی پارکینک امیر
اول خیابان خیام جنوبی نبش میدان اعدام شروع بکار کرد سرقفلی این پارکینک
متعلق به حاج اصغر رضایی و حاج احمد جعفری بود یک سالی از شروع بکار
پارکینک مرحوم حاج حسن رضایی برادر کوچکتر حاج اصغر تعدادی کبوتر اورد به
روی بام پارکینگ در ابتدا باید به اگاهی دوستان برسانم که حاج اصغر به غیر از
خودش سه برادر دیگری داشت بنام حاج حسن حاج احمد و حاج محمود که
حاج حسن در تیمجه حاجب الدوله مشغول بود و حاج احمد در میدان غار بنگاه
خاور میانه و حاج محمود در خیابان ارامگاه مشغول بودندباری با اوردن کبوتر توسط
حاج حسن به پارکینگ اتش نهفته در دل حاج اصغر شعله ور شد و بعد از چند روز
دیگر شروع به ساختن گنجه های متعدی نموده و شروع به جمع اوری کبوتر از
اینجا و انجا می کند و بعد از مدتی به کاشان رفته و از مرحوم سید عباس و جواد
پوزه ای چند سری جوجه اورده با اوردن جوجه ها دنبال یک بوم دار می گرد تا اینکه
شخصی بنام شعبون که با عباس گارازی در باغ اذری کبوتر بازی می کردند را به
همراه نادر اورده و اختیار کبوترها را به انان می سپارد با امدن این دو نفر باز حاج
اصغر از کاشان چندسری جوجه کبوتر اورده شعبون و نادر هم شروع به جلد کردن
چوچه ها نموده و در حدود چهار صد تایی کبوتر قلم و جلد می نمایند و در طول این
مدت حاج اصغر هم سنگ تمام گذاشته و همه رقمه به شعبون و نادر می رسیده
و در این مدت هم دوستان زیادی به پارکینگ امده و پاتوق چند نفری هم شده