شروع تازه
شروع تازه
شاید نفس راحتی بکشی و بگی دیگه نیست ... ولی نبوده روزی و ساعتی و حتی ثانیه ای با یاد تو نباشم ...
خسته ام خسته ... از فکر کردن به چیزهایی که نیست از تو از خیال از توهم ... از همه چی خسته ام ... از این 21 های تکراری و پوچ ... از عذاب کشیدن ...
از سربازی خستم از روزهایی که بی تو دارن تلف میشن ...
اره اینا اه و صدای یک مرد خسته است شاید یک نامرد خسته که اگه مرد بود ... ولش کن
خودت چطوری ؟ از زندگیت راضی هستی؟ خیلی دوست دارم حالتو بپرسم نازنینم ... به معنای واقعی دلم برات تنگ شده ... خیلی تنگ. خیلی دوست دارم مثل یه دوست حالتو بپرسم ببینم مشکلی نداری؟ زندگیت اونجوری که دوست داری هست یا نه جانم؟
چه بغض سنگینی دارم ...
هرکاری کردم نتونستم از زندگیم حذفت کنم به حرف همه گوش دادم چه دکتر چه دوست چه آشنا ... کسی نتونست یاد تو رو از من جدا کنه من به آخرین حد ویرانی رسیدم
تصمیم را گرفتم ...
شروع تازه
شروعی بی تو اما با تو
شروعی که تو جزیی از ستون هایش خواهی بود با نبودت یادت و روحت سازنده من جدید خواهند بود
شاید این بار بتونم بلند شم ...
یادت بخیر جانم ...
خسته ام خسته ... از فکر کردن به چیزهایی که نیست از تو از خیال از توهم ... از همه چی خسته ام ... از این 21 های تکراری و پوچ ... از عذاب کشیدن ...
از سربازی خستم از روزهایی که بی تو دارن تلف میشن ...
اره اینا اه و صدای یک مرد خسته است شاید یک نامرد خسته که اگه مرد بود ... ولش کن
خودت چطوری ؟ از زندگیت راضی هستی؟ خیلی دوست دارم حالتو بپرسم نازنینم ... به معنای واقعی دلم برات تنگ شده ... خیلی تنگ. خیلی دوست دارم مثل یه دوست حالتو بپرسم ببینم مشکلی نداری؟ زندگیت اونجوری که دوست داری هست یا نه جانم؟
چه بغض سنگینی دارم ...
هرکاری کردم نتونستم از زندگیم حذفت کنم به حرف همه گوش دادم چه دکتر چه دوست چه آشنا ... کسی نتونست یاد تو رو از من جدا کنه من به آخرین حد ویرانی رسیدم
تصمیم را گرفتم ...
شروع تازه
شروعی بی تو اما با تو
شروعی که تو جزیی از ستون هایش خواهی بود با نبودت یادت و روحت سازنده من جدید خواهند بود
شاید این بار بتونم بلند شم ...
یادت بخیر جانم ...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |