به خدا دیگه.
به خدا دیگه.
دارم میمیرم..حالم خیلی بده...
دلرم مثه شمع اب میشم.حالم بهم میخوره هی.تا یه نفرو میبینم که با یکی دوسته.یکی و دوست داره...
انگاری منو دارن میکشن..
بابا من حسودم...نمیتونم ببینم که دو تا تو خیابون دستشون تو رسته هم دارن راه میرن...
به خدا منم دلم میخواد دستم و بذارم تو دسته یه دختر تو خیابون راه برم.دلم می خواد با یه دخنر بستنی بخورم..اون بستنیشو بده من بخورم.من بستنیمو بدم اون بخوره.بد من سرمو برگردونم اونور و وقتی حواسم نیس.تا برگردم بستنیشو بمالخ تو صورتم...بعد به من بخنده.بگه ههههههه..آقایه مارو ببین..شدی مثله بچه کوچولو ها...هههه.بعد گوشیشو دراره.....عسک سلفی بگیره از جفتمون.بعد عکسشو بزاره اینستاگرام.بنویسه منو عشقم همین الان رفتیم بیرون......عشقم عاشقتم..بعد بریم تو یه پارک بشینیم سرشو بزاره رو شونم.دستمو بگیره....
بگه تا همیشه میشم بمون رهام.
ای خدا آرزویه این چیزارو به دله من گذاشتی.
عیبی نداره من همش با ارزویه این چیزا سر میکنم و بقیه رو میبینم که از این کارا میکنن و حسرتشو میخورم و اشک میریزم.