دلایل مسمو میت شاگردان مکا تب
دلایل مسمو میت شاگردان مکا تب
'مسمومیت' دانشآموزان افغان؛ معمای چند مجهولی
- 15 مهٔ 2013 - 25 اردیبهشت 1392
در ۲۱ مارس ۱۹۸۳ شصت و شش دختر دانشآموز در یک مکتب متوسطه در کرانه باختری رود اردن به دلیل ناخوشی جمعی به بیمارستان منتقل شدند. علایم ناخوشی در این دختران، سرگیجه، تهوع شدید و احساس ضعف بود. این رویداد در مکاتب دیگری هم روی داد و ظرف ده روز بیش از هفتصد دختر دانشآموز در کرانه باختری، به دلیل ناخوشی مشابهای در بیمارستان بستری شدند.
این موضوع تبدیل به جنجالی پیچیده میان فلسطینیها و حکومت اسراییل شد که در آن زمان کنترل کرانه باختری را در دست داشت. فلسطینیها، شهرکنشینهای اسرائیلی را متهم میکردند که دخترانشان را مسموم کردهاند.
با اینحال، تحقیقات رسمی دولت اسراییل، سازمان صحی جهان، صلیب سرخ و تیمهای پزشکی که ایالات متحده به منظور تحقیق به کرانه باختری فرستاد، هیچ نشانهای از وجود ترکیبات سمی در دانشآموزان نیافت.
این متخصصان، برخلاف باور عمومی میان فلسطینیها، ناخوشی دختران را ناشی از عوامل روانی و هیستریای جمعی اعلام کردند. یک ناظر خارجی به گزارشگر نشریه کریسشن ساینس مونیتور گفته بود: "تنها سمی که میتوانید پیدا کنید، مسمومیت فضای سیاسیست."
'مسمومیت' دختران افغان
در نزدیک به چهار سال گذشته بیش از دو هزار دختر دانشآموز افغان نیز در دهها مورد جداگانه دچار ناخوشی جمعی شدهاند که در رسانههای داخلی و بینالمللی "مسمومیت" گزارش شده است.
ریاست جمهوری افغانستان، تقریبا بدون استثناء مسول تمام این واقعات را "دشمنان صلح و ثبات" اعلام کرده است. اخیرا فاروق وردک، وزیر معارف افغانستان هم تهدید کرد که اگر دانشآموزی بگوید مسموم شده و بیمارستان آنرا به اثبات نرساند، او دانش آموز و مدیران مکتب را مجازات خواهد کرد.
اما این تهدید هم کارگر نیفتاد. به تازگی بیش از ۱۵۰ دختر دانشآموز در مکتب خراسان در شهر مزار شریف به دلیل ناخوشی جمعی به بیمارستان منتقل شدند.
نکته غیرقابل توضیح این است که تکرار این واقعات در چهار سال گذشته ظاهرا نتوانسته است مقامات حکومت افغانستان را متقاعد کند که در این زمینه جدیتی بیش از اتخاذ موضعهای کلیشهای و مبهم نشان بدهند.
نکته غیرقابل توضیح این است که تکرار این واقعات در چهار سال گذشته ظاهرا نتوانسته است مقامات حکومت افغانستان را متقاعد کند که در این زمینه جدیتی بیش از اتخاذ موضعهای کلیشهای و مبهم نشان بدهند
گزارشهای رسانههای خارجی حاکی از آن است که وزارت صحت افغانستان همراه با سازمان صحی جهان تحقیقات گستردهای را در مورد ناخوشی جمعی دختران دانشآموز صورت داده است. هیچ کدام از این تحقیقات اما تاکنون اثری از ترکیبات سمی را در نمونههای خون و ادرار دانشآموزان نیافته است.
برخی کارشناسان حتی میگویند اصولا ناممکن است ترکیب سمی به وجود آید که اثری از خود در وجود مسموم شدگان باقی نگذارد و اینکه گروه طالبان چنین امکاناتی را در اختیار ندارد.
مقامات صحی و مسئولان وزارت معارف افغانستان، سازمان صحی جهان در این کشور و ناتو به طور ضمنی به احتمال هیستریای جمعی به عنوان یکی از عوامل ناخوشی دختران اشاره کرده اند. اما ریاست جمهوری افغانستان تاکنون بدون ارائه دلایل و شواهدی این واقعات را ناشی از “مسمومیت” میداند و عاملان آن را “دشمنان صلح و ثبات” میخواند.
حتی ریاست امنیت ملی افغانستان در سال گذشته پانزده نفر از جمله دو دختر دانشآموز ۱۷ و ۱۸ ساله را به اتهام دست داشتن در مسمومیت دختران مکاتب بازداشت کرد.
گزارشگر مجله تایمز مینویسد که این نهاد حتی تصاویر ویدیویی از اعترافات این افراد را هم در اختیار رسانهها قرار داد؛ اعترافاتی که مسئولان نهادهای مدافع حقوق بشر با تکیه بر مصاحبههایشان با چند تن از این دستگیرشدگان میگویند به احتمال زیاد اجباری و تحت شکنجه بوده است.
دیگر سازمانها و نهادها نیز تاکنون از اعلام رسمی و روشن اینکه ناخوشی دختران افغان دلیل روانی دارد، خودداری میکنند.
با اینحال ریشه ذهنی داشتن ناخوشی این کودکان به این معنا نیست که آنها تظاهر به بیماری میکنند. علائمی مثل سرگیجه، تهوع، استفراغ، لرزش و غیره، علائمی واقعی هستند. خطر آسیب روانی که هیستریای جمعی میتواند به کودکان افغان وارد کند، به هیچ وجه کمتر از خطر مسمومیت با ترکیبات زهری واقعی نیست.
مسمومیت سیاسی؟
رابرت بارتولومیو، یک مختصص روانشناس اجتماعی به ای اف پی گفت ناخوشی دختران دانشآموز افغان "تمام مشخصههای ناخوشی روانی جمعی یا هیستریای جمعی را دارد."
ابهام در موضع حکومت، از جمله ربط دادن واقعات ناخوشی دختران به "دشمن" میتواند نگرانیهای اجتماعی و در نتیجه دلهره و اضطراب دختران دانشآموز را به شدت افزایش دهد. فضای مسموم سیاسی کنونی در واقع ذهن دانشآموزان افغان را بیش از پیش تحت تاثیر القائات ذهنی قرار میدهد و آنها را نسبت به صدمات روحی و روانی آسیبپذیرتر میکند.
آقای بارتولومیو که بیش از ۶۰۰ نمونه هیستریای جمعی میان دانشآموزان مکاتب را از سال ۱۵۶۶ میلادی تاکنون مطالعه کرده، میگوید "ناخوشی جمعی دختران مکاتب افغانستان با الگوی نمونههای مطالعه شده مطابقت میکند."
این روانشناس اجتماعی ناخوشی دختران افغان را با نمونههای دیگری از همین واقعات در مناطق جنگزده، ازجمله در کرانه باختری در سال ۱۹۸۳، در گرجستان در سال ۱۹۸۹ و در کوزوو در سال ۱۹۹۰ مقایسه میکند. او میگوید ناخوشی دختران افغان میتواند مرتبط با نگرانیهای گسترده اجتماعی از بازگشت طالبان باشد.
تحقیقات پزشکی و روانشناسی ثابت کرده که دلهره و اضطراب میتواند در بروز افسردگی جدی و اختلالات رفتاری و نیز هیستریای فردی و جمعی نقش مهمی داشته باشد.
سازمان صحی جهان در افغانستان در پاسخ به مکاتبهای با روزنامه دیلی تلگراف در سال ۲۰۱۲ تایید کرد که آزمایشات آنها اثری از سم را در دختران دانشآموز نیافته است. با اتکاء به این گزارشها و تاییدهای ضمنی مقامات افغان، میتوان نتیجه گرفت که احتمال وجود عامل روانی در ناخوشی دختران بسیار بیشتر از مسمومیت توسط ترکیبات زهریست.
این امر ضرورت جدی انجام تحقیقات مستقل از سوی نهادهای متخصص و یا حداقل توصیه حکومت افغانستان به سازمان صحی جهان برای انتشار رسمی نتایج تحقیقاتشان را بیش از پیش برجسته میسازد.
ابهام در موضع حکومت، از جمله ربط دادن واقعات ناخوشی دختران به "دشمن" میتواند نگرانیهای اجتماعی و در نتیجه دلهره و اضطراب دختران دانشآموز را افزایش دهد. دلهره ناشی از این واقعات ذهن کودکان افغان را بیش از پیش تحت تاثیر قرار میدهد و آنها را نسبت به صدمات روحی و روانی آسیبپذیرتر میکند.
{ پایان}