13
13
دارم به خودم میپیچم ... راه میروم و در فکرم به خودم میپیچم . یک جایی دیگر طاقتم طاق میشود و تکیه میزنم به تیر چراغ برق . به ثانیه نمیکشد که صورتم خیس اشک میشود . چه کسی میتواند از لبخند یکباره به هق هق بیفتد؟از کی اینطور شدم ؟ چه شد که اینطور شدم ...؟
افتاده ام در تلاطم . موج میبرد . موج می آورد و من بی دست و پا را . من غرق شده را . من تکه چوب را... فرو میبرد . نفس میدهد . فرو میبرد . بالا می آورد . فرو میبرد ...
...
هیچ کس نیست مرا بیرون بکشد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |