broken heart

سلام امروز چهلمین روز درگذشت حبیب بود و این آخرین قسمت زندگینامه حبیب هست سه قسمت قبلی در پست های قبل میباشد.
حبیب در ایران علیرغم تلاش غیر مستقیم خودش و تلاش های مستقیم همکاران و نزدیکانش از جمله سمیر زند هیچگاه موفق به دریافت مجوز نشد و آرزوی برگزاری کنسرت در تهران نیز بر دلش ماند.
وقتی از حبیب میپرسند برای چه خودت شخصا به وزارت ارشاد نمیروی و مدام نزدیکانت را میفرستی؟شاید اگر خودت بروی مجوزت بدهند در جواب میگوید: "دوست ندارم مستقیما به خودم بگویند که به تو مجوز نمی دهیم ..دوست دارم حرمت ها باقی بماند."
و سرانجام حبیب که بعداز بازگشتش به ایران و محدودیتش در موسیقی مثال پرنده ای که بال و پرش را چیده باشند شد و دق کرد در سومین روز ماه رمضان روز جمعه 21 خرداد 95 در سن 63 سالگی در گذشت.

درخواست هنرمندان از وزارت ارشاد برای تشییع پیکر حبیب از جلوی تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا مورد موافقت قرار نگرفت و پس از آن تلاش ها جهت خاکسپاری حبیب در قم کنار مزار مادر نیز بی فایده بود و قرار شد در امامزاده ای در روستای نیاسته دفن شود اما به دلیل ممنوعیت دفن اموات در این امامزاده سرانجام پیکر بی جان حبیب محبیان در مسجدی در نیاسته کتالم رامسر آرام گرفت تا برگ دیگری از مظلومیت و غربت این خواننده بی حاشیه رقم بخورد.
تشییع جنازه او در رامسر با وجود اطلاع رسانی ضعیف و دقیقه نودی محل خاکسپاری (صبح ساعت 8 روز شنبه اعلام شد که عصر ساعت 3 تشییع میشود) با حضور قشر انبوهی از مردم دوستدار او و درحالیکه آهنگ های ببار ای برف و مرد تنهای شب را برایش میخواندند به طرز باشکوهی انجام شد.

 


مراسم تشییع جنازه حبیب در نیاسته کتالم رامسر

 
همسر حبیب در مراسم تشییع وی
رابطه برخی از آهنگ های حبیب با نحوه زندگی و مرگ او جالب است:
به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست....
هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
انگار این شعر را در وصف خودش و شرح زندگی خویش در کشورش می گوید.
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ شیدا کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد....
چو روزی ز آغوش دریا برآمد شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش باز کن که میخواهد این قوی زیبا بمیرد
حبیب مثل این آهنگی که خوانده شب مرگ تنها بود و جز همسرش کسی کنارش نبود ؛ او در همانجایی مرد که عاشقی کرده بود...در وطنش در ایران... حبیب کنار دریا مرد..فاصله منزلش تا دریا ناچیز بود
بهر حال مرد تنهای شب دیگر در بین ما نیست اما یاد و خاطره اش برای همیشه در قلب طرفداران موسیقی میماند و اکنون که  40 روز از مرگش میگذرد جامعه موسیقی همچنان در شوک رفتن ناگهانی اوست..
روحش شاد و یادش گرامی باد
نویسنده : محمدرضا محبوبی
Let's block ads! (Why?)