سایش روی خط زندگی

وقتی ارامش گم شدتو دوباره پیدا میکنی،دیگه هیچجوره نمیخوای از دستش بدی...
+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 14:2  توسط طاهر  | 


الان هم مهم نیست برام با کی هستی و نیستی چون تجربه همشو دارم و دیگه عادی شده برام..همه جور رابطه هم داشتم باهات..دوست عادی میخواستم بمونم که نشد.. 
سلامت باشی همیشه و دوست پسرای بینهایت رو داشته باشی من که حسابش در رفته از دستم
اینجا رو هم ترک میکنم 
مرسی بزرگم کردی و کلی خاطره خوب گذاشتی برام عزیز 

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 13:16  توسط طاهر  | 


خب امروز تولدشه مبارک باشه براش.. 
و حالا میبینم دوباره با یکی از دوستام،البته شاید بشه گفت دوست سابق،دوست شده..بازم حتی نداشت دو هفته از قهرش بگذره..بنده خدا پسره..البته تجربشو خودم دارم که بیست و چهار ساعت نگذشتهدوست پسر عوض کرده‎:/‎ 
بعد جالبیش اینجاست که دو تا از دوستای صمیمی من دعوتن تو تولدش که مثلا لو نره یا هرچی دیگه که..بنده خدا جلو خودشون رو میگیرن ‎:)‎ بعد میگن فازش چیه این 

+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 13:12  توسط طاهر  | 


خیلی سخت بود دل کندن از کسی که بخاطرش از خیلی ها دل کندی.. 
هر چند که هدفم دوستی ساده بود . 
خب مهم نیست

+ نوشته شده در  شنبه نهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 11:22  توسط طاهر  | 


خب دیگه نیازی به دیدنت ندارم
خودت هر وقت دلم تنگ شد میای تو خوابم با اون خنده هات:)


+ نوشته شده در  چهارشنبه سی ام تیر ۱۳۹۵ساعت 2:6  توسط طاهر  | 


دیگه انگار هیجکی حرف منو نمیفهمه..
همه یه جیزیو میگن..
به خودمه دیگه داره ثابت میشه خرم

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۵ساعت 23:49  توسط طاهر  | 


خبری نگیری..
نفهمی چه دلگرمی بودی وقنی میدیدمن یا صداتو میشنیدم..
همکلاسی خوب..
هنوز هم خیلی بهت عادت دارم

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۵ساعت 17:3  توسط طاهر  | 


نمیدونه ادم با دلتنگی هاش چیکار کنه..
چه میشه ادم دلش بگیره باهاش حرف بزنه..
جدا دلم برای قهراش تنگ شده..ادمو عن کنه
میبینی اینجارو یکم دلت بسوزه جدا ..خودخواه

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۵ساعت 16:58  توسط طاهر  | 


چرا ای دوست حرفی از ما نمیاری..
دیریست که دور مانده ای...
دوست دارم بار دیگر استشمام کنم بوی تو را...
حیف دیگر همه رابطه ها رو امتحان کردیم و چیز چدیدی نداریم..

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵ساعت 23:31  توسط طاهر  | 


چرا ای دوست حرفی از ما نمیاری..
دیریست که دور مانده ای...
دوست دارم بار دیگر استشمام کنم بوی تو را...
حیف دیگر همه رابطه ها رو امتحان کردیم و چیز چدیدی نداریم..

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵ساعت 23:31  توسط طاهر  | 

Let's block ads! (Why?)