کانون مداحان و شعرای آئینی شهرستان سمنان

 
يكي از چيز‌هايي كه بايد در اشعار مداحان باشد مفاهيم بلند اسلامي در باب توحيد مثلا يا در باب نبوت است . و بهترين اشعار قدما رد بابا توحيد و نبوت همين مدايجي است كه شعراي بزرگ ما در مقدمه‌ي ديوان‌ها و مثنوي‌هايشان گفته‌اند . انسان حقيقتا با مضامين قوي و رشنگر اين اشعار ، پيغمر (ص) يا امام (ع) يا فاطمه‌زهرا سلام الله عليها را مي‌شناسد . البته آن طور كه بايد ، نمي‌شود شناخت و ما نمي‌توانيم آن بزرگواران را درست بشناسيم لكن در آن حدي كه ممكن است مي‌توان آنها را شناخت . مثلا راجع به امير المؤمنين عليه السلام ، هم عدل او ، هم ضعيف پروري او ، هم دشمن ستيزي او ، و هم جهاد او را مي توانيم بشناسيم .   ما قوتي پانزده سال – بيست سال پيش اين حرفها را مي‌زديم ، خيلي‌ها مي‌شنيدند ،  اما نمي‌فهميدند ما چه مي‌گوييم ، مي‌گفتيم آقا فقط نپردازيد به خط و خال خيالي چهره‌ي ائمه عليهم السلام . در تعريف زلف امام (ع) ، يا ابروي امام (ع) و يا چشم امام (ع) ، شعرهايي مي‌خواندند ، حال اينكه اينها تعريف نيست . حالا اگر امير المؤمنين عليه السلام ابرويش كماني باشد يا كماني نباشد ، در شخصيت او چه اثري مي‌گذراد ؟ زلف او افشان باشد يا نباشد ، مگر چه اثري مي‌گذارد كه بياييم در قصيده‌اي راجع به اميرالمؤمنين عليه السلام از زلف آن حضرت بگوئيم ؟ آن وقت مي‌گفتند و مي‌خواندند لكن اكنون به نظرم كم شده و ان‌شاءالله اين چيزها حالا نباشد . وقتي مي‌گفتيم آقا اين‌ها را چرا مي‌گوييد تعجب مي‌كردند و مي‌گفتند كه پس چه بگوييم ؟ آن روز وقتي مي‌گفتيم آقا از مسائل زندگي علي بگوييد ، از برجستگي‌هاي عملي او بگوييد ، برايشان روشن نبود . اما  امروز براي همه ، زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام روشن است . زهد او در زمان حكومت ، چيز كمي نيست كه يك نفري حاكم باشد و تمام ازمه‌ي قدرت در كف اقتدار او باشد ، بيت المال دست او باشد ، قدرت دست او باشد ، شمشير دست او باشد ، نفوذ كلمه دست او باشد ، اما زندگي شخصيش آنچنان باشد كه خود او با ياران نزديكش بگويد شما نمي‌توانيد مثل من زندگ كنيد .   
                                                                                             
Let's block ads! (Why?)