Emma

بوی شمع های نیمه سوخته لیمو های خشک شده قطره های آخر ودکا قهوه های سرد شده بوسه های از دهن افتاده اشک هایی که میریزند و میریزند بوی شوری دریا نور های کمرنگ دور دست ها مهتاب مات و بیرنگ سرخی نگاهم آبی چشمانت دست هایی گره خورده نجوای آرام قدیمی های کریس دی برگ لالایی امواج تپش قلب هایمان ... بوی شمع های نیمه سوخته بوی نفس های تند تو بوی موهای نمدار و تن تب دار من بوی دریا بوی تو بوی شن بوی تو بوی تو بوی تو نگاه خیس و مست تو نگاه خیس و لخت تو موهای بلند و مواج من لب های لرزان تو تن تبدار من بوی تو بوی داغ شن ها شب های آخر جولای عطر لیمو عطر شمع عطر تو عطر هوایت .... .... .... آه ... یک تلخی بی پایان .... Let's block ads! (Why?)