آرامش

دیشب به هنگام سحر به این می اندیشیدم که  به راستی ،هزار تو در توی رازگونه دارد دنیای دعا و مناجات با خالق ...
ما کودکان هستی ، اغلب داغ عدم قابلیت هامان را بر دل میکشیم نه عدم استجابت از سوی خالق را . وقتی پیمانه ای در خور آنچه میخواهیم نیستیم ، دیگر خواستن از بهر چه ؟ 
     آنچه نیایش آدمی را عارفانه میسازد ، احاطه به اندازه ی نفس خویشتن است . آگاهی به کوچه پس کوچه های جان خود و بصیرت نسبت به پیمانه ی وجودی خویش . آنگاهست که تا پیمانه ات را بزرگ تر نکرده باشی چیزی افزون بر خود از خدای نخواهی خواست ...
     آنگاهست که به حقیقت درک خواهی کرد که اجابت دعایت ، در دستان خود توست نه چیزی بیرون از تو .
 اجابت دعایت ، همان پوستی است که می اندازی . اجابت تو همان قدمیست که در خود برمیداری. چیزی بیرون از دستان توانمند تو نیست . آنچه هست در دستان خود توست .  خود را اجابت کن . پیمانه ات را وسیع گردان . از حدی که بر  خویش زده ای  بدر آی ...
       پس نجات را از که بخواهیم جز از خویشتن خویش؟ ناله هامان را برکه عرضه کنیم جز بر نفس خویش؟ رهایی و وسعت جان را از که طلب کنیم جز از روح الهی خویش ؟ تا خودمان ، خودمان را اجابت نکنیم چیزی از بیرون نفس مان بر ما جادویی نخواهد کرد  که "لیس للانسان الا ما سعی "
     بیایید این روزهای خوب ماه مبارک، کمی با خویش بیامیزیم تا پیمانه های خود را اندازه زنیم ... قدر زنیم ... تقدیر زنیم ... که تقدیر را ما خود میزنیم نه چیزی بیرون از ما. هرکس در خلوت خویش به اندازه (تقدیر) خویش آگاهست .
این عربده های مستانه و جزع و فزع های ناتمام و تورق کتابهای دعا ، و نشخوار بی تعمق عرفان واین دعا و آن دعا ، چیزی جز آب در هاون کوبیدن نیست،اگر خویشتن خویش را نشناسی...
     باخود خلوت کنیم در این نیمه شبهای روشن . که موجودی غریب تر از "خویش" مان نیست .
 کلام حضرت احدیت را دریابیم که میفرماید:
    یاایهاالذین امنوا علیکم انفسکم ...


Let's block ads! (Why?)