سراب باورها !




یکشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۵ 2:0



دنیا جای اشتباهی است بی اندازه اشتباه ...  و اشتباهش نسبت به من  ...
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ 21:59



تو 
تو که همه دنیا اگر به هم باشد
تو یگانه جای آرامشی 
تو که به شدت پیچیده ای ... 

نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ 21:56



چقدر جای تو خالیست این روزها این روزها 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ 21:55



چقدر جای تو خالیست این حوالی ... 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




پنجشنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۵ 14:0



ای دوست داشتنی من ای همه دوست داشتن هایم تو خود با زبان بی زبانی مرا خاموش ... این ها به کنار دلم برایت دلتنگ گشته ای سخت ...
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




دوشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۵ 20:32



ما آدم ها در ارتباط با پدیده ی " توهم " رودست نداریم !
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه نهم مرداد ۱۳۹۵ 2:49



پاکی و صداقتی که در او میبینم را کاش میداشتی ادب و نزاکت را هم به آن اضافه کن و خیلی چیزهای دیگر ... به طرز خیلی خاص و متفاوتی دوستش میدارم ... 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




سه شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۵ 23:58



این روزا هیچی خاص نیست هیچی
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه یکم مرداد ۱۳۹۵ 15:58



سکوت و غرور هیچ دخلی به هم ندارند ... 

نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه یکم مرداد ۱۳۹۵ 2:49



خوب که فکر میکنی به هر در میزنی تنها به اینجا میرسی که چیزی که حقیقتا وجود دارد غم و رنج است و چیزی که توهم است راحتی و آسایش 
 " و انسان را در رنج آفریدیم ... "
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه یکم مرداد ۱۳۹۵ 2:45



گاهی آدما نهایتا به این نقطه میرسن که حقیقتا دنیا جای بیخودیه 
صحنه ی نمایش غم انگیزی که شادی هایش ترحمی بیش نیست 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۵ 22:48



دو چیز بی پایان است اول منظومه شمسی و دوم نادانی بشر ! در مورد اول زیاد مطمئن نیستم ! " آلبرت انیشتین   " 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




چهارشنبه سی ام تیر ۱۳۹۵ 23:46



یک پیامبر
یک منادی روح ، عاطفه و احساس
چیزی که آنقدر در تو گشته ام آن را که دیگر  نزدیک است به قهقرا بکشاندم
داری همه ی اینها را داری فقط محتکر کارکشته ای هستی که نم پس نمیدهی نم هم که پس میدهی سریع پوشک عوض میکنی ! آری دقیقا همینگونه ای !!!
او یک انسان زیباست بسیار زیبا و قابل ستایش از این رو برای تو بارها او را آرزو کرده ام
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




چهارشنبه سی ام تیر ۱۳۹۵ 23:40



هر چقدر دلت سنگین تر میشه حرف زدن سخت تر میشه !!!
آرزوهایت را آنقدر زیر و رو کرده ای که یادت نمی آید اصلا چه بودند !!!
در کشاکش این بهت خاک گرفته تنها و تنها یکی هست که انسان را به یادم می آورد بهتر بگویم گویی یک پیامبر است !
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




چهارشنبه سی ام تیر ۱۳۹۵ 19:57



خواندنی : 
شازده کوچولو گفت شوخی چیه ؟ 
روباه گفت : همون که آدما حرف دلشونو باهاش میزنن !!!
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۵ 14:1



اولین خون که بر روی زمین ریخته شد همان دم باید برچیده می شد دنیا ...
دنیا تکرار است تکرار تنها تکرار ...
از تکرار خسته نمی شوی ای خدا تمامش کن دیگر ...
خوب و بد به هم آمیخته ... حق و باطل به هم آمیخته ...
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ 22:4



بازم میگم
واقعا خوش به حالت
افسار من دست توست دیگه
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ 1:12



دست و پای دلم که هیچ دست و پای رفتن را نیز فلج کرده ای دنیای پلاسیده همه جاش واسم پلاسیده ست اینجا یا هر جا ... وقتی تو نباشی ... 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ 1:11



متفاوت : 
خوش به حال اونا که میزارن میرن 
میزارن میرن
گاهی دلم میخواد 
اما در نهایت همین میشه جواب : که چی ؟!!  که چی وقتی ...
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ 14:30



هه به همه ی اونایی که فکر میکنن همه چی پول و زیباییه !!!
دنیا با همه ی پستی اش گاهی بسیار پیچیده تر از قضاوت های ماست !
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ 6:31



پوچ خالی بی هدف 
اینها همه از عواقب توست 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ 6:28



این روزها زندگی با تلخ ترین و پوچ ترین چهره اش عرض اندام می کند 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ 0:39



ما بلد نیستیم با همدیگه رفتار کنیم چطور رفتار کنیم بلد بودنی که هیچ جا نمیتونی اونطور که باید یاد بگیریش جز محیط اولیه حتی اگر هزارتا مدرک بگیری و بزاری در کوزه
ای کاش مهربانتر بودین ... شما ... ما هم یاد می گرفتیم ....... بلد می شدیم .......... ای کاش ..........
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ 0:36



دنیا جای خیلی خیلی خیلی بدیه
خیلی بد
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ 0:34



من هیچی تو دلم نیست من غم همه رو میدونم من خسته ام و خستگی های دیگران رو هم حس می کنم من هیچ وقت دوست ندارم و نداشتم و نخواهم داشت که اشک کسی رو دربیارم من میفهمم احساسات رو من با این همه خودمو هیچی میدونم من هیچی نیستم من همیشه رو سرم شکسته چی کاسه کوزه ها و هر چی خودخوری های تلمبار شده من بی رحم نیستم من می فهمم من درک دارم اما اجازه ی بروز نمیدن قضاوت می کنند من آدم ها را باور دارم اما زبان فهماندنش پیچیده شده من فقط خسته ام و هیچ وقت دوست ندارم به خاطر داشتنش خسته بودن رو سر دیگران خالی کنم من متوجهم اما خسته ام ........... خسته از بودن ....... هر چی بیشتر پیش میره آدم بدهکارتر میشه انگشت نماتر میشه من هیچی نیستم جز کوهی از غم که هیچ کس جز خودت به عمق درداش پی نبرده ......... هیچی دیگه همین دیگه ..............
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵ 21:36



هه به همه ی اونایی که فکرشون اینه که من خوشم ... هه 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵ 12:23



میدانی ای خدا در عجبم از این همه ... البته که میدانی 
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




سه شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۵ 1:1



خسته ام و بیزارم از این دنیای دون ... کجاست ... کجاست ... کجاست ...
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




سه شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۵ 0:58



من مانده ام در پاسخ این سوال که تو اصلا شاد کردن بلدی ؟ نه تو اصلا غم میدانی چیست ؟ نه تو اصلا میدانی گریه چه رنگ است ؟ تو اصلا درک داری درک میکنی که من همانم همان که چند سال است در ...؟ تو اصلا میدانی خدا را ؟ 
چه می گویم من ... مرا چه به این پاسخ ها ... این من و این درد دوری ... کاری بکن دارم به خط آخر میرسم ... خیلی وقت است که تنها سوال من این است که در این دنیا چه می کنم و به چه دردی میخورم ؟ چه جای من است این دنیا هیچ کار خاصی ندارم جز تو و یک لحظه دیدنت ... همین و همین ... باقی را خدا خبر دارد ...
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |




دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۵ 2:25



چقدر دلم برای بوسیدنت در انتظار باشد چقدر منو داغون کردی پیرم کردی شکسته شدم خسته شدم لامصب لامصب لامصب بی رحم بی رحم بی رحم خودخواه کارتو خوب بلدی دیوانه ی خودخواه دیگه نمیکشم دارم پس میفتم عصبانیت عصبی ام ناراحتم دلم میخواد فریاد بکشم فریاددددددددد
نوشته شده توسط ...  | لینک ثابت |

Let's block ads! (Why?)