دیالوگ های ماندگار در کتاب (ند استارک و لرد واریس)

ند گفت:  -" استنیس باراتیون وارث حقیقی تاج و تخته من بهش خوش امد میگم!"  لرد واریس گفت: -"سرسی از این حرف خوشش نمیاد، بهت قول میدم. استنیس ممکنه تخت اهنین رو تصاحب کنه،  اما تا اون موقع بدن تو پوسیده، مگر اینکه جلوی اون زبونت رو بگیری. سانسا با لحن شیرینش التماس کرد، باعث خجالته اگه تو سرافکنده اش کنی. اگه به حرفش گوش بدی زندگی ات رو بهت برمیگردونن، سرسی احمق نیست. اون خوب میدونه یه گرگ اهلی بهتر از یه گرگ مرده ست!" #ادارد_استارک: -"تو از من میخوای به زنی. خدمت کنمک که پادشاهم رو کشته، مردانم رو. سلاخی کرده و به پسرم حمله کرده؟" #لرد_واریس:  -"من ازت میخوام که به قلمرو خودت خدمت کنی. به ملکه بگو به گناهانت اعتراف میکنی. به پسرت دستور بده شمشیرش رو زمین بذاره و از جافری به عنوان وارث حقیقی حمایت کنه.برادران باراتیون رو غاصب اعلام کن. ماده شیر چشم سبز ما می دونه که تو مرد شرافتمندی هستی. اگه تو صلحی که به دنبالشه بهش برگردونی و بهش زمان بدی تا با استنیس رودر رو بشه و راز کوچیکش رو تا زمان مرگت نگه داری، اونم بهت اجازه میده سیاه بپوشی و بقیه عمرت رو روی دیوار کنار برادر و پسر حرامزادت بگذرونی!" فکر کردن به جان قلب ند را چنان لبریز از شرمساری و غم کرد که قادر به ادامه صحبت کردن نشد...
دیالوگ ماندگار ند استارک و لرد واریس در کتاب نغمه یخ و آتش