منی که باید باشم :)

33 +خدا مگه بابا بد منو میخواد نه پس تو که از بابا بهتری هیچوقت بد منو نمیخوای کم کاری کردم قبول ولی قول میدم دیگه دیگه تکرار نشه هرچی تو بگی درست شد که شد نشد هم که نشد دیگه هیچوقت تماس نمیگیرم حتی پیامم نمیدم حتی اگه مجبور باشم اگه میشد گوشیمم خاموش میکردم ولی فعلا نمیشه شاگرد  +منمو خودم کلی کار دارم اتاقمو اینا واسه خودم مرتبش میکنم خوبم به خودم مربوطه بدم بازم به خودم مربوطه هنوز هیچی نشده بسه دختر تموم شد همچی تموم شد همچی خوبه تو هم خوبی باید خوب باشی تو خوب نباشی کی خوب باشه تو خوب نباشی بقیه هم ... مثل اینکه یادت رفته همچی به حال تو بستگی داره
+آهنگه آرامش داره شاید تند باشه ولی خواننده مورد علاقت که باشه کلی آرامش داره
من خوبم عالیم همچی خوبه فوق العادست بهتر از این نمیشه مرسی خدا یه عالمه

+ ^_^ سه شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۵ ^_^ 8:35 ^_^
32 +بازم مثل همیشه منو آری با هم دیگه رفتیم همه جا رو ترکوندیم حس میکنم میتونم باهاش صمیمی بشم ولی وقتی اونو یادم میاد حس بدی پیدا میکنم ولی دلیلی نمیشه آری بد باشه میگفت مامانم بعد از مدتی رکوع میره خدا رو شکر کارش به سجده نرسیده [ مامان آری دیسک کمر داره ] +هفتادوشیش  مثلا خواست نحوه نشستنشو توضیح بده
+آقاهه فکر کنم از خنده پوکید انقدر که دست و پا چلفتی بودم  روحش شاد شد فکر کنم بعدازظهرم بیاد
+چقدر دوست داشتنی شدم اینروزا نمیدونم بگم مامانشم بیاد یا نیاد خودش که میگه نیاد
+حس خوبیه کمکت کرده اونم نه یکم کلی تو خنده ها و گریه هات باهات بوده باهاش بودی نمیدونم چه حسیه نمیدونم هدفش چبه نمیدونم تهش میخواد جا بزنه یا نه نمیدونم ولی حس خیلی خوبیه
هرکسی مسئول رفتار خودشه نه بقیه
کمی بهترتر باش دختری
گاهی نباید خیلی خوب و مهربون بود

+ ^_^ دوشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۵ ^_^ 14:52 ^_^
31 +بدشانس تر از منم هست؟ به همه سپرده بودم که پیر کچل باشه ولی فکر نکنم جوونتر از اینم بوده باشه شانس باید استاد من باشه  +آدرس دادنمو دوس میدارم 
*راستی بچه کنکوریا اینجا خیلی نمیشه سوال جواب داد سوالی داشتید یه راه ارتباطی چیزی بذارید تا باهاتون تماس بگیرم در ضمن تا جاییکه بتونم کمکتون میکنم سوالاتون رو جواب میدم*

+ ^_^ یکشنبه سوم مرداد ۱۳۹۵ ^_^ 21:12 ^_^
30 +نمیدونم تو چه فکریه نمیدونم فکرشو نمیدونم چشه هیچی نمیدونم دوست دارم نظر بابایی رو گوش کنم تا بعد ببینم چی میشه هر چند اصلا ازش انتظار ندارم ولی مجبوریه
+خب که چی فکر میکنم بعضیا فقط برای حرص درآوردن من ساخته شدن میدونی تو یکمی زیادی خوبی بنظرت خوبه شب بخوابی صبح که بیدار شدی همچیو فراموش کرده باشی همه بدیا رو 
+اگه یکی میگفت که خودش رعایت میکرد عیبی نداشت ولی یکی گفت که خودش شبانه با گوشی بود منم بیخودی گوشی دستم نمیگیرم حتما کار داشتم خب برنامه یکیو داده بودم داشت اشکالاشو میپرسید بعضی وقتا بیشتر حرفاش ناراحتم میکنه خدا کنه این ناراحتی باعث نشه تا گند بزنم به همچی
 بدم اومد ولی نباید میگفتی که بیشتر حواستو جمع کنی دختری
بزرگ شدن یعنی دورو بودن [اینو خودم از برخورد یه نفر که بزرگ بود برداشت کردم]
عملکرد بهتری میخوام تو رفتار و حرفا
[ادامه نوشته (متن تکمیلی برای نوشته های طولانی)] واسه کنکوریا و اینو اونور کنکوریا
Click+
+ ^_^ شنبه دوم مرداد ۱۳۹۵ ^_^ 5:17 ^_^
29
+ ^_^ جمعه یکم مرداد ۱۳۹۵ ^_^ 0:6 ^_^
28 +ماه پشت ابر 
+تلاشم کلی ارزش داره به دنیا میارزه
+راستی کسی مشاوره خواست درخدمتم 

+ ^_^ پنجشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۵ ^_^ 0:45 ^_^
27
+ ^_^ چهارشنبه سی ام تیر ۱۳۹۵ ^_^ 12:40 ^_^
26 +چقدر سخت فکر نمیکردم انقدر سخت باشه مشاوری خوبه فقط برنامه میدم فعلا که برنامه ندادم شاگردم دیشب زنگ زد باید خیلی چیزا بهش بگم هیچی بلد نیست    مثلا چی بگم بهش   یادش بدم چجوری درس بخونه برنامشم بدم و خلاص
+دیروز[دوروز پیش،فکر میکردم ثبت شده فهمیدم زودی لپ تاپو بستم] فک درد عجیبی داشتم نمیدونم خیلی حرف زدم یا خیلی خندیدم شاید جفتش دو صحنه به یاد موندنی با م
+همه کلاس زبانا رو رفتم تعیین سطح شدم شماره مامانوبابا رو دادم هشدارم دادم که جدی نگیرند 
یاد بگیر اینکه کلا رکم با اینکه فقط با تو رکم کلی فرق داره
یاد بگیر بزرگ شدن یعنی دروغ گفتن یعنی خیلی چیزا رو نگفتن یعنی پنهون کردن یعنی غیب کردن یعنی پشت کسی حرف زدن یعنی خیلی چیزا دیگه که تو ازشون بدت میاد   برا همینه نمیتونی بزرگ شی
یاد بگیر هرکی هرچی گفت ناراحت نشی چون تو اونی نیستی که اونا میگن
*گاهی حس خوبیه که انقدر سخت اسمشو صدا میزنه ولی من انقدر راحت

+ ^_^ چهارشنبه سی ام تیر ۱۳۹۵ ^_^ 4:28 ^_^
25 +دیدی گفتم استاد مشکوک میزنه دیشب بابا زنگ زد بهش تا بپرسه هزینه مشاوری چقدر میشه تا واسش بفرسته مشاوری گلی اصلا نمیخواست چیزی بگیره و این خیلی عجیب بود تا اینکه با اصرار بابا شماره حسابشو که نه شماره کارتشو گرفتیم حالا نمیدونستیم چقدر بریزیم منم گفتم زنگ بزنیم استاد ریاضی دوستا زیادی داره دوست استاد فیزیک دوست استاد عربی دوست مشاور و کلی دوست چه غلطی کردم یبار که سوال داشتم با خط خودم زنگ زدم بهش   دیشب که بابا بهش زنگ زد گفت من هرچی زنگ میزنم به گوشی دختر خانوم جواب نمیده   از کی تا حالا استاد زنگ میزنه به گوشی دانش آموز حالا مثلا خواسته بپرسه چطور بود فکر کرده من بهش میگم مگه منو نمیشناسه حالا اینم هیچی چرا وقتی کلاس داشتیم زنگ میزد   مثلا خواسته ببینه میام سر کلاس یا نه
+گلم مرده بود وقتی نبودم از نبودم شایدم از کم آبی C4،CAM که نیست تو بی آبی فتوسنتر کنه C3 بهرحال همه تلاشمو کردم و مرده رو زنده کردم
+نمیدونم چرا میخوام عکس بزارم چپه میشه 

+ ^_^ دوشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۵ ^_^ 10:24 ^_^
24 +رمان بدردنخور خوندم میدونستم تهش هیچی نمیشه ولی گفتم بزار حالا تا تهش بخونم،طاقتم نمیاد باید یه کتابی چیزی دستم باشه باید حتما یچیزی بخونم چه رمان باشه چه روزنامه چه زیست شناسی  +یادم باشه یه دعوا راه بندازم این چه طرزشه دیگه با صدای راه رفتن که چه عرض کنم نمیدونم چه مدلش بود از خواب بیدارم کرد اونم از آهنگ خوندناش پسر دماغو من چه گناهی کردم آخه چرا باید اتاقش دقیقا همونی باشه که من هستم
+کم مونده بود ناهاری شامی صبحونه ایی چیزی وایسته خوبه اومده بود دوتا پرده نصب کنه،کرم نرم کننده 

+ ^_^ یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۵ ^_^ 9:0 ^_^
Let's block ads! (Why?)