مرگ ما به خانه ات برو، ننه سرما | یاسمین.م کاربر انجمن قصه سرا

* به نام خدا *
سلام دوستان و خواننده های عزیزم.
اول از همه تبریک به تک تک کاربران بابت خونه جدید. زیادی خاطره هست که بتونیم از اینجا دست بکشیم. من که نمی تونم. خیلی خوشحالم بازم میتونم اینجا براتون بنویسم. دلم تنگ شده بود برای این محیط آشنا و قدیمی.
این تاپیک رو برای اون دسته از دوستانی زدم که نتونستن انتهای ننه سرما رو بخونن و توی این مدت مدام پیام میدادن که چی شد. به کجا رسید. پس با این تاپیک و با ننه سرما در خدمتتون هستم.
ایام به کامتان.


خلاصه :
طی یک تصادف زندگی سه نفر دستخوش تغییر عظیمی می شود. سرنوشت، یک فرصت دوباره و شانس یک زندگی جدید را جلوی راهشان قرار می دهد. طی داستان برخورد هریک از شخصیت ها را در مواجهه با این فرصت شاهد خواهید بود. اشتباهاتی که می کنند...تصمیماتی مهمی که برای آینده می گیرند. اینکه چقدر از راه اصلی دور شده و آیا اصلا می توانند دوباره به مسیر درست برگردند؟ شخصیت هایی که با وجود رنگارنگ بودنشان، همه در یک چیز مشترکند...همه خاکستری و جایز الخطا هستند .

مقدمه : آشناها می آیند با تو آشنا می شوند دستت را به دوستی می فشارند با تو آشناتر می شوند خودمانی تر آشناها با دوستان تو آشنا می شوند با نزدیکترین دوستانِ تو آشناتر می شوند خودمانی تر نزدیکترین دوستت را به آغوش می فشارند آشناها غریبه می شوند دستِ تو را برایِ بار آخر می فشارند با نزدیکترین دوستِ تو برای همیشه می روند نیکی فیروزکوهی


هنوزم هم می گویم که ادعای نویسندگی ندارم..هنوز هم نمی خواهم که بگویند نویسنده است. احساساتم...حرف هایم...تفکراتم اینها هستند. خواستی بمان و بخوان...نخواستی هم که ...
هیچ !

مرگ ما به خانه ات برو، ننه سرما | یاسمین.م کاربر انجمن قصه سرا


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog