فحش بده، عذرخواهی کن

ابتدا عده‌ای به پیج افراد حمله و شروع به فحاشی می‌کنند؛ سپس عده‌ای دیگر معذرت‌خواهی و طلب حلالیت می‌کنند. این خلاصه‌ای‌ست از رفتار ما در فضای مجازی که دیگر تبدیل به یک روال شده است.
به‌عنوان یک روانشناس که علاقه‌ی زیادی به مباحث جامعه‌نگری دارم، یکی از مسایلی که همواره با آن روبرو هستم و به آن فکر می‌کنم رفتار افراد در فضای مجازی است. اگرچه این رفتار در اغلب اوقات سیر ثابتی را طی می‌کند، اما هرچند وقت یک‌بار، یک رویداد، این چرخه را برهم می‌زند و موجی از تنش و مباحث مختلف را به‌وجود می‌آورد. مباحثی که درنهایت به « از ماست که برماست » و « ما بی‌فرهنگ هستیم » و جملات کلیشه‌ای ازاین‌دست ختم می‌شوند.
موضوعی که در چند سال اخیر در فضای مجازی بسیار شایع شده حمله‌ی دسته‌جمعی به پروفایل شخصیت‌ها، سازمان‌ها و موارد دیگر است. از ناسا و پپسی گرفته تا پادشاه عربستان، والیبالیست ایتالیایی، مجری فیفا، مسی و در جدید‌ترین مورد آن بازیکنی که رونالدو را مصدوم کرد.
در این میان، مساله‌ی مهم، رفتار و عکس‌العمل اغراق‌آمیز افراد درقبال رویدادی است که در نگاه اول یک موضوع کاملا معمولی و پیش‌پاافتاده ‌به‌نظر می‌رسد. بازیکنی غیر ایرانی توسط بازیکن غیر ایرانی‌ای دیگر مصدوم می‌شود. مطمئنا نمی‌توان گفت ما بیش‌تر از مردم پرتغال از مصدومیت آن بازیکن ناراحت شدیم؛ اما چرا ما به صفحه‌ی بازیکن خطا کننده حمله کردیم؟ عدم فرهنگ کافی؟ احساس بامزه بودن؟ استفاده از هر فرصتی برای خالی کردن خود؟ جلب  توجه؟ تفریح؟ بیکاری؟ خشم؟ اگر دلیل آن خشم است اساسا ما چرا باید نسبت به حادثه‌ای که نه ربطی به ما دارد و نه ضرری به جامعه و ما رسانده است، خشمگین شویم؟
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اما این پدیده از نگاه روانشناسی چگونه است؟
یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی اجتماعی، « همرنگی » است.
« الیوت ارونسون » در کتاب روانشناسی اجتماعی‌اش، هم‌رنگی را «ت غییر در رفتار و عقاید فرد بر اثر اعمال فشار واقعی یا خیالی از طرف فرد یا گروهی دیگر » می‌داند؛ پاسخی که افراد به همرنگی و نفوذ اجتماعی می‌دهند را می‌توان به سه صورت، « متابعت »، « همانندسازی » و « درونی سازی » دسته‌‌بندی کرد.
متابعت: رفتاری است که به‌منظور کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه انجام می‌شود و معمولا تا زمانی ادامه دارد که پاداش و تنبیه وجود داشته باشد.
همانندسازی: بخشی از نفوذ اجتماعی است که در آن فرد می‌خواهد شبیه شخص یا جمعی بشود. در همانندسازی هم مثل متابعت، رفتار فرد ناشی از رضایت درونی نیست؛ بلکه در جهت رضایت افراد دیگر است.
درونی‌سازی: عمیق‌ترین و پایدارترین پاسخ به نفوذ اجتماعی است؛ یعنی اعتقادی خاص که ما می‌خواهیم رفتار و افکارمان صحیح باشد.
در این مبحث متابعت ناپایدارترین سطح نفوذ اجتماعی است و فرد متابعت‌کننده از جبری که در شرایط خاص ایجاد می‌شود آگاه است و می‌تواند در غیر این شرایط آن رفتار را از خود بروز ندهد.
در نگاه اول می‌توان این رفتارها را به دلیل ناپایدار بودن در زمره‌ی متابعت قرارداد؛ اما موضوع این‌جاست که این رفتارها برای ما پاداشی ندارند و شاید صرفا تشویق شدن از طرف گروه، نقش این پاداش و مشوق را ایفا کند.
مساله‌ی دیگر این است اگر این رفتارها زمانی رخ می‌داد که افراد احساس می‌کردند دچار ظلم شده‌اند، مثلا در مورد « ایهار برل » (داور کشتی سعید عبدولی) راحت‌تر می‌شد این پدیده‌ی اجتماعی را توصیف کرد. اما رفتارهایی مثل حضور در صفحه‌ی « زایتسف » (والیبالیست ایتالیایی)، « لیونل مسی » (فوتبالیست آرژانتینی) و در جدیدترین مورد « پایت »، چیزی فراتر از احساس ظلم و ناحقی است و در اینجا صرفا مبحث جوگیر شدن و تقلید کورکورانه مدنظر است.

ازنظر رفتارشناسی، جوگیر شدن یعنی اسیر عوامل محیطی و تسلیم فشارهای محیط شدن؛ یعنی فرد در جوی قرار می‌گیرد که نمی‌تواند مقاومت کند. ما زمانی که در تنهایی خودمان هستیم ممکن است واکنش و رفتارمان در برابر موضوعی کاملا متفاوت از زمانی باشد که در گروه قرار می‌گیریم. فرد، هنگامی‌ که تحت تاثیر شرایط محیط قرار می‌گیرد برای هم‌رنگ شدن با آن، دست به رفتارهایی می‌زند که در شرایط عادی امکان ندارد این حرکات را انجام بدهد.
از دیگر عوامل زمینه‌ساز هم‌رنگی و انجام رفتارهایی از این ‌دست، هویت دادن به شخصیت است. کسانی که در جمع می‌خواهند از دیگران عقب نیافتند، افراد باعزت نفس کم‌تر و ترکیب اعضا، می‌تواند در میزان همرنگی تاثیرگذار باشد.
واقعیت امر این است که انگ زدن و تحلیل یک رفتار کار ساده‌ای است؛ اما الگوی رفتاری ایرانیان در فضای مجازی پیچیده‌تر از آن است که بتوان تحلیلی ارایه داد که در تمام موارد صدق کند. مطمئنا برچسب بی‌فرهنگی صرفا تقلیل و ساده‌سازی موضوع است و نمی‌تواند نگاهی جامع بر این موضوع باشد. این واقعیت زمانی برجسته‌تر می‌شود که ما می‌بینیم در شرایطی متفاوت بسیاری از افراد در فضای مجازی همدلانه‌ترین رفتار ممکن را نشان می‌دهند و در برابر ظلم یا یک آسیب اجتماعی رفتاری مسوولانه را نشان می‌دهند؛ حتی شاید برخی از آن‌ها هم همان کسانی باشند که زمانی در صفحه‌ی شخصی یک بازیکن مشغول فحاشی بوده‌اند. ترجیح شخصی من این است این رفتارهای مخرب را نمایشی از رفتار سرکوب شده‌ای ببینم که در بستری مناسب امکان بروز آن‌ها فراهم آمده است؛ تفریحی بی‌هزینه که تبدیل به یک عادت مخرب شده است.
به ابتدای این مطلب برگردیم؛ احتمالا اگر ده نفر فحاشی می‌کنند، صدها نفر متاسف می‌شوند و عذرخواهی می‌کنند؛ اما درنهایت تصویری که از ما برجای می‌ماند تصویر آن ده نفری است که فحاشی کرده‌اند و این تاسف‌بارترین و اصلی‌ترین نکته‌ی ماجراست.
The post فحش بده، عذرخواهی کن appeared first on دیجی‌کالا مگ .

فحش بده، عذرخواهی کن


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog