خنج تودی:
نقدی که بنده بر مقاله آقای دانیالی نوشتهام باعث شد ایشان در مورد مقاله خود توضیحاتی ارائه کنند. من از این بابت خوشحالم که ایشان اینچنین علاقمند بر روی پژوهش خود متمرکز شدهاند. اما در جوابیهای که ایشان دادهاند نکاتی وجود دارد که نیاز میبینم به آنها پاسخ گویم؛
۱-اگر بنده نقدی بر مقاله نویسنده نوشتهام، به خاطر حرمتی بوده که برای خنج و تاریخ آن و به تبع آن، برای نوشتار در مورد خنج قائل هستم. بسیار برایم عجیب است که نویسنده مقاله در همان ابتدای بحث، صحبت از اغراض شخصی کردند. این نیت خوانی ایشان محصول فرهنگ آکادمیکی است که در آن پرورش یافتهاند، که با این لحن غیرعلمی با مخاطب صحبت میکند! من در این نقد ادعای اندیشۀ سیاسی نداشته و ندارم. اگر پیرامون ایدهی اصلی این مقاله صحبتی نکردهام، به این دلیل بوده که با ایده اصلی مقاله مشکلی نداشتهام؛ امّا با بستر تاریخی رسیدن به این ایده مشکل داشتهام که در همان نقد بدانها پرداختهام؛ چون که کار اصلی من « تمرکز برروی تاریخ است » نه اندیشه سیاسی. اما متاسفانه نویسنده این را به مثابه نفهمیدن ایده اصلی مقاله تعبیر کردهاند.
۲-ایشان در ابتدای بحث خود گفته اند: « ادراکِ تاریخ نظامهای اندیشه که با صِرف گزارشهای تاریخی کاملاً متفاوت است و مبتنی است بر استخراج ایده ها از یک زندگی ملموس و مشخص». این سخن هم جالب توجه است و نشان میدهد که ایشان درکی از علم تاریخ ندارند؛ چرا که ایشان وقتی گزاره تاریخی را مطرح میکنند و از آن نتیجه خود را استخراج میکنند مشکلی وجود ندارد؛ اما همین که یک گزاره تاریخی مغایر با ایده ایشان ارائه میشود، آن را بحثی حاشیهای تلقی میکنند. در حالی که یکایک گزارشها و فکتهای تاریخی واجد ارزش بوده و زمینهای برای استنتاج حول موضوعات مطروحه هستند. اینچنین عمل کردن در دانش تاریخ و تاریخنگاری بسیار خطرناک است و آن را تبدیل به ایدئولوژی خطرناکی برای به کرسی نشاندن ایدههای خود میکند. از این رو تسرّی این نوع نگاه به تاریخ (خصوصاً تاریخ خنج) پسندیده نیست.
۳-در مورد پژوهشهایی که حول محور روزبهان انجام شده این نکته را متذکر میشوم که اسامیای که در آن فهرست بدان اشاره کردهام، صرفاً برای آشنایی خوانندگان این مطلب با پژوهشهایی بود که حول محور روزبهان شکل گرفته و خود میدانم تاکنون کتاب مستقلی در مورد روزبهان انجام نگرفته است و امیدوارم نویسنده این مهم را به سرانجام برسانند.
۴-در قسمت دیگر نقد خود هم گفتهاند وقتی به حواشی اشاره میکنم عاری از دقت است. من در نقد قبلی هم گفتهام ایشان با عبارت پردازی ادبی، دو موضوع بیربط به هم (تاریخ خنج و زندگی روزبهان) را کنار هم نهاده و منظور خود را از این سخن گرفتهاند. و همین جاست که تحریف تاریخ و مصادره به مطلوب اتفاق میافتد، آنجایی که میگوید: « تاریخ خنج، تاریخ بیدادها، قحطیها، مشقتها، غارتها و جنگهاست. خوی و باور فضل الله نیز بسیار به سرگذشت خنجیها شباهت داشت انگاری تقدیر برای آنها سیاستی رو به زوال رقم زده بود » حرف بنده این است که برخلاف صحبت های نویسنده، در قرون منتهی به زندگی روزبهان، ما در خنج شاهد شکوفایی فکری و فرهنگی هستیم، نه غارت و قحطی و مشقّت! که آقای دانیالی بدان متوسل میگردد و میخواهد منظور خود را از آن بگیرد. این نوع نگاه که بخواهیم سرنوشت یک قوم را اینچنین بخوانیم، همان نوع ایدئولوژیک کردن تاریخ است و من با این نوع نگاه به تاریخ مخالفم. باید هر دوره تاریخی را بنا به شرایط همان دوره مورد بررسی قرار داد.
۵-در مورد سند معافیت مالیاتی که بدان اشاره کردهام هم ایشان گفته اند: « ایشان به نقد آن دو سطری!! پرداختهاند که در آن، بصورت گذرا به شیخ دانیال پرداخته شده است. این سخن را پیش میکشند که معافیت مالیاتی سلطان یعقوب، مربوط به شیخ محمد ابونجم است نه شیخ دانیال. اولاً، اینکه استاد محمد امین خنجی و دکتر ستوده بر این نکته تاکید کردهاند و سند دست نویس سلطان یعقوب نیز همین امروز در خنج موجود است و بحثی در آن نیست. ثانیاً، به اجماع مورخان، ارادت سلطان یعقوب به پدر شیخ فضل الله مبرهن و مشهود است و اساسا به دعوت و خواست سلطان، به دربار نقل مکان کرده است ». جواب این سخن هم این است که همانطور که قبلاً گفتهام این اشتباه تاریخی است که در مورد خنج صورت گرفته و ایشان هم آن را تکرار کردهاند. اگر استاد محمد امین خنجی و منوچهر ستوده برآن تاکید کردهاند دلیلی بر درست بودن این گفته نیست. من دلایل خودم را بر این نکته قبلاً گفتهام. در ثانی من با توجه به اینکه اصل سند را دیدهام این اشتباه تاریخی را متذکر گردیدهام که شما اگر دوست داشتید در مقاله اصلاح کنید. نکته دیگر اینکه ارادت سلطان یعقوب به پدر روزبهان هم این نتیجه را به بار نمیآورد که بنا به ارادت ایشان این سند مالیاتی صادر شده باشد. همانطور که قبلاً هم گفتهام: « سلطان یعقوب در راستای سنّت بخشش مالیاتی که از دوره پدرش اوزون حسن شروع شده بود این معافیت مالیاتی برای منطقه خنج را تجدید کرده بود؛ نه اینکه خود شخصاً بخواهد بنا به ارادت به روزبهان آن را برای اولین بار مطرح و معافیت صادر کند. نکته مهمتر اینکه این معافیت مالیاتی در سال ۸۸۳ق. صادر شده در صورتی که پدر روزبهان تنها شش هفته قبل از این معافیت وارد دستگاه سلطان یعقوب شده بود. پس اختصاص این سند به پدر روزبهان در این فاصله زمانی کوتاه اشتباه است. به علاوه خود روزبهان چندین سال بعد یعنی در سال ۸۹۱ق. وارد دستگاه آق قویونلو میشود ». اینجاست که اشاره میکنم شما وقتی با گزاره تاریخی غیر از آنچه مطلوب خودتان هست مواجه میشوید، آن را حواشی می خوانید .این نوع نگاه به تاریخ در کار شما اشکالات اساسی را به بار میآورد. (باز هم تأکید میکنم این نوشتار فقط به جنبه تاریخی این اثر پرداخته است و جنبههای دیگر اثر مورد توجه نگارنده این سطور نیست).
۶-در بخش منابع هم من چندین منبع تاریخی که به قوّت کار ایشان کمک میکند، آورده ام؛ امّا ایشان نه تنها قبول نکردهاند؛ بلکه دچار حیرت هم شده و گفتهاند که کار من اندیشه سیاسی است وکتابهای مرتبط را نام بردهاند. اما در بخش بعدی، ایشان کتابهای دوره صفوی را برای فصول بعدی کارش نام برده است که از آنها استفاده کند. و من قضاوت این نوع نگاه ایشان را به خوانندگان اثر وا میگذارم.
نوشته تحریف تاریخ,در پاسخ به نقد دکتر عارف دانیالی اولین بار در پورتال شهرستان خنج پدیدار شد.
نوشته تحریف تاریخ,در پاسخ به نقد دکتر عارف دانیالی اولین بار در سایت خبری شهرستان خنج پدیدار شد.