| فیل صوف |

هفتاد و دو
اسمش را گذاشته‌اند # سیاست_تنش_زدایی از روابط خارجی و منتج به خفه خون گرفتن نسبت به کشتار خمینیون # کشمیر هند می‌شود همان خفه خون گرفتنی که در مقابل جنایات سعودی در یمن هم سر لوحه اعمال حضرات دیپلمات بود !
# انقلاب فرزندان خود را نه‌می‌بلعد بل‌‌که این # جمهوری است که فرزندان انقلاب را می‌بلعد و رفتار حضرات دیپلمات و حقوق‌دان و حقوق‌شناس و مسئول مؤید این است که انقلاب تمام شده و اکنون ما با جمهوری طرف هستیم و جمهوریت رفتار انقلابی را بر نه‌می‌تابد .
در سالیان پیش شخص مریض النفسی می‌گفت که دوران # خمینی تمام شده و خمینی را باید به موزه‌های تاریخ سپرد . نفس الامر صحبتش این مطلب را تداعی می‌کرد که انقلابی‌گری تمام شده است و انقلاب برای برهه‌ای از تاریخ است که نیاز به تغییرات بنیادین داشت و اکنون که جمهوریتی در اختیار داریم نیازی به خمینی ، ره‌بر انقلاب و بالتبع آن نیازی به انقلاب نه‌‌خواهیم داشت ؛ انقلاب نیاز به ره‌بر دارد و چون تعلق ره‌برش به موزه‌های تاریخ است پس انقلاب را هم باید به تاریخ سپرد و سخن دی‌روزی آن شخص ام‌روزه از لسان حضرات گفته نه‌می‌شود لکن اعمال حضرات مؤید سخنان آن شخص است !
خمینی و خمینیون در جمهوری اسلامی خمینی غریب اند و غریب‌تر از آن نزد قشر مصطلح به حزب اللهی !
هیچ‌کاری از دستم بر نه‌می‌آید جز نوشتن و کاش تریبونی داشتم تا این غصه را فریاد می‌زدم و خدایا تو شاهد باش که جز دعا سلاح دی‌گری نه‌دارم !
برای شیعیان کشمیر هند دعا کنیم .
اللهم اشغل الظالمین بظلمهم .
اللهم اشغل الظالمین بالظالمین .
اللهم العنهم جمیعا .
یا علی مدد

 

هفتاد و یک
جامعه‌ای که در کش و قوس جریان # فوت‌بال قرار دارد و تمام اذکار و اوهام و افکارش در قید فوت‌بال است را آیا امیدی هست ؟!
فاتحه‌ای نثار چنین جامعه کنید ...
حاشیه بر متن : نقشه‌ای از توهین ایرانی‌ها به افراد خاصی غیر ایرانی منتشر شد که اکثراً دلیل این فحاشی‌ها ورزش بود .
پی نوشت : از دو قشر به شدت تنفر دارم : یک-فوت‌بالیست‌ها ، دو-بازی‌گران .
یا علی مدد

 

هفتاد
عبدالباری عطوان در کتاب # سازمان_سری_القاعده ، صفحه 56 نقل می‌کند که # بن_لادن در سودان ، # امام_خمینی را الگوی خویش می‌دانسته است . #خالد_اسلامبولی‌ ها و # ایمن_الظواهری‌ ها روزی دل‌باخته امام خمینی و انقلاب اسلامی بودند و برای انقلاب قلم فرسایی می‌نمودند ولی حالا نه تنها دل‌باخته آن نیستند بلکه تنفری انتحاری نسبت به # انقلاب_اسلامی و # جمهوری_اسلامی پیدا کرده‌اند .
این تنفر بالعرض ایجاد شده و تنها دلیل آن رشد طبقه # لیبرال در وزارت امور خارجه و بالطبع رفتار‌های لیبرال مسلکانه حضرات # دیپلمات نسبت به گروه‌های محب انقلاب می‌باشد .سکوتی که باید برای دل‌گرمی # آمریکا تروریست بالذات باشد و سکوتی که منتج به دل‌سردی نیروهای مقاومت در گروه‌های جهادی مختلف می‌شود و سکوتی که مصداق گزاره‌ای ایران لیبرال زده است و ... سکوتی که انگار دائمی است .
در چند وقت بعد از توافق # برجام یکی از تحلیل‌گران یمنی نگاشت : که ایران هسته‌ای خود را به آمریکا فروخت و از کجا معلوم با کمی قیمت بالاتر ما نه‌فروشد ؟! (نقل به مضمون) و یا سید # نصرالله در 1394/5/3 در مراسم فارغ التحصیلی فرزندان شهدا معروض داشت که :" می‌گویند شما ادوات یک پروژه‌ی ایرانی هستید و ایران شما را به نفع برنامه و مذاکرات هسته‌ای‌اش به کار می‌گیرد و وقتی به توافق برسد شما را خواهد فروخت و یکی از بندهای معامله‌ی ایران و آمریکا خواهید بود. خب، روی این مسئله کار نکردند؟ قاعدتا ما خیلی زودتر از این حرف‌ها همیشه می‌گفتیم ایران و سوریه این‌گونه نیستند." و از این دست مسائل و گفت‌گو‌ها بسی زیاد است که از طاقت بنده و شما بیرون است .
جریان لیبرال مسلک و # غرب_گرا و # انتلکت  حاکم در ایران ، همه‌چیز را به یک لب‌خند و شکرخند دول # غربی می‌فروشد و این را می‌توان در جریان سید # زکزاکی‌ و اخیراً در ماجرای # کشمیر مشاهده کرد !
القصه جریان لیبرال علاوه بر ساختارشکنی در ساختار # ایدئولوژیک روابط # دیپلماتیک ، سنگرهای مقاومت ما را نیز با رفتار خود به اغیار و بی‌گانه‌گان فروخته‌است .
حاشیه بر متن : جنگ ما جنگ عقیده است ، مرز و جغرافیا نه‌شناسد .
پی نوشت : بررسی ایدئولوژیک و فلسفی برجام ، قبل از بررسی متن برجام باید در دستور کار قشر مصطلح به حزب اللهی می‌بود که عین باقی قضایا خفه‌گی پیشه کردند ! قدری در مورد کشمیر و اتفاقات اخیر کشمیر تحقیق کنید و تبیین کنید .
یا علی مدد

 

شصت و نه
به حضرت استاد گفتم که می‌خواهم به‌روم # فلسفه_غرب به‌خوانم .
جوابش یک بیت شعر از # عرفی_شیرازی بود که فهوای آن ، این بود که برو دنبال خداپرستی که این‌ها همه کف روی آب است .
ما در چه عالمی سیر می‌کنیم و استادم در چه عالمی !
پی نوشت : در معیت استاد داشتیم قرآن می‌خواندیم و گوش می‌دادیم که صحبت به تصور و تصدیق و این حرف‌ها کشیده شد !
ادراک ما مجرد از ماده است و آن‌چه که از عالم حقیقی کسب می‌کنیم درک آن در عالم دی‌گری است ؛ در واقع مُدرک ما مادی ولی درک ما مجرد از ماده و تعلق علم به عنوان ظرف ادراک ، به عالم مجرد از ماده است . مقداری زیادی در تحیر هستم .
حاشیه : احتمالاً قسمتی تحت عنوان زیارت نیابتی ایجاد کنم به این شرط که نیابت ، هدیه به یکی از ائمه یا منسوبان ائمه باشد . دلیل این امر هم دعوت شدنم به روضه رضوان رضا به‌هوای همین نایب الزیاره بودن ، است که می‌خواهم هرچه بیش‌تر در هوای کویش به‌زی‌ام .
یا علی مدد

 

شصت و هشت
انسان بالضروره از یک # مکتب در # حیات خویش پیروی می‌کند ؛ خواه به‌فهمد و خواه نافهم نسبت به حیات خویش مشغول اعمال تحت عقل مکتبی خویش شود .
مکتب نسبت به اندیشه حادث است و اندیشه قدیم و نه‌می‌توان این دو را جدا از هم دانست و در واقع اندیشه اتصاف به مکتب می‌گیرد .
دلیل نوشتن این نویسه این بود که چندی قبل با عزیزی صحبتی شد و ایشان اعتقاد به لذت‌گرایی داشتند که صرف فقط با سیر اندیشی خویش به این امر رسیده‌بودند که فقط و فقط باید لذت برد و کارهای گوناگون را فقط به علت چشیدن لذائذ مختلف امتحان می‌کرد . این شخص به‌دون این‌که دنبال‌رو مکتبی ، اسماً باشد ، از یک مکتب تبعیت می‌کرد و طبعاً درگیر عوارض آن مکتب خواه و یا ناخواه خواهد شد هرچند که اسما از آن مکتب پیروی نه‌می‌کند ولی حضور وجود خویش را معطوف به آن مکتب نموده‌است .
انسان درگیر یک دور است ؛ یک دور مکتبی که فقط دور خودش می‌چرخد و دوباره این سیر تکرار می‌شود و چون حال تحقیق نه‌دارد درگیر این دور می‌شود و فقط زمان ابطال کننده این دور و باز هم زمان عامل همین دور است به‌طوری‌که با وجود زمان عوارض مکتب فراموش می‌شود و باز هم با وجود زمان بطلان یک مکتب ثابت می‌شود و به همین علت است که می‌گویند برای نقد مکاتب دو امر را مدنظر قرار‌ دهید : تاریخ‌چه مکتب ، عوارض مکتب .
حاشیه بر متن : لذت گرایی مبتنی بر لذائذ نفسانی ذیل مکتب کورنائی و یا آریستیپوسی تعریف می‌شود . حال و حوصله نقد نه‌دارم :))
یا علی مدد

 

Let's block ads! (Why?)

| فیل صوف |


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog