روزمرگی های من

فراموش شو فراموشی فراموشت کردم سپپردمت ب خاطرات پام و شکستی و رفتی  که پاگیرتو نشم ولی نفرینم میگیره اونیو ک نشست به پات تورو خوشبخت کردم و موندم تو کارخودم امسال 1395 ساله شدم ای وااای ای وااای اگه تو نیای دیدی چند ساله رفتی اصلا دیدی چجوری رفتی  رفتی ندیدی پیر شدم نفرین به این عشقی که سوخته نفرین ب اون کسی ک قلبمو ارزون فروخته این خونه پرشده این روزا همش از خرده شیشه خواستم خودکشی کنم دیدم بازم نمیشه این دلنوشته های من درد خیلیا شدن انگار خیلیا مثل من شدن از عشقمان جدا خودمو آتیش کردم سوزوندم تا ی کم سرش گرم شه اصلا فکر نمیکردم با یکی دیگه سرش گرم شه ... ولی این خیانت آخرت بد دلمو شکست گرفتما دیگه الزایمرو راحت لعنت لعنت به تایمر واین ساعت چقدر توی این خیابونا پیت گشتمو پرسیدم اره خوب شناختی من همون مریض قرصیم داداش مراقبش باش که روی این بدجوری حساسم  ب علی قسم شکسته شه کارتو میسازم اصلا خیانت کرد ک کرد من ک غریبه نیستم به این قرآن قسم ک ی تار مو از سرش کم شه تا سه بشمری زندگیتو ب اتییش میکشم... Let's block ads! (Why?)

روزمرگی های من


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog