«سفر به نهایت دور» تجربه سختی که به شبیه‌اش تن در نمی‌دهم/ حرف‌هایم را بعد از اتمام نمایش می‌زنم

خبرگزاری فارس_ گروه سینما و تئاتر:‌ «سفر به نهایت دور» نمایشی است که در سالن نمایش «چارسو» در مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفته است. متن این‌نمایش می‌توان محل بحث و نقد جدی باشد. متنی پر از دغدغه‌های اجتماعی در فضای سورئالیستی که از دردهای واقعی بشری می‌گوید، اما در فضای شلوغ و پر از هرج و مرج پراکندگی در ساختار متن کار دراماتوژ را می‌توان به شدت سخت کند اما نکته مثبت «سفر به نهایت دور» سلامت این اثر نمایشی است. گروهی که برای گیشه و جذب مخاطب و و معرفی خود به عنوان یک هنرمند انتلکتوئل کار نکردند. داشتن دغدغه‌های انسانی و اجتماعی در این اثر نمایشی توسط گروه اجرا کننده کاملاً حس می شود که در شرایط کنونی می‌توان از آن به عنوان نمایشی قابل تامل یاد کرد از این رو گفت‌وگویی با روزبه حسینی، سرپرست و دراماتورژ نمایش «سفر به نهایت دور» داشتیم که به شرح ذیل آمده است.


_ آغاز و شکل‌گیری همکاری و دراماتورژی شما در نمایش «سفر به نهایت دور» چه بود؟
حسینی: ظاهرا من به جای کارگردانی بناست سرپرست گروهی باشم که در آن کارگردانان جوان و میانه سالمان هم با خیال راحت کارشان را روی صحنه برند و هم اگر کار دراماتورژی می کنم، تلاش کنم تا نبض تماشاگر هر نوع از تئاتر را در نمایش به تپش درآورم. طبیعتا خواست محمد میرعلی‌اکبری در زمان اجرای جشنواره به عنوان دراماتورژ و مشاور، کافی بود تا در کنارش باشم و در اجرای عموم هم کار زیرمجموعه‌ی گروه و ناگهان قرار گرفت که وظایف سرپرستی هم بدان اضافه شد. نمایش «سفر به نهایت دور»، از آن تجربه‌های سختی بود که شاید هرگز به شبیه‌اش تن درندهم (که چرای آن را پس از پایان اجراهای نمایش حتما خواهم گفت). «سفر به نهایت دور» بسیار نمایش مهمی‌ست و استخوان من و میرعلی اکبری را خرد کرد. البته برای من یک حسن ِ بی‌بدیل داشته که وجهی کاملا شخصی و لطفی بی‌کران دارد.
_با توجه به این که این متن بعد از 8 سال به دلیل فضای ذهنی و نوشتاری محمد میرعلی اکبری مجوز گرفته، نظر شما درباره نوع این سبک از نوشتار در تئاتر چیست؟ تا کنون با این سبک در تئاتر ایران آشنا بوده اید؟
حسینی: اساسا من چیزی به نام سبک نوشتن را بلد نیستم بی تعارف. اینکه اگر نویسنده‌ای به جایی برسد که ادبیات ویژه‌ای داشته باشد و به اصطلاح امضا داشته باشد نمی‌دانم خوب است یا بد است. محمد هم در چند حوزه تجربیات مهمی کرده است که گونه‌ی علمی/تخیلی با موضوعیتِ آخرالزمان و چیزهایی از این دست، یکی از آن فضا و گونه‌هاست. محمد مدل خودش می‌نویسد. اگر جایی غلط هم بنویسد باز غلط و اشتباهش مثل بسیاری از «نمایشنامه‌نویسان» صاحب کتاب و اسم و رسم، غیر قابل گذشت و اصلاح نیست.


_ از چه نقطه نظر و تکنیک دراماتورژی این نمایش را  قبول کردید؟
حسینی: برخی از حتا بچه‌های گروه به من به دید «متن کوتاه کن» نگاه می‌کنند. اشکالی هم ندارد. اگر بشود متنی را هم به نفع حوصله‌ی تماشاگر و هم ریتم درونی و بیرونی نمایش کوتاه کرد که چرا که نه! اگر بشود جای چیزهایی را عوض کرد یا متن را جور دیگری خواند که جذابتر باشد، چرا که نه! من چندان تکنیک بلد نیستم که از این منظر وارد جهان متنی شوم. می‌کوشم وسط متن بایستم و دور و اطرافم را از درون متن برانداز کنم تا ببینم باید چه گلی بر سر زد.
_ تمامی نمادها و اِلمان های متن را چگونه به منصه ظهور رساندید؟
حسینی: کارگردان انتظاراتی از حتا نانوشته‌های خود دارد که باید به واسطه‌ی طرفندها یا راحت‌تر بگویم کلک‌های اجرایی در حوزه‌ی قرائت متن، موسیقی، فضاسازی و نوع بازی بازیگران به آنها بُعدِ «شدنی» داد. نماد و المان و نشانه و دیگر چیزها پیشکش تئاترمان. همینکه مجرای ارتباطی وجود داشته باشد باید خدا را شکر کرد.
_حمایت از گروهی تلفیق از حرفه ای‌ها و نیمه حرفه‌ای چه جریانی را در نگاه شما نشان می‌دهد؟
حسینی: من نمی‌دانم چه جریانی را نشان می‌دهد! انتقال تجربه. طراوت در کنار تجربه. نمی‌دانم حرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای از اساس چیست؟ اگر حرفه‌ای یعنی کسی که از این راه زندگی اش را می‌چرخاند، نیمه‌حرفه‌ای یعنی کسی که نیمی از درآمدش را از این راه کسب می‌کند؟ من ترجیح می‌دهم آماتوریزم به معنای ناب کلمه‌اش را دنبال کنم. در این مسیر هم جوان‌ترها و هم میانسالان و پیران می‌توانند یاریگر باشند یا نباشند.


_ این نمایش در فضا و شرایط جهان امروز چه جهان‌بینی دارد و مخاطبان آن چه کسانی هستند؟
حسینی: جهان‌بینیِ کاملا واقع‌گرایانه. مخاطب نباید گولِ فضای سورئالیستیِ این نمایش را بخورد. میرعلی‌اکبری در مقام نویسنده، جامعه‌ی دیروز و شاید فردای خود را به رشته‌ی تحریر درآورده. با لحظاتِ اجتماعِ خود درد و رنج کشیده. و در نهایت قصه‌ای از فضای خیال‌انگیزِ درون خودش را برای همه‌ی آحادِ آن جامعه نوشته و حالا به یاری تمامِ گروه روی صحنه بردیم‌اش. این از اساس مهمترین دلیلِ همکاری من با محمد است؛ حرمتِ تفکّرش. اینکه مخاطب امروز دوست ندارد راجع به خودش فکر کند، راجع به انسان اندیشه کند، داستانِ دیگری‌ست.
_ این نمایش گیشه ای نیست و تماما ویژگی های یک اثر هنری با سلامت استانداردهای تئاتری است، پیشنهاد شما برای مخاطبان تئاتر تمیز چیست؟
حسینی: این نظر لطف شما به این نمایش است. سلامت مسأله‌ی مهمی‌ست و به نظرم واژه‌ی استاندارد در همین مواقع کاربرد دارد و نه در اصل تئاتر. مخاطب تئاتری که اشاره کردید نیازی به پیشنهاد ندارد حقیقتا. استشمام تئاترِ درست، چندان دشوار نیست، فقط کافی‌ست زُکام نداشته باشی و اساسا دلت بخواهد بو بکشی و با غریزه‌ات به قولِ شما تئاتر و اساسا «هنر برای فروش» را از «هنر برای اعتلا» تشخیص دهی؛ به شرط خواست و استشمام.
_ مهمترین تیتری که برای این نمایش در نظر گرفته اید چیست؟
حسینی: «در جست‌وجوی معنای واژه‌ی انسان».
انتهای پیام/ج

http://fna.ir/J1RN9Z Let's block ads! (Why?)

«سفر به نهایت دور» تجربه سختی که به شبیه‌اش تن در نمی‌دهم/ حرف‌هایم را بعد از اتمام نمایش می‌زنم


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog