در خانوادههای ایرانی همیشه عرفهای زیبایی بوده و هست که به واسطه آنها زندگیها دلنشینتر میشود. اما گاهی پای برخی از عرفها که ریشه در برخی تعصبات دارد با بی منطقی به زندگیها باز میشود که میتواند شیرینی و دلچسبی یک زندگی را کمرنگ کند و دلخوری و گاهی هم اختلاف جای آن را بگیرد. یکی از این اختلافات در ازدواجهای فامیلی جا خوش کرده است. در گذشته کافی بود پسربچهای در خانوادهای باشد و یکی از اقوام، دختری را به موازات یا کمی بعد از تولد او به دنیا بیاورد؛ دیگر تمام نگاهها به سمت آنها بود و تصمیمات مهم زندگی آن دو از سوی بزرگان فامیل گرفته میشد و تفاهمی که برای #ازدواج نیاز به ماهها گفتگو و شناخت بود با بیان چند جمله با مواضع رسمی همان بزرگان فامیل اعلام میشد: "عقد دختر و پسر عمو رو تو آسمونها بستهاند" و اگر آن دو طفل معصوم دختر عمو و پسر عمو نبودند با این جملات سند ازدواج آنها را مهر و امضا میکردند: "ما دختر به غریبه نمیدیم" و "اینا از بچگی با هم همبازی بودند و همدیگر رو دوست داشتند." با آنچه در بالا بدان اشاره شد، هدف، نفی #ازدواج_فامیلی نیست، بلکه منظور این است اگر برای چنین امری مقدس با عرفهای جاهلانه و کورکورانه تصمیم گرفته شود، نتیجهای جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت. از طرفی نباید فقط از دیدگاه انتقادی به اینگونه ازدواجها نگاه کرد، چرا که این نوع پیوندها همیشه مزایایی را با خود به همراه داشته است. ازدواج فامیلی مزایای ارزشمندی دارد: • روابط و پیوندهای عاطفی بین اقوام افزایش مییابد با ازدواج فامیلی گسستن روابط کمتر میشود و کسی که مثلا تا دیروز عموی فرد بوده، از امروز دیگر پدر همسرش است و اگر تا قبل از ازدواج رفتار بی مهری با او داشته، الان به خاطر حفظ رابطه شیرینی که با همسرش دارد، محبت بیشتری را نثار خانواده عموی خود خواهد کرد. • دختر و پسر شناخت عمیقتری نسبت به یکدیگر دارند آنها از کوچکی با هم بزرگ شدهاند. رازهای خود را به یکدیگر گفتهاند. از علایق، نقطه ضعفها و حساسیتهای یکدیگر با خبرند و این دانستنها، آنها را یک پله بیشتر از ازدواجهای غیر فامیل به سمت خوشبختی رهنمون میکند. • ازدواج با ثباتتری ثبت میشود آمارها میگویند نرخ طلاق در افرادی که ازدواج فامیلی دارند، پایینتر از دیگران است، چرا که با دلایلی مانند دخالت مثبت خانوادهها، سازگاری بیشتر زوجها به دلیل همسان بودن فرهنگها و اعتقادات و نیز سنتی بودن خانوادهها برای قبیح دانستن طلاق روبرو هستند و البته دلایلی دیگر. اما ازدواج فامیلی معایب غیر قابل انکاری دارد که به نمونههایی از آنها اشاره میشود: • بیماریهای ژنتیک برخی از بیماریهای ژنتیکی از ازدواجهای فامیلی نشأت میگیرند و از آنجا که بسیاری از خانوادهها فقط به آزمایشهای سطحی بسنده میکنند، از این مهم غافل میشوند؛ در نتیجه آنچه پیش میآید افزایش فرزندان معلول ذهنی، حرکتی و حسی خواهد بود. • نارضایتی از داشتن فرزند معلول در مورد بالا دو حالت بعد از تولد ایجاد میشود: یا با شرایط پیش آمده میسوزند و میسازند و یا جدایی را به جای تحمل وضع موجود انتخاب میکنند که هر دو حالت به دور از لمس خوشبختی است. • با شرایط اسف بار همسر میسازند گاهی زن یا مرد به مشکلاتی بر میخورند که طلاق و ازدواج بعدی که ممکن است به سعادتمندی ختم شود حق آنهاست، اما به دلیل تعصبات خانوادگی و همان قبح طلاق که در بالا به آن اشاره شد، ادامه زندگی به ضررشان تمام میشود و مجبور میشوند تا آخر عمر با تنفر زندگی کنند. از طرفی اگر طلاق رخ دهد، جدایی فقط بین زوجین به وجود نیامده است، بلکه شاهد گسستن پیوند هر دو خانواده برای مدت طولانی و حتی برای همیشه خواهیم بود. • روابط اجتماعی پایین میآید اگر دختری با خانودهای غیر فامیل وصلت کند، وسعت روابط و آشنایی او از فرهنگ و اعتقادات دیگران که خانواده همسرش محسوب میشوند برایش مهیا میشود و این مسئله تا حد زیادی طرز فکر او را تحتالشعاع قرار داده و موجب افزایش آگاهی او خواهد شد. این امر میتواند او را در برابر شرایط خاص زندگی و تربیت فرزندانش یاری دهد، اما به نظر میرسد ازدواج فامیلی خود به خود یک سری محدودیتهای اجتماعی و معاشرتی را در پی خواهد داشت که البته نتیجه مفید و مناسبی را ایجاد نمیکند. نکته حائز اهمیت این است که ازدواج فامیلی با این تصور که زوجین شناخت کافی از یکدیگر دارند غلط است، چرا که ممکن است طرز فکر آن دو با یکدیگر هم مسیر نبوده و این امر بعد از ازدواج بروز کند. بنابراین آنچه مبرهن است اعتراف به این مسئله است که ازدواج چه با خویشاوند صورت گیرد چه با افرادی خارج از دایره فامیل، نیازمند تحقیق و بررسی، کسب شناخت کافی و پا گذاشتن روی عرفها و تعصبات غلط، بی منطق و بیجاست و آنچه خوشبختی زوجین را سبب میشود، حمایت خانواده و عدم تحمیل خواستههای خود به آنها خواهد بود.
ازدواج فامیلی؛ خوب یا بد؟
در خانوادههای ایرانی همیشه عرفهای زیبایی بوده و هست که به واسطه آنها زندگیها دلنشینتر میشود. اما گاهی پای برخی از عرفها که ریشه در برخی تعصبات دارد با بی منطقی به زندگیها باز میشود که میتواند شیرینی و دلچسبی یک زندگی را کمرنگ کند و دلخوری و گاهی هم اختلاف جای آن را بگیرد. یکی از این اختلافات در ازدواجهای فامیلی جا خوش کرده است. در گذشته کافی بود پسربچهای در خانوادهای باشد و یکی از اقوام، دختری را به موازات یا کمی بعد از تولد او به دنیا بیاورد؛ دیگر تمام نگاهها به سمت آنها بود و تصمیمات مهم زندگی آن دو از سوی بزرگان فامیل گرفته میشد و تفاهمی که برای #ازدواج نیاز به ماهها گفتگو و شناخت بود با بیان چند جمله با مواضع رسمی همان بزرگان فامیل اعلام میشد: "عقد دختر و پسر عمو رو تو آسمونها بستهاند" و اگر آن دو طفل معصوم دختر عمو و پسر عمو نبودند با این جملات سند ازدواج آنها را مهر و امضا میکردند: "ما دختر به غریبه نمیدیم" و "اینا از بچگی با هم همبازی بودند و همدیگر رو دوست داشتند." با آنچه در بالا بدان اشاره شد، هدف، نفی #ازدواج_فامیلی نیست، بلکه منظور این است اگر برای چنین امری مقدس با عرفهای جاهلانه و کورکورانه تصمیم گرفته شود، نتیجهای جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت. از طرفی نباید فقط از دیدگاه انتقادی به اینگونه ازدواجها نگاه کرد، چرا که این نوع پیوندها همیشه مزایایی را با خود به همراه داشته است. ازدواج فامیلی مزایای ارزشمندی دارد: • روابط و پیوندهای عاطفی بین اقوام افزایش مییابد با ازدواج فامیلی گسستن روابط کمتر میشود و کسی که مثلا تا دیروز عموی فرد بوده، از امروز دیگر پدر همسرش است و اگر تا قبل از ازدواج رفتار بی مهری با او داشته، الان به خاطر حفظ رابطه شیرینی که با همسرش دارد، محبت بیشتری را نثار خانواده عموی خود خواهد کرد. • دختر و پسر شناخت عمیقتری نسبت به یکدیگر دارند آنها از کوچکی با هم بزرگ شدهاند. رازهای خود را به یکدیگر گفتهاند. از علایق، نقطه ضعفها و حساسیتهای یکدیگر با خبرند و این دانستنها، آنها را یک پله بیشتر از ازدواجهای غیر فامیل به سمت خوشبختی رهنمون میکند. • ازدواج با ثباتتری ثبت میشود آمارها میگویند نرخ طلاق در افرادی که ازدواج فامیلی دارند، پایینتر از دیگران است، چرا که با دلایلی مانند دخالت مثبت خانوادهها، سازگاری بیشتر زوجها به دلیل همسان بودن فرهنگها و اعتقادات و نیز سنتی بودن خانوادهها برای قبیح دانستن طلاق روبرو هستند و البته دلایلی دیگر. اما ازدواج فامیلی معایب غیر قابل انکاری دارد که به نمونههایی از آنها اشاره میشود: • بیماریهای ژنتیک برخی از بیماریهای ژنتیکی از ازدواجهای فامیلی نشأت میگیرند و از آنجا که بسیاری از خانوادهها فقط به آزمایشهای سطحی بسنده میکنند، از این مهم غافل میشوند؛ در نتیجه آنچه پیش میآید افزایش فرزندان معلول ذهنی، حرکتی و حسی خواهد بود. • نارضایتی از داشتن فرزند معلول در مورد بالا دو حالت بعد از تولد ایجاد میشود: یا با شرایط پیش آمده میسوزند و میسازند و یا جدایی را به جای تحمل وضع موجود انتخاب میکنند که هر دو حالت به دور از لمس خوشبختی است. • با شرایط اسف بار همسر میسازند گاهی زن یا مرد به مشکلاتی بر میخورند که طلاق و ازدواج بعدی که ممکن است به سعادتمندی ختم شود حق آنهاست، اما به دلیل تعصبات خانوادگی و همان قبح طلاق که در بالا به آن اشاره شد، ادامه زندگی به ضررشان تمام میشود و مجبور میشوند تا آخر عمر با تنفر زندگی کنند. از طرفی اگر طلاق رخ دهد، جدایی فقط بین زوجین به وجود نیامده است، بلکه شاهد گسستن پیوند هر دو خانواده برای مدت طولانی و حتی برای همیشه خواهیم بود. • روابط اجتماعی پایین میآید اگر دختری با خانودهای غیر فامیل وصلت کند، وسعت روابط و آشنایی او از فرهنگ و اعتقادات دیگران که خانواده همسرش محسوب میشوند برایش مهیا میشود و این مسئله تا حد زیادی طرز فکر او را تحتالشعاع قرار داده و موجب افزایش آگاهی او خواهد شد. این امر میتواند او را در برابر شرایط خاص زندگی و تربیت فرزندانش یاری دهد، اما به نظر میرسد ازدواج فامیلی خود به خود یک سری محدودیتهای اجتماعی و معاشرتی را در پی خواهد داشت که البته نتیجه مفید و مناسبی را ایجاد نمیکند. نکته حائز اهمیت این است که ازدواج فامیلی با این تصور که زوجین شناخت کافی از یکدیگر دارند غلط است، چرا که ممکن است طرز فکر آن دو با یکدیگر هم مسیر نبوده و این امر بعد از ازدواج بروز کند. بنابراین آنچه مبرهن است اعتراف به این مسئله است که ازدواج چه با خویشاوند صورت گیرد چه با افرادی خارج از دایره فامیل، نیازمند تحقیق و بررسی، کسب شناخت کافی و پا گذاشتن روی عرفها و تعصبات غلط، بی منطق و بیجاست و آنچه خوشبختی زوجین را سبب میشود، حمایت خانواده و عدم تحمیل خواستههای خود به آنها خواهد بود.
![](http://www.niloblog.com/images/backlink.gif)
![](http://www.niloblog.com/images/seo.png)