«دولت پنهان!» شايد تاکنون نام دولت پنهان کمتر در معادلات سياسي کشور مطرح شده باشد و در ادبيات سياسي بيش از همه از «دولت در سايه» ياد شده است. اما آيا معني اين دو واژه يعني «دولت پنهان» و «دولت در سايه» يکسان است؟ در تعريف دولت در سايه چنين آمده است:«به هيات دولت روي کار نيامده اطلاق ميشود که به سنگاندازي در مسير دولت مستقر مشغول است و از هر مسيري سعي در ناکام کردن آن دولت دارد تا در انتخابات بعدي قدرت را در دست بگيرد. در نظامهاي پارلماني اغلب بزرگترين حزب مخالف خود را دولت سايه مينامد.» و اما تعريف دولت پنهان چنين است:«دولت پنهان، دولتي بالفعل اما مخفي است که با استفاده از امکانات دولتي با هويتي مجهول بهگونهاي سازمانيافته و براي مقاصدي غير از منافع ملي در حال فعاليت است.» دولت در سايه فعال است و نميتوان منکر حضور و فعاليتهاي آن شد، اما خطري که حسن روحاني را تهديد ميکند فعاليت دولت پنهان است. تفاوت دولت در سايه و پنهان در آن است که دولت در سايه از امکانات دولتي سهم زيادي ندارد و تنها شايد از برخي موضوعات و سهميههاي دولتي که به همگان اختصاص دارد بهرهمند ميشود، اما دولت پنهان دوشادوش دولت مستقر حرکت کرده و از امکانات آن به صورت مستقيم بهره ميبرد، اما هدفي کاملا متضاد از آن را دنبال ميکند. چندي پيش حميدرضا جلاييپور فعال سياسي اصلاحطلب اينگونه هشدار داده بود که«کساني که دلنگران اوضاع کشورند، بايد مواظبت کنند که تندروها و حاملان دولت پنهان در برابر اصلاحطلبها و روحاني يک مغازهاي از «اصلاحطلبهاي قلابي» باز نکنند. کابوس دو دورهاي شدن رياستجمهوري روحاني در اين شرايط حساس جانشيني آنها را رها نميکند و براي جلوگيري از تکرار آن از هر کوششي فروگذار نميکنند.» هويت اعضاي کابينه دولت پنهان کابينه دولت پنهان شامل چه افرادي است؟ اين سوالي است که به طور واضح نميتوان پاسخي براي آن يافت، اما ميتوان چند گمانه را مطرح کرد که اظهارات جلاييپور درباره اين دولت پنهان کمک زيادي به شناسايي اعضاي اين دولت پنهان ميکند. او نوشته است:«بايد به مردم بگوييم دولت پنهان با تمام قوا وارد شده تا افکار عمومي را از روحاني مايوس کند و روحاني و اطرافيانش را بترساند تا خود روحاني نيايد. بايد به افکار عمومي بگوييم اين دولت پنهان خيلي دوست دارد که به دست تعدادي «اصلاحطلبان ناپيگير ولي مدعي» و «شرمنده در برابر دولت پنهان» زير پاي روحاني را با حرفهاي بهظاهر قشنگ و دموکراتيک سست کند. چون تندروها ميدانند که اگر فقط خودشان تخريب فعلي عليه روحاني را ادامه دهند، اتفاقا فضاي انتخاباتي دو قطبي ميشود و روحاني راي بيشتري ميآورد.» بنابراين مشخص است که اعضاي دولت پنهان در خوديهاي ظاهري و مخالفان واقعي هستند که با لباس دوست در نزد دولت حضور پيدا کرده و به هر نوعي سعي در بياعتبار کردن دولت دارند. اعضاي کابينه پنهان در حقيقت همان دلواپسان با جامه ديگري هستند و نبايد شک داشت که آنان از سوي دلواپسان و مخالفان دولت دهم ساپورت ميشوند که شايد وعده حضور در دولت بعد يا استفاده از رانتي باشد که در اختيار دلواپسان است. به هر حال آن صدماتي که ممکن است از سوي اعضاي دولت پنهان متوجه روحاني باشد، بسيار سختتر از تخريبهاي دولت در سايه است؛ چرا که عملکرد اعضاي دولت پنهان در افکار عمومي به نام دولت تمام خواهد شد که به معناي کاستن از آراي روحاني و گل زدن آگاهانه به دروازه خودي است. معامله با روحاني، ممنوع! در سوي ديگر ماجرا اکنون که موضوع حمايت از روحاني در اردوگاه اصلاحطلبي به عنوان يک مولفه تاييد و قطعيشده دانسته ميشود، برخي هستند که حمايت خود را معطوف به پذيرش شرط و شروطي از سوي روحاني ميدانند. البته اين موضوع متفاوت است با آنچه امثال سيدمحمود ميرلوحي اينگونه بيان ميکنند که «در سال ۹۲ ما يک ائتلاف دقيقه نودي را با آقاي روحاني تجربه کرديم. در سال ۹۴ جريان اصلاحات محور تصميمات بود. جريان حاميان دولت با اصلاحطلبان همکاري کردند. طبيعتا اصلاحات امروز در جايگاهي است که بايد جوانب کار را بررسي کند، راهبردهاي منطقي و مفيدي را اتخاذ کند و با آقاي رئيسجمهور وارد گفتوگو و توافق شود. اينکه گفته شود بدون قيد و شرط در سال ۹۶ با آقاي روحاني ائتلاف ميکنيم، برخلاف نظام تصميمگيري اصلاحات است.» و مخالفت با شرطگذاري به معناي مخالفت با سهم خواهي از اوست. در همين راستا حميدرضا جلاييپور فعال سياسي اصلاحطلب هم مخالف چانهزني و معامله با روحاني به ازاي حمايت از او در انتخابات ۹۶ است و ميگويد:«اين دوستان منتقد توجه دارند معامله و امتيازگيري اصلاحطلبان در جريان انتخابات ۹۶ به معناي نشستن در يک مغازه معاملات ملکي نيست که در مذاکره يک چيزي بدهيم و يک چيزي بگيريم. همه ميدانيم رئيس دولت اصلاحات و جريان اصلي اصلاحطلبان چنين معاملهگري نبوده و نيستند و اصلاحطلبان در سال ۹۲ و ۹۴ هم با اعتدالگرايان چنين معامله نکردند. دغدغه و معامله اصلي اصلاحطلبان حفظ بهتر منافع ملي ايراني است و نه گرفتن چند تا پست و سمت اجرايي.» او البته بهطور کامل چانهزني را رد نميکند، اما اينگونه آن را تشريح ميکند که«اساسا چانهزني و معامله اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ در نشستهاي پشت پرده صورت نميگيرد، بلکه معامله اصلاحطلبان در واقع در برابر چشم ميليونها نفر از مردم ايران انجام ميشود و اصلا همين «نحوه انجام اين معامله» در پيش چشم پايگاه ميليوني راي اصلاحطلبان است که اصل سرمايه اصلاحطلبان را تشکيل ميدهد و گرنه اصلاحطلبان که سرمايه مالي و رسانهاي دولت پنهان را در انتخابات در اختيار ندارند و تنها سرمايه آنها يک آبرويي است که بين مردم دارند.» جلاييپور اضافه کرد: «اين ميليونها رايدهنده انتظار دارند اصلاحطلبان براي خود درب پپسي باز نکنند، بلکه اولا به مردم بگويند رئيسجمهور مقدور و ممکن، نه مطلوب و اتوپيايي کيست. ثانيا موانع انتخاب شدن اين رئيسجمهور چيست و چه بايد کرد. به نظر من همچون ديگر اصلاحطلبان خيلي صادقانه از هماکنون بايد به مردم گفت رئيسجمهور مقدور و ممکن و موثر ما روحاني است ولاغير.» جلاييپور ادامه داده است: «ما اصلاحطلبها هم بايد منصف باشيم. زيرا در سه سال گذشته اصلاحطلبان از سوي افکار عمومي و نخبگان جامعه مدني زير سوال نبودهاند که چرا«مردم را تشويق به راي دادن به روحاني کرديد؟» يعني کسي تاکنون به اصلاحطلبان اعتراض نکرده که چرا به ما گفتيد برويد به روحاني راي دهيد. نتيجه انتخابات ۹۴ هم به خوبي نشان داد اقشار متوسط و حقوقبگير که در سال ۹۲ زير ۴۰ در صد در انتخابات شرکت بود، در سال ۹۴ هفتاد و پنج درصد شرکت کرد.» اين فعال سياسي در نهايت نتيجه گرفته است که «بهجاست که حتما تلقي درستي از چانهزني داشته باشيم و با استحکام از کانديداتوري روحاني دفاع کنيم، زيرا شرايط سال ۹۲ همچنان برقرار است و تا رسيدن به برجام ملي نبايد زمينه را براي اختلال دولت پنهان در ميان پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان فراهم کنيم.» *مطهره شفيعي منبع: آرمان Let's block ads! (Why?)
خداحافظ «دولت در سايه»، سلام «دولت پنهان»
آرمان/ متن پيش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
«دولت پنهان!» شايد تاکنون نام دولت پنهان کمتر در معادلات سياسي کشور مطرح شده باشد و در ادبيات سياسي بيش از همه از «دولت در سايه» ياد شده است. اما آيا معني اين دو واژه يعني «دولت پنهان» و «دولت در سايه» يکسان است؟ در تعريف دولت در سايه چنين آمده است:«به هيات دولت روي کار نيامده اطلاق ميشود که به سنگاندازي در مسير دولت مستقر مشغول است و از هر مسيري سعي در ناکام کردن آن دولت دارد تا در انتخابات بعدي قدرت را در دست بگيرد. در نظامهاي پارلماني اغلب بزرگترين حزب مخالف خود را دولت سايه مينامد.» و اما تعريف دولت پنهان چنين است:«دولت پنهان، دولتي بالفعل اما مخفي است که با استفاده از امکانات دولتي با هويتي مجهول بهگونهاي سازمانيافته و براي مقاصدي غير از منافع ملي در حال فعاليت است.» دولت در سايه فعال است و نميتوان منکر حضور و فعاليتهاي آن شد، اما خطري که حسن روحاني را تهديد ميکند فعاليت دولت پنهان است. تفاوت دولت در سايه و پنهان در آن است که دولت در سايه از امکانات دولتي سهم زيادي ندارد و تنها شايد از برخي موضوعات و سهميههاي دولتي که به همگان اختصاص دارد بهرهمند ميشود، اما دولت پنهان دوشادوش دولت مستقر حرکت کرده و از امکانات آن به صورت مستقيم بهره ميبرد، اما هدفي کاملا متضاد از آن را دنبال ميکند. چندي پيش حميدرضا جلاييپور فعال سياسي اصلاحطلب اينگونه هشدار داده بود که«کساني که دلنگران اوضاع کشورند، بايد مواظبت کنند که تندروها و حاملان دولت پنهان در برابر اصلاحطلبها و روحاني يک مغازهاي از «اصلاحطلبهاي قلابي» باز نکنند. کابوس دو دورهاي شدن رياستجمهوري روحاني در اين شرايط حساس جانشيني آنها را رها نميکند و براي جلوگيري از تکرار آن از هر کوششي فروگذار نميکنند.» هويت اعضاي کابينه دولت پنهان کابينه دولت پنهان شامل چه افرادي است؟ اين سوالي است که به طور واضح نميتوان پاسخي براي آن يافت، اما ميتوان چند گمانه را مطرح کرد که اظهارات جلاييپور درباره اين دولت پنهان کمک زيادي به شناسايي اعضاي اين دولت پنهان ميکند. او نوشته است:«بايد به مردم بگوييم دولت پنهان با تمام قوا وارد شده تا افکار عمومي را از روحاني مايوس کند و روحاني و اطرافيانش را بترساند تا خود روحاني نيايد. بايد به افکار عمومي بگوييم اين دولت پنهان خيلي دوست دارد که به دست تعدادي «اصلاحطلبان ناپيگير ولي مدعي» و «شرمنده در برابر دولت پنهان» زير پاي روحاني را با حرفهاي بهظاهر قشنگ و دموکراتيک سست کند. چون تندروها ميدانند که اگر فقط خودشان تخريب فعلي عليه روحاني را ادامه دهند، اتفاقا فضاي انتخاباتي دو قطبي ميشود و روحاني راي بيشتري ميآورد.» بنابراين مشخص است که اعضاي دولت پنهان در خوديهاي ظاهري و مخالفان واقعي هستند که با لباس دوست در نزد دولت حضور پيدا کرده و به هر نوعي سعي در بياعتبار کردن دولت دارند. اعضاي کابينه پنهان در حقيقت همان دلواپسان با جامه ديگري هستند و نبايد شک داشت که آنان از سوي دلواپسان و مخالفان دولت دهم ساپورت ميشوند که شايد وعده حضور در دولت بعد يا استفاده از رانتي باشد که در اختيار دلواپسان است. به هر حال آن صدماتي که ممکن است از سوي اعضاي دولت پنهان متوجه روحاني باشد، بسيار سختتر از تخريبهاي دولت در سايه است؛ چرا که عملکرد اعضاي دولت پنهان در افکار عمومي به نام دولت تمام خواهد شد که به معناي کاستن از آراي روحاني و گل زدن آگاهانه به دروازه خودي است. معامله با روحاني، ممنوع! در سوي ديگر ماجرا اکنون که موضوع حمايت از روحاني در اردوگاه اصلاحطلبي به عنوان يک مولفه تاييد و قطعيشده دانسته ميشود، برخي هستند که حمايت خود را معطوف به پذيرش شرط و شروطي از سوي روحاني ميدانند. البته اين موضوع متفاوت است با آنچه امثال سيدمحمود ميرلوحي اينگونه بيان ميکنند که «در سال ۹۲ ما يک ائتلاف دقيقه نودي را با آقاي روحاني تجربه کرديم. در سال ۹۴ جريان اصلاحات محور تصميمات بود. جريان حاميان دولت با اصلاحطلبان همکاري کردند. طبيعتا اصلاحات امروز در جايگاهي است که بايد جوانب کار را بررسي کند، راهبردهاي منطقي و مفيدي را اتخاذ کند و با آقاي رئيسجمهور وارد گفتوگو و توافق شود. اينکه گفته شود بدون قيد و شرط در سال ۹۶ با آقاي روحاني ائتلاف ميکنيم، برخلاف نظام تصميمگيري اصلاحات است.» و مخالفت با شرطگذاري به معناي مخالفت با سهم خواهي از اوست. در همين راستا حميدرضا جلاييپور فعال سياسي اصلاحطلب هم مخالف چانهزني و معامله با روحاني به ازاي حمايت از او در انتخابات ۹۶ است و ميگويد:«اين دوستان منتقد توجه دارند معامله و امتيازگيري اصلاحطلبان در جريان انتخابات ۹۶ به معناي نشستن در يک مغازه معاملات ملکي نيست که در مذاکره يک چيزي بدهيم و يک چيزي بگيريم. همه ميدانيم رئيس دولت اصلاحات و جريان اصلي اصلاحطلبان چنين معاملهگري نبوده و نيستند و اصلاحطلبان در سال ۹۲ و ۹۴ هم با اعتدالگرايان چنين معامله نکردند. دغدغه و معامله اصلي اصلاحطلبان حفظ بهتر منافع ملي ايراني است و نه گرفتن چند تا پست و سمت اجرايي.» او البته بهطور کامل چانهزني را رد نميکند، اما اينگونه آن را تشريح ميکند که«اساسا چانهزني و معامله اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ در نشستهاي پشت پرده صورت نميگيرد، بلکه معامله اصلاحطلبان در واقع در برابر چشم ميليونها نفر از مردم ايران انجام ميشود و اصلا همين «نحوه انجام اين معامله» در پيش چشم پايگاه ميليوني راي اصلاحطلبان است که اصل سرمايه اصلاحطلبان را تشکيل ميدهد و گرنه اصلاحطلبان که سرمايه مالي و رسانهاي دولت پنهان را در انتخابات در اختيار ندارند و تنها سرمايه آنها يک آبرويي است که بين مردم دارند.» جلاييپور اضافه کرد: «اين ميليونها رايدهنده انتظار دارند اصلاحطلبان براي خود درب پپسي باز نکنند، بلکه اولا به مردم بگويند رئيسجمهور مقدور و ممکن، نه مطلوب و اتوپيايي کيست. ثانيا موانع انتخاب شدن اين رئيسجمهور چيست و چه بايد کرد. به نظر من همچون ديگر اصلاحطلبان خيلي صادقانه از هماکنون بايد به مردم گفت رئيسجمهور مقدور و ممکن و موثر ما روحاني است ولاغير.» جلاييپور ادامه داده است: «ما اصلاحطلبها هم بايد منصف باشيم. زيرا در سه سال گذشته اصلاحطلبان از سوي افکار عمومي و نخبگان جامعه مدني زير سوال نبودهاند که چرا«مردم را تشويق به راي دادن به روحاني کرديد؟» يعني کسي تاکنون به اصلاحطلبان اعتراض نکرده که چرا به ما گفتيد برويد به روحاني راي دهيد. نتيجه انتخابات ۹۴ هم به خوبي نشان داد اقشار متوسط و حقوقبگير که در سال ۹۲ زير ۴۰ در صد در انتخابات شرکت بود، در سال ۹۴ هفتاد و پنج درصد شرکت کرد.» اين فعال سياسي در نهايت نتيجه گرفته است که «بهجاست که حتما تلقي درستي از چانهزني داشته باشيم و با استحکام از کانديداتوري روحاني دفاع کنيم، زيرا شرايط سال ۹۲ همچنان برقرار است و تا رسيدن به برجام ملي نبايد زمينه را براي اختلال دولت پنهان در ميان پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان فراهم کنيم.» *مطهره شفيعي منبع: آرمان Let's block ads! (Why?)
«دولت پنهان!» شايد تاکنون نام دولت پنهان کمتر در معادلات سياسي کشور مطرح شده باشد و در ادبيات سياسي بيش از همه از «دولت در سايه» ياد شده است. اما آيا معني اين دو واژه يعني «دولت پنهان» و «دولت در سايه» يکسان است؟ در تعريف دولت در سايه چنين آمده است:«به هيات دولت روي کار نيامده اطلاق ميشود که به سنگاندازي در مسير دولت مستقر مشغول است و از هر مسيري سعي در ناکام کردن آن دولت دارد تا در انتخابات بعدي قدرت را در دست بگيرد. در نظامهاي پارلماني اغلب بزرگترين حزب مخالف خود را دولت سايه مينامد.» و اما تعريف دولت پنهان چنين است:«دولت پنهان، دولتي بالفعل اما مخفي است که با استفاده از امکانات دولتي با هويتي مجهول بهگونهاي سازمانيافته و براي مقاصدي غير از منافع ملي در حال فعاليت است.» دولت در سايه فعال است و نميتوان منکر حضور و فعاليتهاي آن شد، اما خطري که حسن روحاني را تهديد ميکند فعاليت دولت پنهان است. تفاوت دولت در سايه و پنهان در آن است که دولت در سايه از امکانات دولتي سهم زيادي ندارد و تنها شايد از برخي موضوعات و سهميههاي دولتي که به همگان اختصاص دارد بهرهمند ميشود، اما دولت پنهان دوشادوش دولت مستقر حرکت کرده و از امکانات آن به صورت مستقيم بهره ميبرد، اما هدفي کاملا متضاد از آن را دنبال ميکند. چندي پيش حميدرضا جلاييپور فعال سياسي اصلاحطلب اينگونه هشدار داده بود که«کساني که دلنگران اوضاع کشورند، بايد مواظبت کنند که تندروها و حاملان دولت پنهان در برابر اصلاحطلبها و روحاني يک مغازهاي از «اصلاحطلبهاي قلابي» باز نکنند. کابوس دو دورهاي شدن رياستجمهوري روحاني در اين شرايط حساس جانشيني آنها را رها نميکند و براي جلوگيري از تکرار آن از هر کوششي فروگذار نميکنند.» هويت اعضاي کابينه دولت پنهان کابينه دولت پنهان شامل چه افرادي است؟ اين سوالي است که به طور واضح نميتوان پاسخي براي آن يافت، اما ميتوان چند گمانه را مطرح کرد که اظهارات جلاييپور درباره اين دولت پنهان کمک زيادي به شناسايي اعضاي اين دولت پنهان ميکند. او نوشته است:«بايد به مردم بگوييم دولت پنهان با تمام قوا وارد شده تا افکار عمومي را از روحاني مايوس کند و روحاني و اطرافيانش را بترساند تا خود روحاني نيايد. بايد به افکار عمومي بگوييم اين دولت پنهان خيلي دوست دارد که به دست تعدادي «اصلاحطلبان ناپيگير ولي مدعي» و «شرمنده در برابر دولت پنهان» زير پاي روحاني را با حرفهاي بهظاهر قشنگ و دموکراتيک سست کند. چون تندروها ميدانند که اگر فقط خودشان تخريب فعلي عليه روحاني را ادامه دهند، اتفاقا فضاي انتخاباتي دو قطبي ميشود و روحاني راي بيشتري ميآورد.» بنابراين مشخص است که اعضاي دولت پنهان در خوديهاي ظاهري و مخالفان واقعي هستند که با لباس دوست در نزد دولت حضور پيدا کرده و به هر نوعي سعي در بياعتبار کردن دولت دارند. اعضاي کابينه پنهان در حقيقت همان دلواپسان با جامه ديگري هستند و نبايد شک داشت که آنان از سوي دلواپسان و مخالفان دولت دهم ساپورت ميشوند که شايد وعده حضور در دولت بعد يا استفاده از رانتي باشد که در اختيار دلواپسان است. به هر حال آن صدماتي که ممکن است از سوي اعضاي دولت پنهان متوجه روحاني باشد، بسيار سختتر از تخريبهاي دولت در سايه است؛ چرا که عملکرد اعضاي دولت پنهان در افکار عمومي به نام دولت تمام خواهد شد که به معناي کاستن از آراي روحاني و گل زدن آگاهانه به دروازه خودي است. معامله با روحاني، ممنوع! در سوي ديگر ماجرا اکنون که موضوع حمايت از روحاني در اردوگاه اصلاحطلبي به عنوان يک مولفه تاييد و قطعيشده دانسته ميشود، برخي هستند که حمايت خود را معطوف به پذيرش شرط و شروطي از سوي روحاني ميدانند. البته اين موضوع متفاوت است با آنچه امثال سيدمحمود ميرلوحي اينگونه بيان ميکنند که «در سال ۹۲ ما يک ائتلاف دقيقه نودي را با آقاي روحاني تجربه کرديم. در سال ۹۴ جريان اصلاحات محور تصميمات بود. جريان حاميان دولت با اصلاحطلبان همکاري کردند. طبيعتا اصلاحات امروز در جايگاهي است که بايد جوانب کار را بررسي کند، راهبردهاي منطقي و مفيدي را اتخاذ کند و با آقاي رئيسجمهور وارد گفتوگو و توافق شود. اينکه گفته شود بدون قيد و شرط در سال ۹۶ با آقاي روحاني ائتلاف ميکنيم، برخلاف نظام تصميمگيري اصلاحات است.» و مخالفت با شرطگذاري به معناي مخالفت با سهم خواهي از اوست. در همين راستا حميدرضا جلاييپور فعال سياسي اصلاحطلب هم مخالف چانهزني و معامله با روحاني به ازاي حمايت از او در انتخابات ۹۶ است و ميگويد:«اين دوستان منتقد توجه دارند معامله و امتيازگيري اصلاحطلبان در جريان انتخابات ۹۶ به معناي نشستن در يک مغازه معاملات ملکي نيست که در مذاکره يک چيزي بدهيم و يک چيزي بگيريم. همه ميدانيم رئيس دولت اصلاحات و جريان اصلي اصلاحطلبان چنين معاملهگري نبوده و نيستند و اصلاحطلبان در سال ۹۲ و ۹۴ هم با اعتدالگرايان چنين معامله نکردند. دغدغه و معامله اصلي اصلاحطلبان حفظ بهتر منافع ملي ايراني است و نه گرفتن چند تا پست و سمت اجرايي.» او البته بهطور کامل چانهزني را رد نميکند، اما اينگونه آن را تشريح ميکند که«اساسا چانهزني و معامله اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ در نشستهاي پشت پرده صورت نميگيرد، بلکه معامله اصلاحطلبان در واقع در برابر چشم ميليونها نفر از مردم ايران انجام ميشود و اصلا همين «نحوه انجام اين معامله» در پيش چشم پايگاه ميليوني راي اصلاحطلبان است که اصل سرمايه اصلاحطلبان را تشکيل ميدهد و گرنه اصلاحطلبان که سرمايه مالي و رسانهاي دولت پنهان را در انتخابات در اختيار ندارند و تنها سرمايه آنها يک آبرويي است که بين مردم دارند.» جلاييپور اضافه کرد: «اين ميليونها رايدهنده انتظار دارند اصلاحطلبان براي خود درب پپسي باز نکنند، بلکه اولا به مردم بگويند رئيسجمهور مقدور و ممکن، نه مطلوب و اتوپيايي کيست. ثانيا موانع انتخاب شدن اين رئيسجمهور چيست و چه بايد کرد. به نظر من همچون ديگر اصلاحطلبان خيلي صادقانه از هماکنون بايد به مردم گفت رئيسجمهور مقدور و ممکن و موثر ما روحاني است ولاغير.» جلاييپور ادامه داده است: «ما اصلاحطلبها هم بايد منصف باشيم. زيرا در سه سال گذشته اصلاحطلبان از سوي افکار عمومي و نخبگان جامعه مدني زير سوال نبودهاند که چرا«مردم را تشويق به راي دادن به روحاني کرديد؟» يعني کسي تاکنون به اصلاحطلبان اعتراض نکرده که چرا به ما گفتيد برويد به روحاني راي دهيد. نتيجه انتخابات ۹۴ هم به خوبي نشان داد اقشار متوسط و حقوقبگير که در سال ۹۲ زير ۴۰ در صد در انتخابات شرکت بود، در سال ۹۴ هفتاد و پنج درصد شرکت کرد.» اين فعال سياسي در نهايت نتيجه گرفته است که «بهجاست که حتما تلقي درستي از چانهزني داشته باشيم و با استحکام از کانديداتوري روحاني دفاع کنيم، زيرا شرايط سال ۹۲ همچنان برقرار است و تا رسيدن به برجام ملي نبايد زمينه را براي اختلال دولت پنهان در ميان پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان فراهم کنيم.» *مطهره شفيعي منبع: آرمان Let's block ads! (Why?)
![](http://www.niloblog.com/images/backlink.gif)
![](http://www.niloblog.com/images/seo.png)