كتابي كه آواز مي خواند



«او بوی درخت می‌داد.» شنیدن همین یک جمله از متن رمان «فاکنر»، ورود یک زن به دنیای نویسندگی را رقم زد.

1410263182641_1-007.jpg


به گزارش ایسنا ، «سوزان مینو» نویسنده آمریکایی که در ژانرهای داستان و فیلمنامه قلم می‌زند، یادداشتی را در «ایندیپندنت» درباره رمان «خشم و هیاهو» که مشهورترین اثر ادبی «ویلیام فاکنر» به حساب می‌آید، منتشر کرده است. به بهانه پنجاه‌وچهارمین سالروز درگذشت استاد سبک جریان سیال ذهن، ترجمه این یادداشت در پی می‌آید.

«او بوی درخت می‌داد.» اولین بار این جمله را در کتاب نخواندم، از زبان یک پسر نوجوان شنیدم. پسری که سیگار می‌کشید و با جمعی در یک خانه تابستانی نشسته بود. جوان‌هایی که در یک آخر هفته زمستانی به آن خانه حمله کرده بودند و به دور از والدین‌شان آن‌جا کمپ زده بودند.

این جزئیات را گفتم چون شنیدن بحث درباره کتابی که الهام‌بخشم برای نویسندگی شد، از جمعی که انگار دارند درباره یک آلبوم حرف می‌زنند، غیرعادی بود. «او بوی درخت می‌داد.» این جمله نه تنها خیلی جالب توجه بود، بلکه مثل اصابت برق بر من فرود آمد. پسرها داشتند آن را برای کلاس می‌خواندند. «خشم و هیاهو» نوشته «ویلیام فاکنر».

کتاب را پیدا کردم. اوایل بهار روی چمن‌های روبه‌روی کتابخانه عمومی «کنکورد» دراز کشیدم و «خشم و هیاهو» را روی چمن‌ها باز کردم. به وضوح آن لحظه را به خاطر دارم. صحنه «کدی» و برادرش «کوئنتین» را کنار رودخانه.

در همان لحظه آرزو کردم به عنوان یک نویسنده همان تاثیری را روی خواننده‌هایم داشته باشم که «فاکنر» روی من گذاشت. سر راه‌شان را بگیرم و تکانشان بدهم. وقتی مادرم دید دارم این کتاب را می‌خوانم، گفت که قبلا سعی کرده آن را بخواند اما فهمش برای او سخت بوده است. نکته عجیب این بود که من هم بخش‌های زیادی از آن را نمی‌فهمیدم، اما کتاب مثل موسیقی بر من جاری می‌شد. و واقعا هم «خشم و هیاهو» مثل یک ترانه است که صداها آن را لایه‌لایه کرده‌اند. این کتابی است که آواز می‌خواند. «خشم و هیاهو» روایت پرخللی از زمان و چندصدایی است. بنابراین چندان دور از ذهن نیست که آشنایی من با آن شنیداری بود. تجربه من از خواندن این رمان هم همانطور است؛ داستانی که مستقیما از گوش به مغزم نفوذ می‌کند.

«فاکنر» جمله‌ای دارد که می‌گوید حافظه پیش از این ‌که آگاهی یادش بیاید، باور دارد، طولانی‌تر از تجدید خاطرات، و طولانی‌تر از آنچه آگاهی بتواند تصور کند.

معنای این جمله چیست؟ نمی‌توانم شرحش بدهم اما در درون آن را درک می‌کنم.


57313798.jpg

شاهکار «خشم و هیاهو» از زاویه دید چهار شخصیت متفاوت روایت می‌شود. «فاکنر» امیدوار بود بتواند کتابش را با چهار جوهر رنگی برای هر صدا به چاپ برساند. ناشرش به او گفت که این غیرممکن است. بنابراین از حروف ایتالیک در متن استفاده شد. این صدای شاعرانه «بنجی» کودکِ بزرگسال است که خواهرش را آن‌طور توصیف می‌کند: «او بوی درخت می‌داد.» او دائما در حال گریه کردن است و از اوست که عنوان شکسپیری این رمان شکل گرفته است:

(زندگی) قصه‌ای است که از زبان یک دیوانه نقل شود، آکنده از خشم و هیاهو که هیچ معنایی ندارد.

برای من این کتاب به معنای همه چیز است.

***

«ویلیام کاتبرت فاکنر»، نویسنده و شاعر آمریکایی و برنده‌ نوبل ادبیات و دو جایزه‌ «پولیتزر» است که رمان «خشم و هیاهو» را به جهان ادبیات هدیه کرده است. او را یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم می‌دانند. «فاکنر» در می‌سی‌سی‌پی آمریکا متولد شد که توصیف زادگاهش در بسیاری از آثارش به چشم می‌خورد.

این نویسنده که در کودکی به قصه‌های متعدد بزرگترهای خانواده‌اش گوش می‌داد، از سن پایین وارد دنیای ادبیات شد. او سرودن شعر را در جوانی آغاز کرد، ‌اما نخستین رمانش را در سال ۱۹۲۵ به چاپ رساند. «فاکنر» خود معتقد بود که سبک ادبی‌اش تحت تاثیر ادبیات رمانتیک قرن ۱۸ و ۱۹ انگلستان قرار دارد.

سبک نگارشی دشوار و پیچیده‌ او اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است که دلیل آن، استفاده‌ «فاکنر» از تکنیک‌های ادبی مانند نمادگرایی، قصه‌گویی غیرخطی، چندصدایی بودن روایت داستان و به‌ویژه جریان سیال ذهن است. تکنیک جریان سیال ذهن در رمان «خشم و هیاهو»ی او پررنگ‌تر از دیگر آثارش به چشم می‌خورد.

«فاکنر» به همراه «مارک تواین» ‌ و «تنسی ویلیامز» از جمله بزرگ‌ترین نویسندگان جنوبی به شمار می‌آید که البته تا پیش از دریافت جایزه‌ نوبل ادبیات در سال ۱۹۴۹ چندان شهرتی نداشت، اما امروزه آثارش مورد تحسین منتقدان و مردم قرار گرفته‌اند.

وی پس از آنکه به ‌علت چاقی مفرط از خدمت در ارتش آمریکا بازماند، به ارتش کانادا پیوست و سپس به عضویت نیروی هوایی سلطنتی درآمد. با این وجود هرگز جنگ جهانی اول را از نزدیک تجربه نکرد.


1410263153375_url.jpg

اگرچه بسیاری او را با شهر می‌سی‌سی‌پی می‌شناسند، اما در ایالت نیواورلنز بود که «فاکنر» اولین رمانش را در سال ۱۹۲۵ با نام «اُجرت سربازان» منتشر کرد. «شروود اندرسون» در نوشته‌شدن این رمان‌ او تأثیر زیادی داشت.

«فاکنر» در نویسندگی بر این عقیده بود که «اگر نویسنده‌ای به تکنیک علاقه دارد، بگذارید جراح یا آجرچین شود. هیچ راه مکانیکی یا میان‌بری برای نوشتن وجود ندارد. یک نویسنده‌ جوان اگر بخواهد از یک نظریه پیروی کند، احمق است. یک هنرمند خوب باید بداند هیچ‌کس به آن اندازه خوب نیست که بتواند راهنمایی‌اش کند. »

علاوه ‌بر رمان، او در نوشتن داستان‌های کوتاه نیز نویسنده‌ پرکاری بود. اولین مجموعه‌ داستان کوتاه «فاکنر» در سال ۱۹۳۲ با نام «این ۱۳ نفر» منتشر شد که شامل تحسین‌برانگیزترین داستان‌هایش از جمله «شاخه گلی برای امیلی»، «آتش‌سوزی در طویله»، «برگ‌های قرمز» و «آن آفتاب غروب» است.

او همچنین در زمینه‌ نوشتن داستان‌های جنایی و پلیسی استعداد چشم‌گیری داشت. سه کتاب شعر نیز از خود به یادگار گذاشت که «فون مرمری» در سال ۱۹۲۴ و «شاخه‌ سبز» در سال ۱۹۴۲ از آن جمله‌اند. رمان‌های معروف «خشم و هیاهو»، «گور به گور» و «آبسالوم، آبسالوم!» هم از آثار او هستند.

«ویلیام فاکنر» در طول دوران فعالیت‌ ادبی‌اش جوایز معتبر متعددی دریافت کرد. وی در سن ۵۲ سالگی برای فعالیت‌های هنری و نقش چشم‌گیرش در پیشرفت رمان مدرن آمریکا، جایزه‌ نوبل ادبیات را گرفت. جایزه‌ «پولیتزر» نیز دوبار به او اهدا شد که اولی در سال ۱۹۵۵ برای رمان «یک افسانه» و دومی سال ۱۹۶۳ بعد از مرگش به او تعلق گرفت.

او همچنین دو جایزه‌ کتاب ملی آمریکا را برای کتاب «گزیده‌ داستان‌ها» در سال ‌۱۹۵۱ و رمان «یک افسانه» در سال ۱۹۵۵ به دست آورد. او در زمینه‌ فیلم‌نامه‌نویسی نیز فعالیت داشت و فیلم‌نامه‌ «داشتن و نداشتن»، اقتباس‌شده از داستان «ارنست همینگوی»، از جمله آثار او در عرصه‌ سینما هستند.

«فاکنر» که در مجموع ‌١٧ رمان از خود به‌جای گذاشت، در عرصه‌ نویسندگی از چهره‌های سرشناسی چون «جیمز جویس»، «ویلیام شکسپیر»، «فردیش نیچه» ‌و «تی. ‌اس. الیوت» الهام گرفت و نویسندگانی چون «کورمک مک‌کارتی»، «جان گریشام» و «فلانری اوکانر» ‌نیز او را الهام‌بخش خود قرار دادند.

این نویسنده بنام روز ششم جولای ‌١٩٦٢ بر اثر ایست قلبی در سن ‌٦٤ سالگی درگذشت و در هفتم جولای در قبرستان «سن پیترز» آکسفورد به خاک سپرده شد.

57313797.jpg












تصاوير پيوست شده



1410263182641_1-007.jpg
(83.7 کیلو بایت)


57313798.jpg
(51.1 کیلو بایت)


1410263153375_url.jpg
(26.7 کیلو بایت)


57313797.jpg
(60.0 کیلو بایت)







كتابي كه آواز مي خواند


خرید بک لینک
کپی رابت محفوظ است اخبار ایران و جهان
قدرت گرفته از niloblog